173
زیدیه و حدیث امامیه

به «ابومحمد»،۱ و نام راوی وی را از «عمر» به «یحیی»۲ تغییر داده‌اند. مشابه گزارش ابن‌عدی دربارهٔ تدلیس بر نام عباد بن صهیب در منابع روایی نیز رخ داده است.۳ هرچند حتی می‌توان گفت این تغییرات در همان قرن سوم در اسناد روایات عباد رخ داده است؛ زیرا برقی در زمرهٔ یاران امام صادق علیه السلام، به فاصلهٔ کوتاهی از هم، به دو راوی با نام‌های «عباد کلبی» و «عباد بن صهیب» اشاره می‌کند.۴ شاید برقی دسته‌بندی راویان احادیثش را بر اساس اسناد روایات انجام داده و چون احادیثی از امام صادق علیه السلام به روایت عباد کلبی و گاهی به روایت عباد بن صهیب دیده‌، آنها را دو فرد جداگانه فرض کرده است؛ درحالی‌که هر دو نام به یک نفر برمی‌گردد و تنها به دلیل تدلیسی که در روایات بر اسم عباد بن صهیب صورت گرفته است، متفاوت به نظر می‌رسند. اتحاد مرویان مؤید این مدعاست.

۲۲. عُبادَة۵ بن زیاد بن موسی اسدی (۲۳۱ق)

عباده از اهالی کوفه، و پیشه‌اش گویا فروش چوب ساج بوده است.۶ تنها نجاشی به او اشاره دارد و وی را زیدی می‌داند.۷ همو به کتاب عباده طریق می‌دهد و ثقه‌اش معرفی می‌کند.۸ رجال‌شناسان اهل سنت دربارهٔ وی دیدگاه یکسانی ندارند؛ برخی وی را از راویان راست‌گویی می‌شمارند که بزرگانی چون عبداللّٰه پسر احمد حنبل (۲۹۰ق) و

1.. طوسی، الامالی، ص۵۰۴.

2.. مجلسی، بحار الانوار، ج۲۴، ص۲۷۵. وی این خبر را از كنزالفوائد كراجكی نقل كرده است؛ اما در منبع اصلی چنین روایتی یافت نشد.

3.. طبری، دلائل الامامه، صص۷۴، ۱۵۲؛ صدوق، الامالی، ص۲۴۸؛ دارقطنی، السنن، ج۲، ص۲۳۶؛ عیاشی، همان، ج۱، ص۱۰۲.

4.. برقی، الرجال، صص۲۳-۲۴.

5.. گاه منابع شیعی و اهل سنت نام او را با ضبط «عباد» یاد كرده‌اند؛ اما «عباده» شهرت بیشتری دارد.

6.. رجال‌شناسان او را «ساجی» لقب داده‌اند كه به معنای فروشنده و عمل‌آورندهٔ چوب ساج است كه آن را از راه دریا وارد بصره می‌كردند و بیشتر، اهل این شهر به این پیشه می‌پرداختند. ر.ک: سمعانی، الانساب، ج۳، ص۱۹۶.

7.. طوسی، از عباد بن زیاد كلبی در شمار شاگردان امام صادق علیه السلام هم یاد می‌كند (الرجال، ص۲۴۴) كه به سبب فاصلهٔ زندگی آنها بعید است با عباد بن زیاد اسدی یکی باشد.

8.. نجاشی، همان، ص۳۰۴.


زیدیه و حدیث امامیه
172

نمی‌شود. بااین‌حال او به علی علیه السلام و خاندانش نیز محبت و تمایل داشته است؛ هرچند هیچ یک از رجال‌شناسان اهل سنت و شیعه به گرایش شیعی وی اشاره نکرده‌اند؛ اما او روایات بسیاری در فضایل حضرت فاطمه علیها السلام و علی علیه السلام نقل کرده است.

همچنین عبّاد بنا به عادت دیرینش در نقل از افراد مشهور، از امام صادق علیه السلام هم، که باید در جوانی وی را دیده باشد، احادیثی نقل کرده است. بااین‌همه هیچ یک از اینها دلیلی بر هم‌باور بودن وی با شیعه یا امامیه نیست؛ شاهد آنکه گرچه او سه امام دیگر را (امام کاظم، امام رضا و امام جواد علیهم السلام) را درک کرده، هیچ روایتی از آنها اخذ و نقل نکرده است. همچنین از روایتی برمی‌آید که امام صادق علیه السلام نیز به این انحراف عقیدتی او توجه داشته است؛ زیرا به پرسش او دربارهٔ چرایی استلام حجرالاسود و رکن یمانی پاسخی متناسب با مبانی فکری اهل سنت می‌دهد که با پاسخش به پرسش‌گر دیگر متفاوت است.۱

در منابع امامی

از عباد بن صهیب در منابع امامی، به‌ویژه امالی‌ها، روایاتی دیده می‌شود که در برخی از آنها رنگ و بوی غلو و گاه جعل احساس می‌شود. شاید شهرت عبّاد به نقل از امام صادق علیه السلام، و از سوی دیگر ترک احادیثش به سبب قدَری بودن او از سوی بزرگان و محدثان موثق، موجب شده است که ضعفا به سراغ مجالس و کتاب‌های عبّاد بن صهیب بروند و در روایات او دست ببرند. این فرضیه وقتی استوارتر می‌شود که درمی‌یابیم محدثان امامی و اهل سنت تا یک قرن پس از درگذشت عبّاد به کتاب‌ها و احادیث او بی‌اعتنایی می‌کرده‌اند و تنها از قرن چهارم به‌بعد بود که رفته‌رفته روایات و کتاب‌هایش در نگاشته‌های حدیثی منعکس و ضبط شد.

احتمالاً پس از این دوره بوده است که گاهی در احادیث و اسناد این نگاشته‌ها دست می‌برده‌اند؛ به طور مثال برای امامی‌تر کردن اسناد و احادیث، کنیهٔ «ابوبکر» را

1.. صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۲۸.

  • نام منبع :
    زیدیه و حدیث امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    اعظم فرجامي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 49431
صفحه از 575
پرینت  ارسال به