141
زیدیه و حدیث امامیه

داده که از نام نیک حسن بن صالح را تحت‌الشعاع قرار داده، بر مخالفانش افزوده و او را به فردی ضعیف نزد رجالیان تبدیل کرده است.

شاید قیام‌های زیدیه یا گروه‌های منسوب به زیدیه که اغلب خونین و گاه با فتح شهرها و کشتار‌ها همراه بوده، رفته‌رفته بر نگاه مثبت مردم به آنها تأثیر گذاشته و ازآن‌پس هر فرد یا دسته‌ای را که از گذشتگان یا معاصران با آنان هم‌رأی و هم‌فکر بودند، به همین دلیل وامی‌نهادند. احتمالاً در این سال‌ها بوده است که بتریان زیدی در انتساب خود به بزرگانی چون حسن بن صالح بن حی، که در برخی آراء با آنها هم‌نظر بود، می‌کوشیدند و از نام و شهرت او در کسب توجه عموم استفاده می‌کردند.

تلاش‌های راوی پرنقلِ حسن، یحیی بن آدم،‌ برای دور کردن او از این جریان‌ها قرینه‌ای بر وجود این پدیده است. از یحیی در روزهای قیام ابوالسرایا شنیده شد: «اینها گروهی هستند که دربارهٔ سخن حسن بن صالح بن حی ادعای دروغ دارند و به همین دلیل نابود شدند. من از حسن بن صالح شنیدم که می‌گفت: با هیچ امام قائمی خروج نمی‌کنم و با هیچ فرقه‌ و سربازانی، مگر آنکه هم‌اندازهٔ دشمنم باشند که به دست خود، خویشتن را به هلاکت نمی‌کشانم. من تنها با امامی خروج می‌کنم که همهٔ ویژگی‌های تعیین‌شده در سنت را داشته باشد؛ حتی اگر صد ویژگی ذکر شده باشد، با امامی که ۹۹ خصلتش را دارد، خروج نمی‌کنم».۱

به احتمال قوی، منقولات حسن بن صالح از امام صادق علیه السلام در منابع امامیه و اهل سنت پس از قرن چهارم رواج یافته است؛ اما در منابع زیدیه از قرن سوم متداول بوده و نقل شده است. با توجه به منابع موجود، محمد بن منصور مرادی (۲۹۰ق) که مجالس املای احمد بن عیسی را گرد آورده، نخستین کسی است که برخی پرسش‌های حسن بن صالح از جعفر بن محمد علیه السلام را نگاشته است.۲ ازاین‌رو این گمان استوار می‌شود که کتاب و روایات حسن از امام ششم، ابتدا در منابع زیدی حفظ شده و سپس به منابع امامی و گاه اهل سنت راه یافته است.

1.. ابن‌خلّال، السنه، ج۱، ص۱۳۶، ح۹۴.

2.. ر.ک: احمد بن عیسی، الامالی، ج۲، صص۱۱۹۹، ۱۲۸۴.


زیدیه و حدیث امامیه
140

دکین) می‌داند.۱

این پدیده می‌تواند بدان علت باشد که حسن بن صالح فردی دانشمند و پرهیزکار بود و در عصر خود در شمار بزرگان و زاهدان جای داشت؛ از خانوادهٔ محترم و برجسته‌ای برخاسته بود، خود شخصیتی محبوب و مقبول نزد مردم داشت و سرانجام دانش بسیار و نقل روایات فراوان و رواج کتاب‌هایش همگی از عوامل اقبال و توجه عموم مردم کوفه بدو بود. علمای اهل سنت و عموم فقهایی که هم‌عصر یا متأخر از او بودند نیز، با توجه به این ویژگی‌ها حسن را پذیرفته بودند؛ تاآنکه حسن بن صالح با فرزندان زید بن علی مرتبط شد و به جواز قیام مسلحانه فتوا داد.

پس از آن، حسن اعتقادش به نامشروع بودن حکومت وقت را با شرکت نکردن در نماز جمعه نشان داد و این ویژگی‌ها سبب طرد او در سال‌های پایانی عمرش شد؛ هرچند به نظر می‌رسد حسن پیش از آن خود از جامعه کناره گرفته و زندگی مخفیانه را برگزیده بود. شهرت او به عنوان مخالف حکومت سبب طرد روایات و شاگردانش از مجالس درس اهل سنت شد؛ به‌ویژه طرف‌داران مکتب احمد حنبل که به سازش با حکومت امر می‌کردند،۲ زبان به ملامت حسن بن صالح گشودند. کار به جایی رسید که ابن‌عدی (۳۶۵ق) حسن بن صالح را در شمار رجال ضعیف کتابش آورد؛ هرچند معترف بود که هیچ روایت بد و منکری از او ندیده است.۳

سیر تاریخی کتاب‌های رجالی نشان می‌دهد رجال‌شناسان قرن سوم از ابن‌سعد (۲۳۰ق) تا عجلی (۲۶۱ق) معمولاً در معرفی حسن بن صالح به ویژگی‌های نیک او مثل زهد و پارسایی، وثاقت در نقل حدیث و نیز فقه و دانش اشاره دارند؛ اما از قرن چهارم به بعد عقیلی (۳۲۲ق) و دیگران او را در شمار ضعفا جای داده، در قدح و جرح وی کوشیده‌اند. احتمالاً در پایان قرن دوم و نیمهٔ نخست قرن سوم اتفاقاتی رخ

1.. فان اس، علم الکلام والمجتمع، ج۱، ص۳۵۲.

2.. نمونهٔ بارز آن ابوبكر بن خلّال (۳۱۱ق) است كه در كتاب السنه در تثبیت اعتقاد «پذیرش حكومت سلطان و عدم شورش»، كه از آن با تعبیر «فتنه» یاد كرده، بسیار كوشیده است.

3.. ابن‌عدی، الكامل، ج۲، ص۳۱۷.

  • نام منبع :
    زیدیه و حدیث امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    اعظم فرجامي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 49872
صفحه از 575
پرینت  ارسال به