مىشمارد. مىتوان ادّعا كرد كه اعتقاد آنها بر عدم حجّيت انحصارى همه سخنان پيامبر صلىاللهعليهوآله در همه حوزهها و برتر دانستن باور عرفى و حكومتى نسبت به نظر پيامبر صلىاللهعليهوآله، عامل اصلى در خارج ساختن سخنان پيامبر صلىاللهعليهوآله از متن جامعه و تحميل فهم حاكمان به جامعه بوده است. اعتراض آنان به عبد اللّه بن عمرو بن عاص، نشان دهنده بىاعتقادى آنها به حجّيت سخنان پيامبر صلىاللهعليهوآله در همه احوال است.
حتّى اقدام خليفه دوم در جلوگيرى از نگارش وصيّت پيامبر صلىاللهعليهوآله در روزهاى پايانى عمر ايشان نيز از اين اعتقاد، نشئت گرفته است. به گفته او، سخنان پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله در اين زمان و در اين حالت، حجّت نيست۱.
در سخن ابو بكر نيز اين گونه آمده است:
هيچ حديثى از احاديث پيامبر خدا را ميان خودتان براى يكديگر نقل نكنيد. اگر هم كسى از شما چيزى پرسيد، بگوييد: كتاب خدا، حاكم ميان ما و شماست. بنا بر اين، حلال كتاب خدا را حلال و حرام كتاب خدا را حرام بشماريد.۲
موارد ديگرى نيز بر اثبات اين ادّعا دلالت دارند.۳
متأسّفانه، اين شيوه و رويكرد، اثرمورد نظر مدعيان را پديد آورد و به اقوال و سخنان حاكمان پس از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله حجّيت بخشيد. براى نمونه، اين اثر گذارى در كتاب الموطّأ، نوشته مالك ـ كه بيانگر سنّت مردم مدينه است ـ به سادگى قابل پيگيرى و مشاهده است. اين كتاب، از نخستين كتابهاى تدوين يافته پس از فرمان عمر بن عبد العزيز است كه در آن، حدود ۴۸۰ حديث از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله و حدود ۶۱۰ سخن از صحابيان و تابعيان، گزارش شده كه بيشترين سخنان صحابيان و تابعيان نيز از خليفه