315
زیدیه و حدیث امامیه

می‌کند.۱ برقی، صفار، کلینی و نیز صدوق بیشتر روایات ابوالجارود را در منابع حدیثی امامی با واسطه و نقل محمد بن سنان گزارش می‌کنند.۲ پس می‌توان مهم‌ترین و بزرگ‌ترین راه ورود و نفوذ روایات ابوالجارود به منابع امامی را محمد بن سنان همدانی دانست. به نظر می‌رسد نقش هم‌قبیلگی در انتقال کتاب‌ها و روایات ابوالجارود برجسته و پررنگ است. ابوالجارود، محمد بن سنان، ابوسمینه محمد بن علی،۳ محمد بن بکر ارحبی، ابن‌عقده و علی بن حسین بن سعد، همگی از قبیلهٔ «هَمْدان» یا زیرشاخه‌های آن‌ بوده‌اند و در طرق و اسناد کتاب ابوالجارود و گاه روایات وی قرار دارند. اینکه قبیلهٔ همدان در کوفه از شیعیان علی علیه السلام بودند و در قیام‌های علویان و زیدیان همراهی داشتند، احتمالاً در این گرایش به حفظ میراث حدیثی ابوالجارود تأثیرگذار بوده است.

روایت مستقیم محمد بن سنان (۲۲۰ق) از ابوالجارود (ح۱۵۰ق)، با فاصلهٔ هفتادساله بین تاریخ درگذشتشان، بعید می‌نماید و احتمال کمی دارد که محمد همهٔ منقولاتش را از خود ابوالجارود اخذ کرده باشد؛ مگر اینکه برای محمد عمری دیرینه در نظر بگیریم و فرض کنیم که وی در آغاز جوانی (بیست‌سالگی) سال آخر زندگی ابوالجارود را درک کرده است؛ اما حتی با این فرض باید او ملازم همیشگی ابوالجارود بوده باشد تا این همه روایت از او نقل کند. احمد بن عیسی (۲۴۰ق)، صاحب کهن‌ترین منبع روایی زیدی، که تنها بیست سال پس از محمد بن سنان درگذشته است، در سند هیچ یک از صد روایتی که در کتابش از ابوالجارود آورده، بدون واسطه از ابوالجارود نقل نمی‌کند. این واقعیت احتمال افتادگی میان محمد بن سنان و ابوالجارود را بیشتر تقویت می‌کند. مقایسهٔ اسناد زیدی و امامی نشان می‌دهد که این افتادگی‌ها در موارد زیادی رخ داده است. به طور مثال در اسناد امالی احمد بن عیسی، محمد بن جبله در همهٔ ده روایتش با واسطهٔ محمد بن بکر از ابوالجارود نقل

1.. صدوق، كتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۴۶.

2.. ر.ک: فصل سوم، بررسی اسناد روایات ابوالجارد.

3.. دربارهٔ همدانی بودن ابوسمینه اختلاف است؛ ر.ک: شوشتری، همان، ج۹، ص۴۷۴.


زیدیه و حدیث امامیه
314

قرار گرفته و از آنان بی‌واسطه یا باواسطه نقل کرده است.

محمد بن سنان از سلیمان اقطع با واسطهٔ عبداللّٰه بن مسکان نقل کرده۱ که به نظر می‌رسد باز هم باید واسطه‌ای را انداخته باشد؛ زیرا به نظر نجاشی ابن‌مسکان از امام صادق علیه السلام نقلی ندارد۲ و احتمالاً این امام را ندیده است. پس ممکن نیست که ابن‌مسکان کتاب را مستقیم از خود سلیمان، که در روزگار امام درگذشته است، نقل کرده باشد.

صدوق و طوسی میانجی‌گری محمد بن سنان را در نقل کتاب طلحه گزارش کرده‌اند.۳ افزون بر آن، کلینی نیز شمار زیادی از روایات طلحة بن زید را با وساطت محمد بن سنان نقل کرده است.۴ روایتِ مستقیم محمد بن سنان از این راوی زیدی نیز به سبب فاصلهٔ دوران زیستشان بسیار بعید است. به نظر می‌رسد او طلحه را ندیده و تنها به کتابش دست یافته است؛ زیرا در احادیثی که از غیر طریق کتاب طلحه از محمد بن سنان نقل شده، او با واسطه از طلحه گزارش می‌کند.۵ این واسطه مفضل بن عمر جعفی است و باز هم این نظریه استوارتر می‌شود که شدت تضعیفات رجالیان و انحراف عقیدتی مفضل، سبب شده محمد بن سنان در بیشتر اسنادش نام او را بیندازد.۶ مؤید این حذف عمدی آن است که طریق صدوق به کتاب طلحه کوتاه شده و مختصر می‌نماید و احتمالاً برخی راویان آن افتاده‌اند.

محمد بن سنان و ابوالجارود

صدوق کتاب یا مجموعه روایات ابوالجارود را با واسطهٔ محمد بن سنان نقل

1.. نجاشی، همان، ص۱۸۳.

2.. همان، ص۲۱۴.

3.. صدوق، كتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۸۰؛ طوسی، الفهرست، ص۱۴۹.

4.. ر.ک: فصل سوم، بررسی اسناد طلحة بن زید.

5.. ر.ک: ابن‌شاپور زیات، طب الائمة، ص۵۶. گفتنی است ابن‌شاپور همین روایت را در صفحات بعدی بدون واسطه بین محمد بن سنان و طلحة بن زید نقل می‌كند؛ ر.ک: همان، ص۱۳۶.

6.. این فرضیه را نیز می‌توان مطرح كرد که راوی حقیقی و انتقال‌دهندهٔ كتاب طلحه به محمد بن سنان، مفضل بن عمر است؛ زیرا گزارش شده است که محمد بن سنان كتاب‌های مفضل و چندین كتاب دیگر با واسطهٔ مفضل را به دست نویسندگان امامی رسانده است؛ ر.ک: صدوق، كتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، صص۴۳۵، ۵۱۹. افزون بر آن در بسیاری از اسناد روایات امامی محمد بن سنان راوی مفضل بن عمر است.

  • نام منبع :
    زیدیه و حدیث امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    اعظم فرجامي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 49407
صفحه از 575
پرینت  ارسال به