حدیث را گزارش کرده است. جای این پرسش است که چرا حمیری چنین عمل کرده است. آیا او این اسناد کوتاهشده و بهاصطلاح قریب تا امام معصوم را از کتاب یا مجلس هارون بن مسلم به همین شکل نگاشته، یا خود در بریدن و جابهجا کردن آنها نقش داشته است؟ اگر حمیری روایات مسعده را به همین ترتیب از هارون بن مسلم تحویل گرفته باشد، از یکی بودن مسعدة بن صدقه و مسعدة بن زیاد خبر نداشته و تنها آنها را رونویسی و منتقل کرده است. موضوع روایاتی که پیاپی میآیند واحد یا مشابه نیستند و این بدان معناست که حمیری دستهبندی موضوعی بر روی روایات انجام نداده و احتمالاً آنها را بدون دگرگونی از منبعی که گرفته نگاشته است.
نمیتوان با اطمینان گفت که آیا حمیری و هارون بن مسلم یکدیگر را دیدهاند یا حمیری تنها به کتابها و نقلیات وی دست یافته است؛ زیرا باآنکه احتمالاً هر دو در دهههای پایانی سدهٔ سوم میزیستهاند، در مکان واحدی نبودهاند. حمیری بزرگ قمیها بوده که به تصریح نجاشی اندکی پس از سال ۲۹۰ق به کوفه سفر کرده و در آنجا مجلس درس و حدیثش با استقبال روبهرو شده است؛۱ درحالیکه هارون بن مسلم در شهرهای سامرا، انبار و بصره بوده و در انتها به بغداد رفته و آنجا درگذشته است؛ ازاینرو احتمال دارد حمیری احادیث را خود از هارون سماع نکرده باشد.
عیاشی: در آنچه از تفسیر وی مانده ۳۲ روایت از مسعده گزارش شده که تنها یک روایت آن از مسعدة بن زیاد است.۲ گرچه با توجه به دستکاری ناسخان در اسناد عیاشی و کاستیهایی که در آن رخ داده، احتمال دگرگونی نام مسعده به مسعدة بن صدقه کم نیست. حاکم حسکانی روایتی از مسعدة بن صدقه را به نقل عیاشی با این سند گزارش میکند: «محمد بن یزداد از محمد بن علی حداد از مسعده» که با ۴