191
زیدیه و حدیث امامیه

حکم بن عتیبه در روایتی دیگر با دو واسطه از عبداللّٰه بن مسعود نقل می‌کند:

۰.اطراف پیامبر بودیم که گروهی از جوانان بنی‌هاشم آمدند. پیامبر به آنها نگریست و چشمانش پر اشک شد و... فرمود: «اهل‌بیت من در سختی و مشقت خواهند بود تا آنکه از جانب مشرق یاران سیاه‌پرچم می‌آیند و تا سه مرتبه حق آنها را می‌طلبند و می‌جنگند تا حق را به مردی از خاندان من برمی‌گردانند...». ۱

به نظر می‌رسد این روایت نیز ساخته و پرداختهٔ طرف‌داران ابومسلم خراسانی و سیاه‌جامگان عباسی باشد که دعوتشان از مشرق‌زمین (خراسان) شروع شد. از این دست روایات برای مشروع جلوه دادن حکومت عباسیان بسیار ساخته و نقل کرده‌اند.۲ احتمالاً منابع شیعی و امامی نیز چون در این روایات اشاراتی به مفهوم قیام مهدی موعود و منجی نجات‌بخش از خاندان بنی‌هاشم دیده‌اند، آنها را برگزیده و نقل کرده‌اند.۳

برخی حکم بن عتیبه را از مرجئه دانسته‌اند. کشی پس از نقل سخن ابن‌فضال دربارهٔ او، با لحنی حاکی از تردید، می‌گوید: «وقیل: إنه کان مرجیا». شواهد نشان می‌دهد که این نسبت درست نیست؛ زیرا نقل کرده‌اند که پنج نفر از کوفه، از جمله عمر بن قیس ماصر و ابوحنفیه، با چهل‌هزار درهم نزد حکَم رفتند تا در ارجاء بر آنها ریاست کند؛ اما او قبول نکرد.۴

این را نیز باید در نظر گرفت که حکم بن عتیبه به سبب همنشینی با فقیه بزرگی چون ابراهیم نخعی در فقه به درجه‌ای رسیده بود که به گفتهٔ خودش دربارهٔ هر سؤالی

1.. ر.ک: حاكم نیشابوری، المستدرك، ج۴، ص۴۶۴. نقل دیگری از خبر، بدون حكَم به عبداللّه بن مسعود می‌رسد. معمولاً این روایات ابتدا در منابع كهن اهل سنت (مانند ابن‌ابی‌شیبه، المصنف، ج۸، ص۶۹۷) نقل شده و سپس منابع شیعی بعدی ـ اعم از زیدی (همانند محمد بن سلیمان كوفی، مناقب امیرالمؤمنین، ج۲، ص۱۱۰)، اسماعیلی (همانند قاضی نعمان مغربی، شرح الاخبار، ج۳، ص۴۰۱) و امامی (همانند طبری، دلائل الامامه، صص۴۴۲، ۴۴۵، ۴۴۶)ـ این روایات را با همان سند سنی اخذ و نقل کرده‌اند.

2.. برای نمونه خبری كه به ابوهریره می‌رسد و در آن از خراسان و سیاه‌پرچمان سخن به میان می‌آید. ر.ک: احمد بن حنبل، المسند، ج۲، ص۳۶۵ و نیز مروزی، كتاب الفتن، ص۱۱۶.

3.. به گونه‌ای كه مفهوم خروج و قیام سیاه‌پرچمان از خراسان در منابع امامی به عنوان نشانه‌ای از علامات ظهور امام زمان جا افتاده و معمولاً مطرح می‌شود؛ برای مثال ر.ک: مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۶۸.

4.. عقیلی، الضعفاء الكبیر، ج۱، ص۳۰۴.


زیدیه و حدیث امامیه
190

شیعیان را نباید به آنها گفت و به همین دلیل امام زراره را مؤاخذه می‌کند که چرا این سخن را به حکم بن عتیبه اطلاع داده است.۱ قائلان روایت نیز متغیرند؛ در مواردی امام سجاد علیه السلام و گاه امام باقر علیه السلام و گاهی هم امام صادق علیه السلام قائل روایت‌اند.۲ به نظر می‌رسد برجستگی شخصیت حکم بن عتیبه در عصر خود سبب شده است که او کانون توجه امامان شیعی و یارانشان قرار بگیرد و برای انتقال مفاهیم شیعی از نام وی استفاده شود.

شهرت حکم بن عتیبه در دوستی علی علیه السلام و خاندانش همچنین سبب انتساب روایاتی به وی شده که صحیح به نظر نمی‌رسند. به طور مثال وی در سندی قرار دارد که با واسطه به ام‌سلمه می‌رسد و ضمن آن پیامبر صلی الله علیه و اله در تفسیر «نبی»، «صدیق» و «شهداء» در آیهٔ (وَمَنْ یطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِک مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمْ مِنَ النَّبِیینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِک رَفِیقًا)به خود، علی بن ابی‌طالب، حسن و حسین و حمزه اشاره می‌کند و جالب آنکه «وَحَسُنَ أُولَئِک رَفِیقًا» را به امامان دوازده‌گانه تفسیر می‌کند.۳ بعید است حکم بن عتیبه راوی چنین روایتی باشد که به مضمون دوازده امام اشاره دارد؛ زیرا به‌قطع خود او از باورمندان به این اعتقاد نبوده است. گذشته از این، سند این روایت به سبب ابراهیم بن اسحاق نهاوندی ضعیف است؛ زیرا او را در حدیث و دین‌داری ضعیف۴ و از اهل غلو و ارتفاع۵ توصیف کرده‌اند.

1.. عبارت امام چنین است: «لم حدثت الحكم بن عیینة عنی أن الأوصیاء محدثون لا تحدثه وأشباهه بمثل هذا الحدیث» (ر.ک: كشی، همان، ج۱، ص۴۱۵).

2.. اختلافات این روایات در موارد دیگری هم دیده می‌شود: اینكه علی نبی نیست؛ اما درجه‌ای شبیه خضر، ذوالقرنین، همنشین موسی و همنشین سلیمان دارد؛ همچنین اختلاف در راویان ماجرا كه عبارت‌اند از زراره، حمران، ابوحمزهٔ ثمالی، زیاد بن سوقه؛ نیز ماهیت عبارت «ولا محدث» كه در نقل‌های متفاوت این عبارت به مثابهٔ تفسیر، موجود در كتاب، مصحف علی و یا افتاده از قرآن فرض گرفته می‌شود. برای همهٔ این موارد به صفحات یادشده از بصائر الدرجات و کافی مراجعه كنید.

3.. خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۱۸۳.

4.. طوسی، الفهرست، ص۳۹.

5.. ابن‌غضائری، همان، ص۳۹؛ و نیز ر.ک: نجاشی، همان، ص۱۹. گفتنی است سند نشان می‌دهد نهاوندی این روایت را از عبداللّه بن حماد انصاری روایت می‌كند كه او هم آن را از منابع اهل سنت اخذ كرده است. وضعیت رجالی عبداللّه بن حماد پوشیده است؛ ابن‌غضائری احادیث او را ترکیبی از احادیث خوب و بد می‌داند (همان، ص۷۸). به تصریح رجال‌شناسان كتاب‌های عبداللّه را نهاوندی روایت و منتشر كرده است. ر.ک: نجاشی، همان، ص۲۱۸.

  • نام منبع :
    زیدیه و حدیث امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    اعظم فرجامي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 50044
صفحه از 575
پرینت  ارسال به