بر اين پايه، نمىتوان مفاد يك حديث را نظر تامّ و كامل و قطعى معصومان عليهمالسلام دانست؛ بويژه اگر به مسئله نقل معنا و دگرگونىهاى احتمالى در نقل و فهم راوى توجّه كنيم. از اين رو، گردآورى احاديث ناظر به يك مسئله، به مثابه گردآورى قرينههاى منفصل كلامى، از مهمترين مراحل فهم حديث است؛ امرى كه از آن با عنوان «تشكيل خانواده حديث» نيز نام برده مىشود. اين مسئله، بارها و در گذشته و حال، و در فقه و كلام و سيره تجربه شده است كه گردآورى و كنار هم نشاندن احاديثى كه موضوع محورى آنها يكى است، پيامدهاى مباركى در فهم و تبيين احاديث دارد.۱
گفتنى است براى استخراج نظاموارههاى حديثى، نمىتوان تنها به احاديث مشابه و هممضمون، مراجعه كرد؛ بلكه گردآورى احاديث در موضوعات مرتبط، متقابل و متعارض نيز لازم است؛ مجموعهاى كه مىتوان آن را «خانواده بزرگ حديث» ناميد و نمونههاى عملى آن در ابواب مختلف دانشنامه قرآن و حديث و نيز تك نگارىهايى مانند توسعه اقتصادى در قرآن و حديث، خِردگرايى در قرآن و حديث و...، مشاهده كرد. در همه اينها، احاديثِ موضوع اصلى، مانند عقل و موضوعات مرتبط با آن، مانند «لبّ» و «اُولو النُهى» و نيز موضوعات متقابل، مانند «جهل»، گردآورى و به هم تنيده شدهاند تا نظريه حديثى شكل گيرد.
در فرجام اين مرحله، گردآورى و نسبتيابى احاديث متعارض و مختلف نيز ضرور است. بسيارى از تغيير فهمها، پس از يافتن و مقايسه دو حديثى است كه در ابتدا با هم متعارض به نظر مىرسند و پس از كنار هم نشاندن و دقّت در مفاد هر يك، مقيّد بودن، مختصّ حال اضطرار بودن، يا حتّى تقيّهاى بودن يكى از دو سوى تعارض را مىفهميم. تغيير مفهوم ظاهرى وجوب به استحباب و حرمت به كراهت و اين گونه