169
زیدیه و حدیث امامیه

کرده‌اند.۱ گرچه او را در زمرهٔ یاران امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام یاد کرده‌اند،۲ بعید است او امام باقر (۱۱۴ق) را درک کرده باشد؛ زیرا ۹۸ سال بعد از درگذشت امام فوت کرده است و احتمالاً امام صادق (۱۴۸ق) را هم در سنین جوانی ملاقات کرده است.

از حماد بن عیسی بصری (۲۰۹ق) نقل شده است: «من و عبّاد بن صهیب بصری از ابوعبداللّٰه حدیث شنیدیم».۳ بنابر منابع رجالی حماد هفتاد سال و اندی عمر کرده است.۴ پس حتی اگر فرض کنیم که حماد در ۷۹ سالگی درگذشته باشد، در آخرین سال زندگی امام هجده‌ساله بوده است. در این صورت عبّاد نیز، که بعد از حماد درگذشته است، باید در آغاز جوانی ایشان را دیده باشد. اما روایاتی که کشی دربارهٔ ملاقات عبّاد و امام صادق علیه السلام گزارش می‌کند، وی را در سنینی فراتر از اینها نشان می‌دهد که پذیرفتنی نیست.

در خبری آمده است که عبّاد بن صهیب امام صادق علیه السلام‌ را در حج و هنگام طواف دید و به نوع پوشش امام با این تعابیر خرده گرفت: «یا جعفر بن محمد تلبس مثل هذا الثوب وأنت فی الموضع الذی أنت فیه من علی».۵ این در حالی است که حتی اگر برای عبّاد بن صهیب عمری بیش از صد سال قائل شویم۶ و این ملاقات را در آخرین سال زیستِ امام فرض کنیم، عبّاد در دههٔ سی سالگی و امام در سن ۶۶ سالگی خواهد بود و باز هم بعید است که عبّاد در این سن با چنین لحن گستاخانه‌ای با ایشان سخن گفته و از وضع ظاهری کسی ایراد گرفته باشد که دارای جایگاهی والا نزد

1.. نجاشی به رغم ذكر كامل نسب‌های عباد به مذهب او اشاره نمی‌كند. ر.ک: الرجال، ص۲۹۳؛ كشی یک بار او را بتری، و یک بار عامی معرفی می‌كند. ر.ک: الرجال، ج۲، ص۶۹۰ و ج۲، ص۶۸۷؛ برقی و طوسی نیز وی را عامی می‌دانند. ر.ک: برقی، الرجال، ص۲۴؛ طوسی، الرجال، ص۱۴۲.

2.. طوسی، همان، صص ۱۴۲، ۲۴۳.

3.. كشی، همان، ج۲، ص۶۰۴.

4.. عبارت كشی چنین است: «عاش نیفاً وسبعین سنة» (الرجال، ج۲، ص۶۰۵).

5.. كشی، همان، ج۲، ص۶۸۹.

6.. این احتمال وجود دارد كه عباد به چنین سنینی از كهنسالی رسیده باشد؛ زیرا گاه وی را چنین توصیف كرده‌اند: «كان قدیما» (ابن‌سعد، همان، ج۷، ص۲۹۷) و گاه به اساتید متقدمی كه درك كرده اشاره كرده‌اند. ر.ک: ابن‌معین، تاریخ ابن‌معین بروایة الدوری، ج۲، ص۱۱۱.


زیدیه و حدیث امامیه
168

استرآباد، طالقان، اهواز، شیراز و دیگر بلاد ایران گشته و پخش شده است.۱

از سوی دیگر حضور کوتاه دیباج در ایران، به‌ویژه شمال ایران، و نیز سکونت یا رفت‌وآمد فرزندان و ذریه‌اش در این دیار، آنجا را تبدیل به یکی از قطب‌های مهم زیدیه کرده است. روایاتی که نوادگان و دیگر محدثان از او نقل می‌کنند، به‌خوبی نشان می‌دهد که نوادگانش با زیدیه‌ای که بعدها در شمال ایران قدرت یافتند، هم‌باور و هم‌رأی شدند. زید بن علی، نوهٔ دیباج، از عباد بن یعقوب رواجنی (۲۵۴ق) حدیثی زیدی‌وار در ستایش علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام نقل می‌کند.۲ در سند این حدیث کثیرالنواء قرار دارد که از بزرگان و رهبران زیدیه است. همچنین باید توجه کرد که عباد بن یعقوب ساکن کوفه بوده است. نقل این حدیث در تاریخ جرجان نشان می‌دهد که فرزندان دیباج به عراق و نزد محدثان زیدی این شهرها رفت‌وآمد داشته و اخبار آنها را در گرگان و شمال ایران نشر می‌داده‌اند.

از سوی دیگر می‌توان احتمال داد که خود دیباج نیز باورهای نزدیک به اهل سنت و یا بتریه داشته ‌است؛ زیرا افزون بر قیام مسلحانه‌اش در برابر حکومت وقت، از وی حدیثی هم در ستایش عثمان بن عفان نقل کرده‌اند؛۳ هرچند احتمال جعلی بودن چنین روایاتی را نیز نباید از نظر دور داشت. به‌هرحال زیدیان سده‌های میانی در کتاب‌های تاریخی‌شان، قیام او را نیز در شمار قیام‌های علویان یاد کرده و کوشیده‌اند او را به عنوان یک چهرهٔ برجستهٔ زیدی مطرح کنند. برخی از این اخبار را ابن‌عقده دربارهٔ وی نقل کرده است.۴ به نظر می‌رسد زیدیه، و به‌ویژه جارودیه، وی را از بزرگان و هم‌باوران خود دانسته‌اند.

۲۱. ابوبکر عبّاد بن صُهَیب کلیبی (۲۱۲ق)

ابوبکر کلیبی را اهل کوفه و ساکن بصره، گاهی بتری و گاهی عامی، معرفی

1.. ر.ک: همان، صص۳۶۰-۳۷۱ و نیز ابن‌طاووس، المجتنى من دعاء المجتبى، ص۸۹.

2.. سهمی، همان، ص۲۱۳.

3.. همان، ص۳۷۰؛ ابن‌عساكر، تاریخ مدینة دمشق، ج۳۹، ص۹۱.

4.. ابوالفرج اصفهانی، همان، ص۳۵۸.

  • نام منبع :
    زیدیه و حدیث امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    اعظم فرجامي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 49754
صفحه از 575
پرینت  ارسال به