که به حسب ظاهر از غالیان برجستهاند.۱ محمد بن سنان روایتی را نقل میکند که طبق آن اهل کوفه نامهای به امام صادق علیه السلام نوشته، از مفضل بن عمر بدگویی کردند. امام در پاسخ، محدثان برجستهٔ امامی چون زراره، محمد بن مسلم، عبداللّٰه بکیر و ابوبصیر را با نامهای خطاب به مفضل به کوفه میفرستد و طلب چندهزار درهم میکند. در این ماجرا، برخلاف انتظار نامهآورندگان، مفضل پیروز و سربلند میشود.۲ محمد بن سنان در روایات دیگر نیز اتهامات وارده بر مفضل را توجیه، و از او دفاع میکند.۳ همچنین او راوی کتابهای مفضل است و به نظر میرسد در مواردی نیز به واسطهٔ همو کتابهایی را از محدثان و نویسندگان قرن دوم نقل کرده و گاه نامش را انداخته است.
همراهی و ارتباط محمد بن سنان با غلات چنان هویدا بوده که کشی ضمن نقل روایتی که راویان سند آن همگی از غالیان هستند، یکبهیک دربارهٔ اینکه اینان از ارکان غالیاناند سخن میگوید تا به محمد بن سنان میرسد و وی را نیز از این گروه میداند.۴ در دو روایت جداگانه از صفوان بن یحیی (۲۱۰ق) نقل شده است: «محمد بن سنان از غالیان و باورمندان به "طیاره" بود و ما با او پیوسته سخن گفتیم [تا هدایت شد]».۵ در نقل دیگر از صفوان آمده است که محمد بن سنان چند بار قصد کرد به غلات بپیوندد؛ اما هر بار صفوان او را منصرف کرد.۶
به طور کلی به نظر میرسد ارتباط صفوان بن یحیی و محمد بن سنان نیک و ستایشآمیز بوده است؛ زیرا محمد در خبری خود را صاحبنظر در «معضلات» (که احتمالاً مسائل اعتقادی مراد است)، و صفوان را شیخ و استاد در حلال و حرام (فقه)