189
زیدیه و حدیث امامیه

تفسیر کرده‌اند.۱ در مقابل، منابع اهل سنت با تعداد اخبار کمتری آن را بر عمر بن خطاب حمل کرده‌اند. به نظر می‌رسد این روایات سنی در واکنش به آن روایات شیعی ساخته شده‌اند؛ زیرا از مراجع کهن و اولیهٔ اهل سنت، جز ابن‌راهویه (۲۱۳ق)،۲ از این خبر گزارشی نداده‌اند و پس از وی نیز تنها برخی همچون طحاوی (۳۲۱ ق)۳ آن را تکرار کرده‌اند.

ضعف دیگر این مجموعه روایات، دلالتشان بر این مفهوم سخیف است که در سه مورد وحی خداوندی به طور مستقیم بر عمر نازل شده است و حتی بنابر بعضی از این روایات عمر سخنی بر زبان می‌رانده که پس از آن خداوند آن را به عنوان وحی و قرآن نازل می‌کرده است. احتمالاً تأکید بر چنین مضامینی از قرن پنجم به بعد و با رواج صوفیگری و برداشت‌های عرفانی از متون دینی باب شده است؛ چنان‌که بیهقی مُلهَم بودن عمر را در زمرهٔ کرامات اولیاء اللّٰه برشمرده است و پس از آن این موضوع بارها در شمار فضایل عمر بن خطاب تکرار شده است.۴

اما در این سو هم روایات شیعی بسیاری با نقش‌آفرینی حکم بن عتیبه می‌بینیم. این روایات معمولاً دچار اضطراب و حتی تناقض‌اند. گاهی معصوم به طور مستقیم دربارهٔ محدث بودن علی علیه السلام با حکم بن عتیبه سخن می‌گوید. در این موارد گاهی حکم بن عتیبه سخن امام را به دیگر اصحاب خبر می‌دهد و گاه آن را پنهان می‌کند تا اصحاب خود نزد امام می‌روند و می‌پرسند. در دستهٔ دیگری از احادیث امام به صحابی دیگری مثل زراره امر می‌کند که به حکم بن عتیبه معنای محدَّث را اعلام کند.۵ اما در روایت دیگری حکم بن عتیبه از مخالفانی فرض می‌شود که همهٔ امور

1.. صفار و نیز كلینی بابی برای اثبات این مفهوم با عنوان «الأئمة انهم علیهم السلام محدثون مفهمون» گشوده‌اند و روایات بسیاری گزارش كرده‌اند. با توجه به تكرار این مفهوم و مضمون در بیش از سی حدیث می‌توان آن را از احادیث متواتر معنوی برشمرد؛ ر.ک: صفار، همان، صص۳۳۹-۳۴۴، ۳۸۸-۳۹۴؛ كلینی، همان، ج۱، صص۱۷۶، ۲۷۰؛ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۲.

2.. ابن‌راهویه، المسند، ج۲، ص۴۷۹.

3.. طحاوی، شرح مشكل الآثار، ج۴، ص۳۴۱.

4.. ر.ک: بیهقی، الاعتقاد والهدایة إلى سبیل الرشاد على مذهب السلف وأصحاب الحدیث، صص۳۱۴ به‌بعد.

5.. ر.ک: صفار، همان، ص۳۴۱.


زیدیه و حدیث امامیه
188

اما ایشان گفت: «پدرم هرگز چنین نگفته است. حکم دروغ می‌گوید».۱ در نقلی دیگر نیز آمده است که امام باقر علیه السلام هم نظر فقهی حکم بن عتیبه دربارهٔ شهادت ولد الزنا را رد کرد و بر او نفرین فرستاد: «اللهم لا تغفر له ذنبه».۲ در پایان همهٔ این روایات اشاره شده است که اگر حکم بن عتیبه شرق و غرب را بگردد، علم را تنها نزد اهل‌بیت می‌یابد.۳

در دسته‌ای از روایات هم، رد کردن فتاوای فقهی حکم بن عتیبه از سوی صادقین علیهما السلام خالی از سرزنش یا نفرین است و امام تنها فتوایی متفاوت از آنچه حکم بن عتیبه گفته است، بیان می‌کند.۴

در جمع این اخبار می‌توان گفت حکم بن عتیبه باآنکه دوستدار علی علیه السلام و خاندانش بوده است، در همهٔ زمینه‌ها مثل شیعیان، و به‌ویژه صادقین، نمی‌اندیشیده است که نمونهٔ بارز آن پذیرش خلافت شیخین و احکام آنهاست. شاید اصلاً همین عامل سبب شده است که فتاوای فقهی وی متفاوت از صادقین علیهما السلام باشد. درعین‌حال از علی بن حسن بن فضال نقل کرده‌اند: «حکَم از فقیهان اهل سنت و استاد زراره، حمران و طیار بود؛ پیش از آنکه این سه تن به تشیع بگروند».۵ ابن‌فضال در اینجا از تعبیر «امر» استفاده کرده است که در اصطلاح شیعه به معنای مذهب تشیع است.

تذبذب و آشفتگی دربارهٔ موضع حکم بن عتیبه نسبت به امامان شیعی هم‌عصرش در دسته روایاتی بارزتر است که به مفهوم «محدَّث» بودن علی علیه السلام اشاره دارد. در برخی قرائات به آیهٔ (ومَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِک مِنْ رَسُولٍ وَلا نَبِی)۶ عبارت «ولا محدَّث» افزوده شده است۷ که منابع شیعی مصداق آن را «علی» و گاه به طور کلی «اوصیا»

1.. ر.ک: كشی، همان، ج۲، ص۴۶۸.

2.. صفار، همان.

3.. و نیز ر.ک: طوسی، تهذیب الأحكام، ج۱، ص۴۸ كه امام صادق علیه السلام عمل حكَم در وضو را رد می‌كند و دربارهٔ آن می‌گوید: «بئس ما صنع».

4.. ر.ک: صدوق، كتاب من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۵۴۱؛ كلینی، همان، ج۴، ص۴۸۱ و ج۷، ص۳۸۵؛ طوسی، تهذیب الأحكام، ج۵، ص۱۹۱.

5.. كشی، همان، ج۲، ص۴۶۹.

6.. حج:۵۲.

7.. در منابع شیعی این قرائت به قتاده، و در منابع اهل سنت به ابن‌عباس نسبت داده شده است؛ ر.ک: صفار، همان، ص۳۴۱ و ابن‌راهویه، المسند، ج۲، ص۴۸۱.

  • نام منبع :
    زیدیه و حدیث امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    اعظم فرجامي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 50047
صفحه از 575
پرینت  ارسال به