حلال است».۱ وی همچنین نقل کرده که ابراهیم نخعی و شعبی دُرد نبیذشان را تهنشین میکردند.۲ البته در صحت روایاتی که جابر برای حسن نقل کرده، تردید شده۳ و این احتمال نیز وجود دارد که رأی به جواز نبیذ از اعتقادات بعدی بتریه باشد که بر حسن بن صالح حمل شده است.
نگاه عالمان اهل سنت به حسن بن صالح
ویژگیهای رفتاری حسن بن صالح، سبب مخالفت فقها و عالمان همعصرش با وی شد. حتی سفیان ثوری که در مواردی با حسن همنظر بود و هر دو فقیه یک شهر و شاگردان یک استاد بودند، بهشدت نسبت به حسن بدگمان بود و به او نظر مثبتی نداشت. داستانهای بسیاری از اختلافات و بدگوییهای سفیان نسبت به حسن نقل شده است. از جمله اینکه روزی سفیان به مسجد رفت و حسن را در حال نماز دید. در این هنگام با گفتن «نعوذ باللّٰه من خشوع النفاق» کفشهایش را برداشت و به سمت ستونی دیگر رفت.۴
بهتدریج بدگویی و انتقاد از حسن بن صالح به مرتبهای رسید که محدثان برای نقل احادیث او با تردید و گاه ترس روبهرو میشدند.۵ زائدة بن قدامه (۱۶۱ق) از کسانی بود که در مسجد مینشست و مردم را از حسن و اصحابش برحذر میداشت.۶ همچنین زائده هر کس را که از نزد حسن بازمیگشت، به توبه وامیداشت.۷
با وجود این هجمهها به نظر میرسد حسن بن صالح باز پس از مدتی جایگاه خود را در میان عالمان اهل سنت بازیافت. ابن حجر دربارهٔ او گفته است:
1.. ابنابیشیبه، المصنف، ج۵، ص۴۸۹.
2.. همان، ص۴۹۹.
3.. برای نمونه ر.ک: ابنماجه، السنن، ج۱، ص۲۷۷.
4.. مزی، تهذیب الکمال، ج۶، ص۱۸۰.
5.. ر.ک: عقیلی، الضعفاء الكبیر، ج۱، ص۲۳۱.
6.. مزی، تهذیب الکمال، ج۶، ص۱۸۱.
7.. عقیلی، همان، ج۱، ص۲۳۲.