317
زیدیه و حدیث امامیه

می‌کند.۱ شاید او چنان به احادیث و طرقی که گزارش می‌کرده اطمنیان داشته که می‌کوشیده آنها را مقبول جلوه دهد و از تصریح به نام افرادی که چنین به کذب شهرت دارند، دوری می‌جسته است.

ابن‌غضائری در حکمی کلی روایات محمد بن بکر، راوی منابع زیدی، از ابوالجارود را بر روایات محمد بن سنان مشکوک ترجیح می‌دهد: «وأصحابنا یکرهون ما رواه محمد [بن] سنان عنه، ویعتمدون ما رواه محمد بن بکر الأرجنی۲».۳ احتمالاً ابهامات یادشده، اتهامات وارده به محمد بن سنان، روایتش از ابوالجارود، و نیز راویان ضعیف محمد بن سنان عواملی هستند که سبب شده‌اند ابن‌غضائری چنین قضاوتی دربارهٔ او داشته باشد. محمد بن بکر راوی بیش از ۸۰( روایات ابوالجارود برای احمد بن عیسی است. محمد بن بکر بن عبدالرحمن ارحبی شناسایی نشد. تنها طوسی در الرجال او را در شمار اصحاب امام صادق علیه السلام یاد کرده و درباره‌اش گفته است: «ابوعبداللّٰه اهل کوفه است که در سنّ ۷۷ سالگی به سال ۱۷۱ق درگذشته است».۴ با وجود ناشناس بودن محمد بکر این اطلاعات نشان می‌دهد که او تنها بیست سال پس از ابوالجارود درگذشته است و بنابراین احتمال دیدار و اخذ روایاتش از ابوالجارود بسیار بیشتر از محمد بن سنان است. منابع زیدی دربارهٔ محمد بکر ساکت هستند و گویا حتی اطلاعات طوسی را هم دربارهٔ او ندارند. در نظر آنها او تنها استاد احمد بن عیسی است و تنها روایات ابوالجارود را برای وی نقل کرده است.۵

1.. ر.ک: برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۰۴.

2.. گفتنی است ضبط «ارجنی» برای نسبت محمد بن بكر درست نیست؛ زیرا منابع زیدی وی را «ارحبی همدانی» معرفی می‌كنند و نسب‌شناسان ارحب را بطنی از قبیلهٔ همدان می‌دانند كه در كوفه و شام ساكن بودند (ر.ک: سمعانی، الانساب، ج۱، ص۱۰۶). افزون بر آن، ابوالجارود نیز از قبیلهٔ همدان است و ارتباط این دو هم‌قبیله محتمل‌تر است.

3.. ابن‌غضائری، همان، ص۶۱.

4.. طوسی، الرجال، ص۲۷۸.

5.. ر.ک: محمد یحیى سالم عِزَّان، معجم الرواة فی كتاب الأذان بحی على خیر العمل، ش۳۲۶. گفتنی است در موارد اندك نیز دیگرانی جز احمد عیسی از محمد بكر نقل كرده‌اند؛ ر.ک: محمد بن سلیمان كوفی، مناقب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۲۰۵.


زیدیه و حدیث امامیه
316

می‌کند؛ اما همین راوی در اسناد امامی راوی بدون واسطهٔ ابوالجارود حضور دارد.۱ احتمالاً منابعی که احادیث ابوالجارود را در اختیار مؤلفان و اساتید امامی قرار می‌داده‌اند، از دقت و ضبط کافی برخوردار نبوده‌اند.

افزون بر آن محمد بن سنان هم در روایتی با واسطهٔ مفضل بن عمر از ابوالجارود روایت می‌کند.۲ باز هم این احتمال تقویت می‌شود که او به طریق مفضل به کتاب‌ها و روایات ابوالجارود دست یافته و به سبب ضعف مشهور مفضل در همهٔ اسنادش وی را انداخته است. ازاین‌رو این فرضیه را نیز می‌توان مطرح کرد که راوی حقیقی و انتقال‌دهندهٔ کتاب ابوالجارود به محمد بن سنان، مفضل بن عمر بوده است. محمد بن سنان این عمل را دربارهٔ چند راوی زیدی از جمله طلحة بن زید هم انجام داده است.

گذشته از اینها، از محمد بن سنان سخنانی در سرزنش و قدح ابوالجارود نقل شده است؛۳ در این صورت چگونه ممکن است که او اینچنین گسترده به نقل روایات ابوالجارود و پیروی و همراهی او بپردازد. شاید راویان محمد بن سنان در طول تاریخ بر روایات وی از ابوالجارود افزوده‌اند؛ به‌خصوص که راویانش افراد ضعیف و مشهور به کذب هستند. محمد بن علی قرشی کوفی مشهور به ابوسمینه که در طریق صدوق به کتاب ابوالجارود نیز واقع است، از این دسته است. برقی که به نقل از ضعفا شهرت دارد و بدین سبب یک بار از قم اخراج شده است،۴ از کسانی است که ظاهراً واسطه‌گری ابوسمینه را انداخته است. او گاه با تعبیر مبهم «عدهٔ من اصحابنا» روایات ابوالجارود را از محمد بن سنان نقل می‌کند و گاهی هم به‌ندرت از ابوسمینه یاد

1.. ر.ک: برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۶۴. همین روایت برقی را كلینی با عنوان «عمر بن جبله» ضبط كرده است (الکافی، ج۲، ص۱۲۶)؛ به طور كلی در اسناد امامی ضبط نام محمد بن جبله به صورت صحیحی انجام نگرفته است و تحریف «محمد بن جبله » به «عبداللّه بن جبله» از دیگر نمونه‌هایی است كه كه در آثار صفار و صدوق دیده می‌شود. ر.ک: صفار، بصائر الدرجات، ص۲۳۸؛ صدوق، ثواب الاعمال، ص۲۵؛ همو، علل الشرایع، ج۲، ص۳۴۸. در همهٔ این موارد ابن‌جبله راوی مستقیم ابوالجارود است.

2.. صدوق، الخصال، ص۲۱۹.

3.. ر.ک: ابن‌ندیم، همان، ص۲۲۷.

4.. ر.ک: ابن‌غضائری، همان، ص۳۹.

  • نام منبع :
    زیدیه و حدیث امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    اعظم فرجامي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 49940
صفحه از 575
پرینت  ارسال به