شیعیان و اهل سنت بوده است.
به احتمال قوی این روایت برساخته است؛ بهویژه با توجه به روایت دیگر کشی که عکسِ این واقعه را گزارش میکند. در این روایت عبّاد لباس شهرت بر تن دارد و امام او را با خواندن حدیثی از پیامبر سرزنش میکند. در ادامهٔ همین حدیث عبّاد از واسطههای امام تا پیامبر میپرسد که امام وی را به سبب این بیاعتمادی سرزنش میکند: «یا عبّاد تتهمنی؟! حدثنی آبائی».۱ این روایت عامی یا بتری بودن عبّاد را تأیید میکند که امام صادق علیه السلام را به عنوان امام و مقام برتر دینی قبول نداشته است. به هر روی وی سخنان امام صادق علیه السلام را گاه با اسنادی تا پیامبر صلی الله علیه و اله یا علی علیه السلام، نقل و منتشر کرده است.
حماد میگوید: «عبّاد دویست حدیث از ابوعبداللّٰه حفظ کرده بود و آنها را نقل میکرد و من هفتاد حدیث حفظ کردم و پیوسته در محفوظاتم شک داشتم تا به بیست حدیث که در آنها تردید نداشتم، اکتفا کردم».۲ احتمالاً این دویست حدیث همان کتابی است که بنابر نقل نجاشی عبّاد از امام صادق علیه السلام روایت کرده است.۳ گفتنی است از رجالیان تنها نجاشی عباد را توثیق کرده است.۴
در مقابل، رجالشناسان اهل سنت معمولاً عباد را تضعیف و احادیش را ترک میکنند.۵ اشکال اصلی آنها قَدَری بودن عباد است؛ وگرنه از احمد حنبل نقل کردهاند که عبّاد دروغگو نیست.۶ به نظر میرسد گرایش عباد به قدریه در نیمهٔ دوم عمرش رخ داده و به احتمال قوی وی در دورهٔ امام صادق علیه السلام چنین اعتقادی نداشته است؛ زیرا گفتهاند احادیث عبّاد بیست سال پیش از درگذشتش ترک شد.۷