دست داشت تا آنکه در نیمهٔ رمضان همان سال در نبرد با سپاه منصور به قتل رسید و سرش برای نمایش و عبرت مردم به خراسان فرستاده شد.۱
ازآنجاکه نفس زکیه با عناوین و القابی مثل «مهدی» رهبر منتظَر از خاندان پیامبر معرفی شده بود، با شکست قیام او انتظار برای رهبری وی به پایان نرسید. یکی از مهمترین اعتقادات کهن زیدیه که در ادبیات و افکار آنان رخ نموده، اما در باورهای کنونی زیدی نشانی از آن نیست، انتظار برای بازگشت مهدی موعود و امام غایب (نفس زکیه) است که در اشعار و باورهای گروهی از شیعیان راه یافت. اعتقاد به این انتظار را «رجعت» خواندهاند؛ هرچند در چگونگی رجعت اختلاف است.۲
ابراهیم بن عبداللّٰه (۹۷-۱۴۵ق)
چنانکه گذشت عبداللّٰه بن حسن چنان بهجد داعیهدار خلافت و حکومت بود که همهٔ فرزندانش برای تحقق آن از جان مایه گذاشتند. به جز محمد، که ذکرش گذشت، سه پسر دیگر عبداللّٰه یعنی ابراهیم، یحیی و ادریس نیز در قیامها و جنبشهای حسنیان دارای نقشهای برجسته بودند و گاه رهبری دعوت شیعیان را بر عهده داشتند.
ابراهیم بن عبداللّٰه بن حسن، که در منابع زیدی به «نفس رضیه» مشهور است، در همهٔ سفرهای پنهانی و تبلیغی برادرش محمد همراه او بود. ابراهیم شاعر و سخنوری زبردست بود و ازاینرو سخنرانیها و دعوتهای شفاهی را به عهدهٔ او میگذاشتند.۳ ابراهیم در اول رمضان سال ۱۴۵ق همزمان با برادرش قیام خود ضد منصور را در بصره آغاز، و برای تصرف کوفه، پایتخت منصور، به سوی آن حرکت کرد؛ اما در فاصلهٔ میان کوفه و واسط، نزدیک روستای «باخَمرَی»، شکست خورد و کشته شد.۴