قرار گرفته و از آنان بیواسطه یا باواسطه نقل کرده است.
محمد بن سنان از سلیمان اقطع با واسطهٔ عبداللّٰه بن مسکان نقل کرده۱ که به نظر میرسد باز هم باید واسطهای را انداخته باشد؛ زیرا به نظر نجاشی ابنمسکان از امام صادق علیه السلام نقلی ندارد۲ و احتمالاً این امام را ندیده است. پس ممکن نیست که ابنمسکان کتاب را مستقیم از خود سلیمان، که در روزگار امام درگذشته است، نقل کرده باشد.
صدوق و طوسی میانجیگری محمد بن سنان را در نقل کتاب طلحه گزارش کردهاند.۳ افزون بر آن، کلینی نیز شمار زیادی از روایات طلحة بن زید را با وساطت محمد بن سنان نقل کرده است.۴ روایتِ مستقیم محمد بن سنان از این راوی زیدی نیز به سبب فاصلهٔ دوران زیستشان بسیار بعید است. به نظر میرسد او طلحه را ندیده و تنها به کتابش دست یافته است؛ زیرا در احادیثی که از غیر طریق کتاب طلحه از محمد بن سنان نقل شده، او با واسطه از طلحه گزارش میکند.۵ این واسطه مفضل بن عمر جعفی است و باز هم این نظریه استوارتر میشود که شدت تضعیفات رجالیان و انحراف عقیدتی مفضل، سبب شده محمد بن سنان در بیشتر اسنادش نام او را بیندازد.۶ مؤید این حذف عمدی آن است که طریق صدوق به کتاب طلحه کوتاه شده و مختصر مینماید و احتمالاً برخی راویان آن افتادهاند.
محمد بن سنان و ابوالجارود
صدوق کتاب یا مجموعه روایات ابوالجارود را با واسطهٔ محمد بن سنان نقل
1.. نجاشی، همان، ص۱۸۳.
2.. همان، ص۲۱۴.
3.. صدوق، كتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۸۰؛ طوسی، الفهرست، ص۱۴۹.
4.. ر.ک: فصل سوم، بررسی اسناد طلحة بن زید.
5.. ر.ک: ابنشاپور زیات، طب الائمة، ص۵۶. گفتنی است ابنشاپور همین روایت را در صفحات بعدی بدون واسطه بین محمد بن سنان و طلحة بن زید نقل میكند؛ ر.ک: همان، ص۱۳۶.
6.. این فرضیه را نیز میتوان مطرح كرد که راوی حقیقی و انتقالدهندهٔ كتاب طلحه به محمد بن سنان، مفضل بن عمر است؛ زیرا گزارش شده است که محمد بن سنان كتابهای مفضل و چندین كتاب دیگر با واسطهٔ مفضل را به دست نویسندگان امامی رسانده است؛ ر.ک: صدوق، كتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، صص۴۳۵، ۵۱۹. افزون بر آن در بسیاری از اسناد روایات امامی محمد بن سنان راوی مفضل بن عمر است.