۳. جامعيت قرآن در برابر ديگر كتابهاى الهى
اين گروه، جامعيت قرآن را در مقايسه با ديگر متون وحيانى دانسته و در توضيح آن آوردهاند كه چون ذات خداوند بر قلوب انبيا عليهمالسلام تجلّى مىكند و اين تجلّيات به اعتبار اختلاف قلوب آنها متفاوتاند و با توجّه به اين كه پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله خاتم پيامبران و مظهر تجلّى اسم اللّه اعظم است، از اين رو، آن حضرت، جامع كمالات پيامبران و كتاب او نيز جامع كتابهاى وحيانى است.۱
آيات و رواياتى كه بر مُهَيْمِن (مسلّط و مُشْرف) بودن قرآن اشاره دارند، مؤيّد اين مطلباند كه از آن جمله است:
«وَأَنزَلْنَآ إِلَيْكَ الْكِتَبَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَبِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ.۲
و اين كتاب را به سوى تو به حق فرو فرستاديم، در حالى كه كتابها[ى الهى پيشين] را تصديق مىكند و نسبت به آن، [مسلّط و] نگهبان است».
در روايتى از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله آمده است:
سورههاى بلند، به جاى تورات به من داده شده اند، صدتايىها، به جاى انجيل و مثانى (دوگانها) به جاى زبور. سورههاى تفصيلى [و كوتاه] نيز ـ كه ۶۸ سورهاند ـ، افزون، به من داده شدهاند. اين قرآن، حاكم بر ديگر كتابها[ى الهى] است. تورات، از آنِ موسى است و انجيل، از آنِ عيسى است و زبور، از آنِ داوود[عليهمالسلام].۳
در روايت ديگرى آمده است:
وَ َاعطيتُ جَوامِعَ الكَلِمِ.۴