33
زیدیه و حدیث امامیه

دست داشت تا آنکه در نیمهٔ رمضان همان سال در نبرد با سپاه منصور به قتل رسید و سرش برای نمایش و عبرت مردم به خراسان فرستاده شد.۱

ازآنجاکه نفس زکیه با عناوین و القابی مثل «مهدی» رهبر منتظَر از خاندان پیامبر معرفی شده بود، با شکست قیام او انتظار برای رهبری وی به پایان نرسید. یکی از مهم‌ترین اعتقادات کهن زیدیه که در ادبیات و افکار آنان رخ نموده، اما در باورهای کنونی زیدی نشانی از آن نیست، انتظار برای بازگشت مهدی موعود و امام غایب (نفس زکیه) است که در اشعار و باورهای گروهی از شیعیان راه یافت. اعتقاد به این انتظار را «رجعت» خوانده‌اند؛ هرچند در چگونگی رجعت اختلاف است.۲

ابراهیم بن عبداللّٰه (۹۷-۱۴۵ق)

چنان‌که گذشت عبداللّٰه بن حسن چنان به‌جد داعیه‌دار خلافت و حکومت بود که همهٔ فرزندانش برای تحقق آن از جان مایه گذاشتند. به جز محمد، که ذکرش گذشت، سه پسر دیگر عبداللّٰه یعنی ابراهیم، یحیی و ادریس نیز در قیام‌ها و جنبش‌های حسنیان دارای نقش‌های برجسته بودند و گاه رهبری دعوت شیعیان را بر عهده داشتند.

ابراهیم بن عبداللّٰه بن حسن، که در منابع زیدی به «نفس رضیه» مشهور است، در همهٔ سفرهای پنهانی و تبلیغی برادرش محمد همراه او بود. ابراهیم شاعر و سخنوری زبردست بود و ازاین‌رو سخنرانی‌ها و دعوت‌های شفاهی را به عهدهٔ او می‌گذاشتند.۳ ابراهیم در اول رمضان سال ۱۴۵ق هم‌زمان با برادرش قیام خود ضد منصور را در بصره آغاز، و برای تصرف کوفه، پایتخت منصور، به سوی آن حرکت کرد؛ اما در فاصلهٔ میان کوفه و واسط، نزدیک روستای «باخَمرَی»، شکست خورد و کشته شد.۴

1.. ابوالعباس حسنی، همان، ص۴۴۴.

2.. ر.ک: ابن‌حزم، الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۴، ص۱۳۷.

3.. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۲۱۰.

4.. همان، ص۲۲۷.


زیدیه و حدیث امامیه
32

مهم‌ترین امام زیدیه محسوب می‌شود. چنان‌که زید آغازگر جریان فکری نبرد مسلحانه ضد حکومت وقت بود، نفس زکیه و برادرانش نیز با ادامه دادن راه زید این تفکر را جاودانه کردند. دربارهٔ چرایی قیام نفس زکیه گفته‌اند که فرزندان عبداللّٰه بن حسن (۱۴۴ق) حکومت‌ بنی‌عباس را حق خود می‌دانستند.۱ منابع زیدی و برخی منابع تاریخی حکایت کرده‌اند که در روزگار پایانی حکومت بنی‌امیه یعنی در سال۱۲ علیه السلامق در «ابواء»، منطقه‌ای بین مکه و مدینه، جلسه‌ای با حضور بزرگان بنی‌هاشم، و از جمله ابوجعفر منصور (۱۵۷ق) که بعدها دومین خلیفهٔ عباسی شد، برگزار گردید و حاضران با محمد بن عبداللّٰه به عنوان خلیفه بیعت کردند.۲ ازاین‌رو بنوحسن بعدها در نامه‌ها و سخنرانی‌هایشان همواره به این بیعت شکسته‌شده اشاره می‌کردند و مدعی حکومت ازدست‌رفته‌شان بودند.

گفته شده که عبداللّٰه بن حسن بن حسن علیه السلام پسرش محمد را از کودکی برای خلافت تربیت می‌کرد و او را «مهدی» می‌خواند و مردم نیز او را با همین نام می‌شناختند.۳ هنگامی که عباسیان به حکومت رسیدند، هماره از قیام حسنی‌ها و به‌ویژه محمد بن عبداللّٰه بیم داشتند و بارها از عبداللّٰه سراغ پسرانش را می‌گرفتند و او از پاسخ درست طفره می‌رفت.۴ پس از سفاح (۱۳۶ق)، نخستین خلیفهٔ عباسی، منصور سخت‌گیرانه‌تر پیگیر یافتن محمد و پیروانش شد؛ تاآنجاکه پدرش عبداللّٰه را برای دانستن محل اختفای محمد چهار سال (۱۴۰-۱۴۴ق) زندانی کرد تا آنکه در زندان کشته شد.۵

محمد پس از نامه‌نگاری‌های پنهانی با شهرهای ایران و عراق یارانی گرد آورد۶ و سرانجام در ۲۶ جمادی الثانی سال ۱۴۵ق در مدینه قیام کرد.۷ او سه ماه شهر را در

1.. محمدحسن الهی‌زاده، جنبش حسنیان، صص۷۲، ۸۶ و ۱۰۱ به‌بعد.

2.. ابوالفرج اصفهانی روایات مختلف این ماجرا را گرد آورده است. ر.ک: مقاتل الطالبیین، صص۱۷۱ به بعد.

3.. همان، ص۱۵۷.

4.. همان، ص۱۵۸.

5.. همان، ص۱۴۵.

6.. ابوالعباس حسنی، همان، صص۴۲۸-۴۴۳.

7.. ابوالفرج اصفهانی، همان، ص۱۷۷.

  • نام منبع :
    زیدیه و حدیث امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    اعظم فرجامي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 49315
صفحه از 575
پرینت  ارسال به