دو راوی حصین، یعنی حسن بن سعید بن عثمان و پسرش، شناخته نشدند. تنها نجاشی به کتاب پسر با نام نوادر اشاره کرده و به وساطت ابنعقده طریق داده است.۱ این میتواند گویای آن باشد که این پسر و پدر، زیدی یا نزدیک به محافل زیدی بودهاند که ابنعقده آنها را میشناخته است.
عباس بن عمر کلْوَذانی (۴۱۴ق) از اساتید نجاشی است؛ اما نه او برایش شرححالی آورده و نه دیگران به او اشارهای کردهاند؛ تنها خطیب بغدادی وی را رافضی و غیرثقه خوانده است.۲ حضور دوگانهٔ کلوذانی در مجالس شیعی و سنی واسطهگری وی برای انتقال کتاب حصین به منابع امامی را توجیه میکند.
بررسی اسناد
ابنغضائری تصریح کرده است: «روایات حصین بن مخارق در احادیث اصحاب ما راه یافته است».۳ داوری ابنغضائری درست مینماید؛ زیرا روایات حصین به طور محدود در منابع روایی امامیه یافت میشود.
برقی و صفار به روایتی از حصین اشاره نکردهاند. از منابع پیش از کلینی، تنها عیاشی یک روایت تفسیری از حصین ذکر کرده۴ که کلینی آن را به همراه روایت دیگری که حصین به واسطهٔ ابوحمزهٔ ثمالی به امام باقر علیه السلام میرساند، گزارش کرده است.۵ صدوق نیز همین روایت حصین از امام باقر علیه السلام را با دو سند نسبتاً متفاوت گزارش کرده است.۶
راوی حصین در همهٔ این اسناد محمد بن علی کوفی است. به نظر میرسد مراد از
1.. نجاشی، همان، ص۹۲.
2.. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۱۶۲.
3.. ابنغضائری، الرجال، ص۱۱۳.
4.. عیاشی، التفسیر، ج۱، ص۲۵۵.
5.. ر.ک: كلینی، همان، ج۸، ص۱۸۴ و ج۴، ص۹۳.
6.. صدوق، معانی الاخبار، ص۱۶۹؛ همو، ثواب الاعمال، ص۵۸.