درهم کردن اسناد و شیوخ حدیث: چندین راوی که شاهد مجالس درس قیس بودهاند گواهی دادهاند که وی سند روایات را درهم میکرده و روایات مغیره را به منصور، و روایات منصور را به فراس نسبت میداده است.۱ به نظر میرسد این ضعف قیس به سبب بیتوجهی او یا ضعفش در بهخاطرسپاری مطالب بوده است. پس خودآگاهانه و برای هدف خاصی چنین نکرده است.
دست بردن پسرش در کتابهایش: احمد بن حنبل گفته است: «پسر قیس احادیث مسعر بن کدام، سفیان ثوری و دیگر محدثان پیشین را در حدیث پدرش داخل میکرد و او نمیدانست».۲ دیگران نیز تصریح کردهاند که ضعف قیس به سبب پسرش است که در کتاب پدر دست میبرد و آنها را دگرگون میکرد؛ ازاینرو ناقدان حدیث وقتی اسناد را بازبینی کردند احادیث قیس را انکار کردند.۳
وجههٔ بد سیاسی: بنابر نقلها ابوجعفر منصور (۱۵۸ق) قیس بن ربیع را کارگزار مدائن کرد. در آنجا قیس با زیادهروی در اجرای حد بر مردی سبب مرگ او شد. پس از آن مردم از وی بسیار بیزار شدند.۴ تاآنجاکه وقتی در مسجد حدیث میگفت بسیاری از مردم مسجد را ترک میکردند و حتی با توصیههای شعبه هم بازنمیگشتند.۵
اساتید ناشناخته و شاگردان ضعیف: برخی مشایخِ روایاتِ قیس بن ربیع را ناشناخته («هو شیخ» یا «شیخ مجهول»)۶ و بعضی را هم ضعیف و نامعتبر («من الغلاة فی الرفض»)۷ وصف کردهاند. به نظر میرسد شور و ولع قیس در اخذ روایت سبب شده بود که او حتی از اساتید غیرمعتبر و گمنام نیز حدیث بشنود و همین مزید
1.. ر.ک: ابنابیحاتم رازی، همان، ج۷، ص۹۸؛
2.. ر.ک: ابنعدی، همان، ج۶، ص۳۹.
3.. ر.ک: بخاری، التاریخ الصغیر، ج۲، ص۱۵۸؛ خطیب بغدادی، همان، ج۱۲، ص۴۵۵.
4.. خطیب بغدادی، همان، ج۱۲، ص۴۵۵؛ عقیلی، الضعفاء الكبیر، ج۳، ص۴۷۱.
5.. عقیلی، همان، ج۳، ص۴۷۱.
6.. برای نمونه ر.ک: عقیلی، همان، ج۳، ص۴۶؛ ابنابیحاتم رازی، همان، ج۶، ص۳۰۹ و ج۷، ص۷۱.
7.. عقیلی، همان، ج۴، ص۱۶۴.