استرآباد، طالقان، اهواز، شیراز و دیگر بلاد ایران گشته و پخش شده است.۱
از سوی دیگر حضور کوتاه دیباج در ایران، بهویژه شمال ایران، و نیز سکونت یا رفتوآمد فرزندان و ذریهاش در این دیار، آنجا را تبدیل به یکی از قطبهای مهم زیدیه کرده است. روایاتی که نوادگان و دیگر محدثان از او نقل میکنند، بهخوبی نشان میدهد که نوادگانش با زیدیهای که بعدها در شمال ایران قدرت یافتند، همباور و همرأی شدند. زید بن علی، نوهٔ دیباج، از عباد بن یعقوب رواجنی (۲۵۴ق) حدیثی زیدیوار در ستایش علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام نقل میکند.۲ در سند این حدیث کثیرالنواء قرار دارد که از بزرگان و رهبران زیدیه است. همچنین باید توجه کرد که عباد بن یعقوب ساکن کوفه بوده است. نقل این حدیث در تاریخ جرجان نشان میدهد که فرزندان دیباج به عراق و نزد محدثان زیدی این شهرها رفتوآمد داشته و اخبار آنها را در گرگان و شمال ایران نشر میدادهاند.
از سوی دیگر میتوان احتمال داد که خود دیباج نیز باورهای نزدیک به اهل سنت و یا بتریه داشته است؛ زیرا افزون بر قیام مسلحانهاش در برابر حکومت وقت، از وی حدیثی هم در ستایش عثمان بن عفان نقل کردهاند؛۳ هرچند احتمال جعلی بودن چنین روایاتی را نیز نباید از نظر دور داشت. بههرحال زیدیان سدههای میانی در کتابهای تاریخیشان، قیام او را نیز در شمار قیامهای علویان یاد کرده و کوشیدهاند او را به عنوان یک چهرهٔ برجستهٔ زیدی مطرح کنند. برخی از این اخبار را ابنعقده دربارهٔ وی نقل کرده است.۴ به نظر میرسد زیدیه، و بهویژه جارودیه، وی را از بزرگان و همباوران خود دانستهاند.
۲۱. ابوبکر عبّاد بن صُهَیب کلیبی (۲۱۲ق)
ابوبکر کلیبی را اهل کوفه و ساکن بصره، گاهی بتری و گاهی عامی، معرفی