داده که از نام نیک حسن بن صالح را تحتالشعاع قرار داده، بر مخالفانش افزوده و او را به فردی ضعیف نزد رجالیان تبدیل کرده است.
شاید قیامهای زیدیه یا گروههای منسوب به زیدیه که اغلب خونین و گاه با فتح شهرها و کشتارها همراه بوده، رفتهرفته بر نگاه مثبت مردم به آنها تأثیر گذاشته و ازآنپس هر فرد یا دستهای را که از گذشتگان یا معاصران با آنان همرأی و همفکر بودند، به همین دلیل وامینهادند. احتمالاً در این سالها بوده است که بتریان زیدی در انتساب خود به بزرگانی چون حسن بن صالح بن حی، که در برخی آراء با آنها همنظر بود، میکوشیدند و از نام و شهرت او در کسب توجه عموم استفاده میکردند.
تلاشهای راوی پرنقلِ حسن، یحیی بن آدم، برای دور کردن او از این جریانها قرینهای بر وجود این پدیده است. از یحیی در روزهای قیام ابوالسرایا شنیده شد: «اینها گروهی هستند که دربارهٔ سخن حسن بن صالح بن حی ادعای دروغ دارند و به همین دلیل نابود شدند. من از حسن بن صالح شنیدم که میگفت: با هیچ امام قائمی خروج نمیکنم و با هیچ فرقه و سربازانی، مگر آنکه هماندازهٔ دشمنم باشند که به دست خود، خویشتن را به هلاکت نمیکشانم. من تنها با امامی خروج میکنم که همهٔ ویژگیهای تعیینشده در سنت را داشته باشد؛ حتی اگر صد ویژگی ذکر شده باشد، با امامی که ۹۹ خصلتش را دارد، خروج نمیکنم».۱
به احتمال قوی، منقولات حسن بن صالح از امام صادق علیه السلام در منابع امامیه و اهل سنت پس از قرن چهارم رواج یافته است؛ اما در منابع زیدیه از قرن سوم متداول بوده و نقل شده است. با توجه به منابع موجود، محمد بن منصور مرادی (۲۹۰ق) که مجالس املای احمد بن عیسی را گرد آورده، نخستین کسی است که برخی پرسشهای حسن بن صالح از جعفر بن محمد علیه السلام را نگاشته است.۲ ازاینرو این گمان استوار میشود که کتاب و روایات حسن از امام ششم، ابتدا در منابع زیدی حفظ شده و سپس به منابع امامی و گاه اهل سنت راه یافته است.