345
زیدیه و حدیث امامیه

شهرتی رسیده باشد که ابن‌عقده پس از دانستن نام وی برای پوزش طلبیدن به نزد او برود. گذشته از این، بسیار بعید است که دیدار ابن‌عقده و دارقطنی، که یکی از شاگردان وی محسوب می‌شود، در سال آخر عمر ابن‌عقده صورت گرفته باشد؛ زیرا دارقطنی در خبر دیگری از حضورش در مجلس حدیثی به سال ۳۳۰ (سه سال پیش از مرگ ابن‌عقده) در بغداد خبر می‌دهد که ابن‌عقده هم در آن بوده است.۱ به‌هرروی این داستان اگر هم پایه و اساسی نداشته باشد به ماجرای تکراری رقابت و گاه عدوات دو مکتب بغداد و کوفه اشاره دارد و در این فضا ساخته شده است.

پسر احمد بن حنبل (۲۱۳-۲۹۰ق) از دیگر مشایخ بغدادی است که نظر خوشی نسبت به ابن‌عقده نداشته است. او که احتمالاً از رشد و شهرت زودهنگام ابن‌عقده ناراضی بوده،۲ گفته است: «از زمانی که این پسربچه بزرگ شده حدیث کوفه را به فساد کشانده است».۳ آوازهٔ زودهنگام ابن‌عقده از فراگیر شدن روایات و نقلیاتش در شهرها و بلاد دیگر غیر از عراق هم آشکار است. دارقطنی در سفری به مصر با استاد پیر و مشهور آن دیار، حمزة بن محمد کتانی مذاکرهٔ حدیث می‌کند. کتانی از برخی احادیث ابن‌عقده یاد می‌کند و دارقطنی در مقابل، دیوان ابن‌عقده را می‌گشاید و با اخبار فراوانی که از ابن‌عقده نقل می‌کند باعث شگفتی کتانی می‌شود.۴

رقابت مشایخ کوفه

به نظر می‌رسد حتی برخی اساتید کوفه هم از ابن‌عقده دلخوش نبوده‌اند. ابوالحسن محمد بن احمد بن بن حماد بن سفیان (۳۸۴ق)، محدث و حافظ کوفی، از این دسته است که گواهی داده به خانهٔ ابن‌عقده رفته و دیده است که در دهلیز خانهٔ او فردی نشسته و احادیث سماع‌شده از ابن‌سفیان را از روی اصلی کهن رونویسی می‌کند. ابن‌عقده پس از آمدن به خانه برمی‌آشوبد و ابن‌سفیان کتاب ابن‌عقده را

1.. دارقطنی، العلل، ج۴، ص۴۷.

2.. زیرا ابن‌عقده در‌ روزگار عبداللّه بن احمد بن حنبل در دههٔ سی سالگی عمرش بوده است.

3.. خطیب بغدادی، همان، ج۵، ص۲۲۳.

4.. ر.ک: همان، ج۵، ص۲۲۴.


زیدیه و حدیث امامیه
344

رقابت بین مکتب حدیثی بغداد و کوفه را در ماجراهایی که ضد ابن‌عقده نقل کرده‌اند می‌بینیم. بنابر گزارش باغندی یک بار ابن‌عقده به او خبر می‌دهد استادی به کوفه آمده که نسخه‌های کهن کوفیان را در اختیار دارد. باغندی به کوفه نزد استاد می‌رود و پس از پرس‌وجو از نسخه‌های اصل وی درمی‌یابد که نسخه‌ها بدون اصل هستند و ابن‌عقده آنها را نزد این استاد آورده و گفته: «اینها را روایت کن؛ شاید به وسیلهٔ آنها بلندآوازه شوی و اهل بغداد برای سماع آنها به سویت کوچ کنند».۱ ابن‌عدی که خود ابن‌عقده را دیده و از وی سماع داشته، وی را در شمار ضعفای کتابش می‌آورد و این ماجرا را باواسطه دربارهٔ وی بازگو می‌کند. اما به نظر می‌رسد ابن‌عدی خود چندان به این اتهامات باور نداشته است؛ زیرا دربارهٔ ابن‌عقده می‌گوید: «او صاحب معرفت و حفظ و پیشگام در دانش حدیث است و تنها دیدم که مشایخ بغداد دربارهٔ او بدگویی می‌کنند... و چون در ابتدای کتاب شرط کردم هر که را ضد او سخنی گفته شده بیاورم پس چاره‌ای جز ذکر ابن‌عقده ندیدم وگرنه به سبب فضایل و دانشش نمی‌آوردم».۲

دارقطنی نیز احادیثی متفرد از شیخ کوفه می‌شنود و برای اینکه آنها را خود سماع کند به کوفه می‌رود و احادیث را در مجلسی که ابن‌عقده در آن حاضر بوده به استاد کوفی عرضه می‌کند. ابوالعباس ابن‌عقده ورقهٔ احادیث را از دارقطنی می‌گیرد و پس از نگاهی آنها را پرت کرده و انکار می‌کند و می‌گوید: «این بغدادی‌ها نزد ما به کوفه می‌آیند و احادیثی برای ما می‌آورند که ما نمی‌شناسیم».۳ در ادامهٔ ماجرا آمده است که ابن‌عقده پس از شناختن دارقطنی به محل سکونت او رفته و عذر می‌خواهد. در اصل این داستان نیز باید تردید کرد؛ زیرا حتی اگر این دیدار در سال آخر زندگی ابن‌عقده رخ داده باشد، بسیار بعید است دارقطنی که در سال ۳۳۳ق ۲۷ ساله بوده۴ به چنان

1.. ابن‌عدی، همان، ج۱، ص۲۰۶.

2.. همان.

3.. خطیب بغدادی، همان، ج۱۲، ص۳۷.

4.. زیرا تصریح شده كه دارقطنی به سال ۳۰۶ ق. به دنیا آمده است؛ ر.ک: خطیب بغدادی، همان، ج۱۲، ص۳۹.

  • نام منبع :
    زیدیه و حدیث امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    اعظم فرجامي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 50045
صفحه از 575
پرینت  ارسال به