اشراف و بزرگان در میان این قبیله یافت نمیشده است.۱ ازاینرو احتمالاً مسعده به سبب گستردگی شاخههای قبیلههای اجدادش هر بار به یکی منسوب شده یا نسبنامهٔ مشترکی برای انتسابهای مختلف وجود داشته است.
دیدگاه اهل سنت
رجالشناسان اهل سنت مسعدة بن زیاد و مسعدة بن صدقه را نمیشناسند و نامی از آنها نمیبرند.۲ آنان احادیث مسعدة بن یسع باهلی را منکر و ناشناخته میدانند و برای معرفی او از گزارهٔ «ذاهب الحدیث» استفاده میکنند۳ که به دروغگویی، حدیثسازی و حدیثدزدی برمیگردد.۴ این نسبت را توصیف ابنحبان روشنتر میکند که او را صاحب مقلوبات بربسته به ثقات معرفی میکند: «کان ممن یروى عن الثقات الأشیاء المقلوبات حتى إذا سمعها المبتدئ فی الصناعة علم أنه لا أصول لها».۵ افزون بر آن رازی از پدرش دربارهٔ مسعدة بن یسع میپرسد و او میگوید: «به او نپرداز که از نظر من به جعفر بن محمد دروغ برمیبندد».۶ شاید از همین رو معاصرانش روایات وی را یادداشت نکردهاند و احمد حنبل کتابهایش را آتش زده است.۷
باور زیدی
روایات موجود در نگاشتههای امامیه، نشانههای مشخصی از باورهای زیدی یا بتری مسعده ندارند؛ شاید ازاینرو که این روایات به وسیلهٔ راویان امامی گزینش و پالایش شدهاند. هرچند یکی از روایات برقی که مسعده در جواز خوردن مارماهی (جری) از
1.. همان، ج۱، ص۲۷۵.
2.. تنها متأخران از قول دارقطنی نقل میكنند مسعدة بن صدقه متروک است كه در كتابهای دارقطنی از این سخن وی نشانی یافت نشد. در همهٔ منابع حدیثی یا تاریخی اهل سنت تنها دو روایت از وی نقل میكنند.
3.. ابنابیحاتم رازی، الجرح والتعدیل، ج۸، ص۳۷۱.
4.. عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، ص۱۱۲.
5.. ابنحبان، كتاب المجروحین، ج۳، ص۳۵.
6.. ابنابیحاتم رازی، همان. منابع اهل سنت به برخی از روایات خندهدار، سست و منسوب به جعفر بن محمد بارها اشاره کردهاند؛ مسعده از جعفر بن محمد نقل میكند: «خفاشی را ختنهشده دیدم»؛ ر.ک: ابنحبان، همان.
7.. ر.ک: ابنعدی، همان، ج۶، ص۳۹۰.