هرچند این احتمال نیز وجود دارد که احمد بن عیسی کتاب ابوالجارود را به نقل محمد بن بکر یافته باشد (وجاده)؛ زیرا بسیار بعید مینماید که احمد این استاد را دیده باشد و تنها روایات ابوالجارود، و نه هیچ راوی دیگری، را از وی اخذ کرده باشد.
۲. طبقهٔ پس از محمد بن سنان
اگر اسناد ۴۵ کتابی را که محمد بن سنان در فهرستهای امامی گزارش کرده است ملاک قرار دهیم، پرروایتترین افراد و راویان محمد بن سنان شناسایی میشوند.
به نظر میرسد مؤلف بودن برقیها و قمیها (علی بن ابراهیم و ابراهیم بن هاشم) سبب شده طرق آنان به روایات، به طور خاص اسنادشان به محمد بن سنان، بیشتر حفظ و ثبت شود؛ بهویژه که کتاب هر دو گروه توسط پسرانشان منتشر شده و اکنون نیز در دسترس باقی مانده است.

سه دسته راوی نخست همه از مکتب قم هستند یا در قم زندگی میکردهاند؛ اما سه دسته راوی پایانی در کوفه اقامت داشتهاند. مقایسهٔ این دو دسته نشان میدهد پس از دوران محمد بن سنان، در سالهای میانی و پایانی سدهٔ سوم (۲۵۰-۲۹۰ق) شیعهٔ دوازدهامامی، و به طور کلی امامیه، در قم پایگاه استوارتری داشته است. در این سالها از قم نویسندگان و بزرگان برجستهای برخاستند و در تکوین و تعریف باورهای امامیه کوشیدند. این جریان بعدها به ظهور استوانههای حدیثی امامیه چون صدوق و کلینی منتهی شد. قمیها در این دوره با وامگیری از محدثان کوفه، طرق و اسناد کوفی را حفظ کردند و با نشر احادیث با همین اسناد و کتابها در قم، ری و نیشابور، جانی تازه به حدیث شیعی بخشیدند. از سوی دیگر کوفه همچنان پایگاه شیعیان بود؛ اما شیعیان عراق و بهویژه کوفه، بیشتر به گرایشهای غیرامامی، چون فطحیه (خاندان