اشعری، برقی و همهٔ کوفیانی که در قم منزل گرفته بودند شامل این قاعده بودهاند. پس میتوان احتمال داد که این حدیث در ایران و پس از روزگار طلحة بن زید ساخته شده و تنها در برخی نسخههای روایات طلحه موجود باشد. برای نمونه ابوسمینهٔ عربی که مدتی ساکن ایران شده بود، میتواند سازندهٔ این خبر باشد؛ زیرا او متهم به حدیثسازی است و روایات محمد بن سنان از طلحه را به محمد برقی رسانده که در بیشتر موارد تصریحی به نامش نیست. با پذیرش این احتمال میتوان گفت چون طلحة بن زید راویان موثقی نداشته است، بعدها روایاتی در مجموعه اخبار وی داخل شده است، و از سوی دیگر خود او نیز روایاتی سست نقل میکرده که این افزودههای بیاساس در میان اخبار وی چندان دور از واقع نمینموده است. این فرضیه را دربارهٔ ابوالجارود هم که راویان ضعیفی داشته میتوان ادعا کرد؛ پیشتر به برخی از نمونه اخبار برساخته پس از عصر ابوالجارود اشاره کردیم.۱
رواج و نقل بیشتر روایات مسعده را شاید اینگونه بتوان توضیح داد که حمیری، به طور خاص، عامل مهمی در گسترش روایات مسعده بوده است؛ زیرا او کل کتابی را که هارون بن مسلم از مسعده نقل کرده، در قرب الاسناد خود آورده است و چون اسناد حمیری از سوی خاندان ابوغالب زراری و قمیها مورد استقبال واقع شده، روایات مسعده به طور کامل به منابع سدهٔ چهارم منتقل شده است. به زبان دیگر حمیری و قرب الاسناد وی، جریانی موازی و همزمان با برقی و المحاسن را شکل داده بود. در این میان احادیث مشترک میان برقی و حمیری رواج بیشتری یافتند؛ چراکه محدثان به حمیری و کتابش عنایت و توجه بیشتری داشتند.
از سوی دیگر مطالعهٔ این روایات و اسناد نشان میدهد برقی دربارهٔ روایاتی که در المحاسن نقل کرده توضیح و تفسیرهایی هم داشته که در المحاسن منعکس نشده یا حذف شدهاند. برای نمونه طوسی پس از گزارش خبر «من جدد قبرا أو مثل مثالا فقد خرج من الاسلام» (هر که قبری را نو کند یا تمثالی بسازد از اسلام خارج شده است)،