135
زیدیه و حدیث امامیه

علی وعمار وسلمان» بین منابع زیدی و اهل سنت مشترک است و هفت نفر آن را از حسن بن صالح نقل کرده‌اند.۱ ازاین‌رو به نظر می‌رسد زیدیه به کتاب‌های حسن بن صالح دسترسی نداشته‌اند؛ زیرا از او روایات منحصر به عقاید خاص زیدیه ندارند و به‌ندرت روایات خاص شیعی که به امامان شیعی برسد، از قول حسن روایت شده است.

در منابع نخستین زیدی

کتاب‌های اولیهٔ فقه زیدیه، همانند البساط ناصر اطروش (۳۰۴ق) از آراء و فتاوای حسن بن صالح یاد نمی‌کنند. اطروش تنها یک روایت از حسن می‌آورد۲ که نشان می‌دهد وی را در جایگاه یکی از بزرگان هم‌مسلکشان به حساب نمی‌آورد. از آن گذشته، کتاب امالی احمد بن عیسی (۲۴۰ق) به املای نوهٔ زید بن علی علیه السلام است که پدرش عیسی سال‌ها در خانهٔ حسن بن صالح مخفی شده بود و حتی گفته‌اند به دامادی حسن درآمد.۳ با این همه نزدیکی که بین احمد بن عیسی و حسن دیده می‌شود باز هم روایات کتاب با وساطت حداقل سه نفر در سند به حسن می‌رسد که نشان می‌دهد روایات و کتاب‌های حسن در دسترس زیدیه و خاندان زید، که به نوعی امامان زیدیه محسوب می‌شدند، نبوده است. در امالی احمد بن عیسی بیش از همه، اقوال و سیرهٔ فقهی حسن بن صالح مورد توجه است و دراین‌باره حدود بیست سخن از وی نقل شده است. در این میان گاهی احمد بن عیسی با فتاوای فقهی حسن به‌شدت مخالفت می‌کند.۴ در موارد دیگر، حسن راوی روایاتی از بزرگان و فقهای هم‌عصرش

1.. ر.ک: محمد بن سلیمان كوفی، مناقب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۲۴۱؛ منقری، كتاب الصفین، ص۳۲۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ص۱۲۲؛ ترمذی، السنن، ج۵، ص۳۳۲؛ ابویعلی، المسند، ج۵، ص۱۶۴؛ ابن‌عدی، الكامل فى ضعفاء الرجال، ج۲، ص۳۱۵؛ حاكم نیشابوری، المستدرك، ج۳، ص۱۳۷.

2.. ناصر اطروش، البساط، ص۱۱۴.

3.. در این زمینه اختلاف است؛ طبق نقلی عیسی دختر علی بن صالح را به همسری گرفت (ابوالفرج اصفهانی، همان، ص۲۷۰) و طبق چندین نقل دیگر همسر او دختر حسن بن صالح بود (ابن سعد، همان، ج۶، ص۳۷۵). افزون بر آن در موارد دیگر نیز آشفتگی هست؛ به طور مثال گفته شده حسین یكی از پسران عیسی به دامادی حسن درآمد و ساكن كوفه شد (ابوالفرج اصفهانی، همان، ص۲۸۲).

4.. احمد بن عیسی، الامالی، ج۳، ص۱۴۷۸؛ ازآنجاكه امالی احمد بن عیسی آمیخته به سخنان و منقولات محمد بن منصور مرادی نیز هست، گاه محمد با فتاوای حسن مخالفت می‌كند. برای مثال ر.ک: ج۳، ص۱۶۵۳.


زیدیه و حدیث امامیه
134

زیدیه را به‌تمامی باور نداشته و سخنان نقل‌شده از او نشانی از تزیّد ندارد؛ هرچند برخی گزارش‌های زیدیه، که بتری به نظر نمی‌رسند و حتی می‌توان آنها را ضد بتری دانست، به شهرت مذهب حسن در کمتر از ده سال پس از درگذشت او اشاره دارند.۱ منابع اهل سنت و گاه شیعی به تشیع حسن بن صالح تصریح کرده‌اند.۲

با همهٔ این اقوال، نمی‌توان حسن بن صالح را زیدی دانست؛ زیرا وی باآنکه با فرزند زید همراهی کرد و بنابر گزارش‌های تاریخی مدتی وی را پناه داد، از زید بن علی نقلی ندارد و یا در مدح و ثنا یا حتی سیره و نبرد او خبری روایت نکرده است. نه‌تنها منابع اهل سنت، که حتی زیدیه و امامیه نیز چنین ارتباط و اخباری را گزارش نکرده‌اند. به نظر می‌رسد چون حسن به دوستی علی و خاندانش متمایل بوده و به جواز قیام مسلحانه فتوا داده بود، او را منتسب به این فرقه کرده‌اند. در واقع انتساب شاخهٔ بتریه از زیدیه به حسن بن صالح بعدها صورت گرفته و شهرت یافته است و احتمالاً وجه اشتراک اعتقادات حسن بن صالح و زیدیه «جواز قیام مسلحانه و شورش بر حاکم فاسق» است که سبب شده وی را نیز زیدی تلقی کنند؛ چنان‌که حاکم نیشابوری تنها به دلیل همین اعتقاد حسن، پس از گزارش قول سفیان ثوری (یری السیف) می‌افزاید: «وإنما عنی الثوری رحمه اللّٰه انه کان زیدی المذهب».۳

منابع اولیهٔ زیدیه حسن بن صالح را بیشتر چون یکی از همراهان رهبران اصلی قیام‌ها معرفی کرده‌اند، نه فردی تا به این حد مؤثر که از سران و بنیان‌گذاران فرق زیدیه نام برده شود. افزون برآن، اسناد زیدی که به روایات حسن منتهی می‌شود، بیشتر سنّی و برگرفته از کتاب‌های اهل سنت است. به طور مثال حدیث «ثلاثهٔ تشتاق إلیهم الجنهٔ

1.. در نقلی پسر حسن بن صالح در میان لشكریان یحیی برادر نفس زكیه حاضر است و به طریق خاص خود (با مسح بر خفین) وضو می‌گیرد و نماز می‌گزارد؛ ازاین‌رو یحیی بدو اقتدا نكرده و بین آنها بحث لفظی درمی‌گیرد. ر.ک: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۱۱. گفتنی است سال خروج و قیام یحیی را ۱۷۵ق دانسته‌اند.

2.. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۷۵؛ طبری، المنتخب من ذیل المذیل، ص۱۴۲؛ ابن‌ندیم، الفهرست، ص۲۲۷. عجلی معتقد است به سبب همین تشیع، نسبت‌هایی را به حسن داده‌اند. ر.ک: معرفة الثقات، ج۱، ص۲۹۶.

3.. حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث، ص۱۳۹.

  • نام منبع :
    زیدیه و حدیث امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    اعظم فرجامي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 49769
صفحه از 575
پرینت  ارسال به