321
زیدیه و حدیث امامیه

شیعیان کوفی داشته است. برای نمونه خاندان احمد بن محمد بن خالد برقی‌ ریشه در کوفه داشته‌اند. خالد در کودکی و پس از قیام زید و کشته شدن نیایش در زندان، همراه پدرش به قم گریخت. ازآن‌پس بود که خاندان برقی در روستای برق‌رود این شهر بالیدند.۱

باآنکه محمد بن خالد و احمد بن محمد بن خالد برقی در اسناد روایات بسیاری حضور دارند،‌ مطالعه و بررسی احوال افراد این خانواده نشان می‌دهد که آنان به طور کلی محدث نبوده‌اند. نجاشی پسران خالد را معرفی می‌کند؛ او «حسن بن خالد» برقی را «ثقه»‌ می‌داند و خبر می‌دهد که او کتابی هم در نوادر داشته است؛ اما به این کتاب طریقی نمی‌دهد. تنها طوسی از طریق احمد برقی به کتاب عمویش اشاره می‌کند.۲ جای شگفتی است که ابن‌شهرآشوب می‌گوید حسن بن خالد همان کسی است که امام حسن عسکری علیه السلام تفسیرش را در ۱۲۰ مجلد بر وی املا کرده است؛۳ زیرا هیچ یک از رجال‌شناسان پیش از وی به چنین نکته‌ای اشاره نکرده‌اند و حسن بن خالد در سند هیچ روایتی در منابع روایی امامیه حضور ندارد. شگفت‌تر آنکه متأخران این ادعا را پذیرفتند و بر این اساس یادکرد طوسی از حسن بن خالد را در زمرهٔ «آنان که از ائمه روایتی ندارند» رد کردند؛ ازآن‌رو که روایت تفسیر امام عسکری علیه السلام خود روایت از امام محسوب می‌شود.۴

پسر دیگر خالد، «فضل بن خالد»، نوه‌ای به نام «علی بن علاء» داشته که نجاشی ضمن شرح‌حال محمد بن خالد او را «فقیه» معرفی می‌کند.۵ از وی نیز نام و نشانی در روایات محاسن یا کتاب‌های دیگر روایی نیست و به نظر می‌آید حدیث‌گویی و رویکرد روایی تنها در محمد بن خالد برقی و پسرش احمد به ارث مانده است.

چنین می‌نماید که خاندان برقی به علم اسناد و شناخت راویان ثقه و معتبر و نیز

1.. ر.ک: نجاشی، همان، صص۷۶، ۳۳۵.

2.. همان، ص۶۱؛ طوسی، الفهرست، ص۹۹.

3.. ابن‌شهرآشوب، معالم العلماء، ص۷۰.

4.. خویی، معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۳۰۶.

5.. نجاشی، همان، ص۳۳۵.


زیدیه و حدیث امامیه
320

احمد بن محمد بن عیسی با یک راوی، حجت رجال‌شناسان برای قضاوت دربارهٔ‌ راویان ممدوح یا مجهولی است که از آنها اطلاعات کافی در دست نیست؛ مثل علی بن محمد بن شیره کاشانی که فردی فقیه و کثیرالروایت بوده است؛ اما احمد از او بدگویی کرده و به این دلیل که «سمع منه مذاهب منکرهٔ» بر او ایراد گرفته است.۱

به طور کلی از احمد بن محمد بن عیسی و دیگر رجال‌شناسان و محدثان هم‌نظر وی، با تعبیر «قمیون» یاد می‌شود. ابن‌غضائری، نجاشی و طوسی به بسیاری از اقوال و داوری‌های آنان با همین تعبیر اشاره کرده‌اند. در مواردی هم ابن‌غضائری و نجاشی ارزیابی قمی‌ها را دربارهٔ غالی بودن برخی راویان نمی‌پذیرند.۲

احتمالاً این جریان در دورهٔ خاصی داغ بوده و پس از مدتی رو به زوال نهاده است؛ ازاین‌رو در یادکرد از آن می‌گویند: «در زمانی که...».۳ مؤید این دیدگاه ظهور محدثان و آثاری از قم در سده‌های پسین است که گرایش به غلو دارند؛ برای نمونه کفایة الأثر فی النص على الأئمة الاثنی عشر خزاز قمی (ح۴۰۰ق) و مئة منقبة محمد بن احمد قمی (ح ۴۱۲ق) از این دست آثارند. هر دو نویسندهٔ قمی در این کتاب‌ها، که چاپ و منتشر هم شده‌اند، کوشیده‌اند فضایل و مناقب امیر مؤمنان علیه السلام و فرزندانش را با توجه به اسناد و روایات اهل سنت اثبات کنند. ازاین‌رو از آفت غالیان و دروغ‌سازانی که سند به نام مخالف می‌زدند تا حقانیت خود را اعتبار بخشند، در امان نمانده‌اند.

برقی‌ها

گفته‌اند نخستین کسی که حدیث کوفیان را در قم نشر داد ابراهیم بن هاشم بود؛۴ اما توجه به زندگی‌نامهٔ رجال دیگر نشان می‌دهد که قم پیش از ابراهیم بن هاشم هم

1.. همان، ص۲۵۵.

2.. برای مثال: «قال القُمّیون: كانَ غالیاً وحدیثُه فی ما رأیتُه سالمٌ»، «ذَكَر القُمّیون أنّ فی مذهبِه ارتفاعاً والأغلبُ علیه الخیرُ»، «طعن علیه القُمّیون وهو عندی ثقة». ر.ک: ابن‌غضائری، همان، صص۴۰، ۸۶؛ طوسی، الرجال، ص۳۶۸.

3.. كشی، همان.

4.. نجاشی، همان، ص۱۶؛ طوسی، الفهرست، ص۳۶.

  • نام منبع :
    زیدیه و حدیث امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    اعظم فرجامي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 49727
صفحه از 575
پرینت  ارسال به