فإنه یذیب الجسد).۱ راوی مسعدة بن یسع، ابناخت اوزاعی و راوی مسعدة بن صدقه، هارون بن مسلم است. این نمونه بهخوبی نقل به معنا شدن و جابهجایی واژگان در متن و سند را نشان میدهد.
جابهجایی کنیه و نسب
از سوی دیگر خبری مشابه را منابع امامی و اهل سنت با دو راوی متفاوت گزارش کردهاند. مسعده نزد امام صادق علیه السلام میرود و از دلبستگیاش به امام میگوید. کلینی این خبر را به ابوبشر مسعدة بن یسع۲ و رافعی(۵۸۰ ق)، تاریخنگار قزوینی، به ابویسع مسعدة بن صدقه۳ پیوند میزنند. از اینجا این گمانه بیشتر تقویت میشود که در منابع امامی و غیرامامی کنیهها و گاه نسبها جابهجا شده و فرد جدیدی آفریده شده است. این نوآوری میتواند زاییدهٔ لغزش ناسخان و راویان یا دست بردن آگاهانهٔ آنها برای بهتر کردن اسناد باشد؛ زیرا مسعدة بن یسع بیش از آن سست و ضعیف ارزیابی شده که آشکارا اخبارش را نقل کنند.
گفتنی است مسعدة بن صدقه را به قبایل مختلفی منسوب کردهاند؛ «عَبْسی»،۴ «عبدی»، «ربعی» و نیز «باهلی». بازبینی کتابهای انساب نشان میدهد عبدی منسوب به عبدالقیس از تیرهٔ ربیعة بن نزار است که گاه «عبقسی» هم خوانده شدهاند۵ و به احتمال قوی به عبسی تحریف شده است. رَبَعی نیز منسوب به ربیعة بن نزار قبیلهای بزرگ با زیرشاخههای فراوان است که به سبب گستردگی این قوم معمولاً برای مشخصتر کردن فرد از یادکرد آن خودداری شده۶ و باهلی نیز منسوب به باهلة بن اعصر است که عرب از انتساب خود به این قبیله پرهیز کرده است. گویا کسی از
1.. كلینی، همان، ج۶، ص۳۲۳.
2.. همان، ج۲، ص۶۵۲.
3.. رافعی، التدوین فی اخبار قزوین، ج۲، ص۴۷۷.
4.. منسوب به قبیلهٔ عبس از غطفان كه در كوفه سرشناس بودند؛ ر.ک: سمعانی، الانساب، ج۴، ص۱۴۰.
5.. سمعانی، همان، ج۴، ص۱۳۵.
6.. همان، ج۳، ص۴۳.