437
شناخت نامه حدیث - جلد اول

۴۷۴.تفسير ابن كثيرـ به نقل از خالد بن عرفطه ـ: نزد عمر نشسته بودم كه مردى از قبيله عبد القيس را آوردند. او ساكن شوش۱ بود. عمر به او گفت: تو، فلانى پسر فلانى از قبيله عبد القيس هستى ؟ گفت: آرى. عمر گفت: تو ساكن شوش هستى ؟ گفت: آرى. عمر با عصاى همراهش، او را زد. آن مرد گفت: من چه كرده‏ام، اى امير مؤمنان ؟ عمر به او گفت: بنشين. او نشست و عمر بر او خواند: «بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. الف، لام، راء. آن، آيات كتاب روشن خداست. ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم شايد شما درك كنيد [و بينديشيد] * ما [با وحى اين قرآن به تو، بهترين قصّه را با بهترين شيوه داستان‏سرايى] بر تو مى‏خوانيم»تا «از بى‏خبران بودى»و آن را سه بار خواند و سه ضربه به او زد. آن مرد به عمر گفت: مگر من چه كرده‏ام، اى امير مؤمنان ؟ عمر گفت: تو كسى هستى كه از كتاب دانيال، نسخه‏بردارى كرده‏اى ؟ مرد گفت: مرا دستور بده تا اطاعت كنم ؟ عمر گفت: برو و آن را با آب داغ و پشم سفيد، محو كن. سپس آن را نخوان و براى هيچ كس هم نمى‏خوانى كه اگر به من خبر رسد كه تو آن را خوانده‏اى يا براى كسى خوانده‏اى، به سختى كيفرت مى‏دهم.
آن گاه به او گفت: بنشين. او برابر عمر نشست. عمر گفت: من [در روزگار پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله] رفتم و كتابى از اهل كتاب را نسخه‏بردارى كردم و آن را در پوستى گِرد آوردم. پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به من فرمود: «اين كه در دست دارى، چيست، اى عمر ؟». گفتم: اى پيامبر خدا ! كتابى است كه نسخه‏بردارى كرده‏ام تا علمى بر علممان بيفزاييم. پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، خشمگين شد تا آن‏جا كه گونه‏هايش سرخ شدند. آن گاه، نداى نماز جماعت، داده شد و انصار گفتند: آيا پيامبرتان صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، خشمگين شده است ؟ سلاح برداريد، سلاح. سپس آمدند و گِرد منبر پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، حلقه زدند. پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «اى مردم ! همه معارف (جوامع الكلم)
و پايان‏بخش دانش‏ها به من داده شده است و سخن، برايم به گونه كامل، مختصر شده است و برايتان، [كتابى]درخشان و پاك آورده‏ام. پس گستاخى نكنيد و گستاخان، فريبتان ندهند. عمر گفت: پس برخاستم و گفتم: به ربوبيّت خداوند و اين كه دينم، اسلام و رسول او، شما باشيد، خشنودم. آن گاه پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله از منبر پايين آمد.

1.. شهرى تاريخى در خوزستان كه به دليل وجود مقبره دانيال پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در آن ، به «شوش دانيال» مشهور است .


شناخت نامه حدیث - جلد اول
436

۴۷۴.تفسير ابن كثير عن خالد بن عرفطة: كُنتُ جالِسا عِندَ عُمَرَ إذ اُتِيَ بِرَجُلٍ مِن عَبدِ القَيسِ، مَسكَنُهُ بِالسّوسِ۱، فَقالَ لَهُ عُمَرُ: أنتَ فُلانُ ابنُ فُلانٍ العَبدِيُّ ؟ قالَ: نَعَم، قالَ: وأَنتَ النّازِلُ بِالسّوسِ ؟ قالَ: نَعَم، فَضَرَبَهُ بِقَناةٍ۲ مَعَهُ، قالَ، فَقالَ الرَّجُلُ: ما لي يا أميرَ المُؤمِنينَ ؟ فَقالَ لَهُ عُمَرُ: اِجلِس فَجَلَسَ فَقَرَأَ عَلَيهِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ * إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْءَانًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ * نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ» إلى قَولِهِ «لَمِنَ الْغَفِلِينَ»، فَقَرَأَها ثَلاثا، وضَرَبَهُ ثَلاثا، فَقالَ لَهُ الرَّجُلُ: ما لي يا أميرَ المُؤمِنينَ ؟ فَقالَ: أنتَ الَّذي نَسَختَ كِتابَ دانيالَ ؟ قالَ: مُرني بِأَمرِكَ أتَّبِعهُ، قالَ: اِنطَلِق فَامحُهُ بِالحَميمِ وَالصّوفِ الأَبيَضِ، ثُمَّ لا تَقرَأهُ ولاتُقرِئهُ أحَدا مِنَ النّاسِ، فَلَئِن بَلَغَني عَنكَ أنَّكَ قَرَأتَهُ أو أقرَأتَهُ أحَدا مِنَ النّاسِ لَأَنهَكَنَّكَ عُقوبَةً.
ثُمَّ قالَ لَهُ: اِجلِس، فَجَلَسَ بَينَ يَدَيهِ فَقالَ: اِنطَلَقتُ أنَا فَانتَسَختُ كِتابا مِن أهلِ الكِتابِ، ثُمَّ جِئتُ بِهِ في أديمٍ، فَقالَ لي رَسولُ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: ما هذا في يَدِكِ يا عُمَرُ ؟ قالَ: قُلتُ: يا رَسولَ اللّه‏ِ ! كِتابٌ نَسَختُهُ لِنَزدادَ بِهِ عِلما إلى عِلمِنا، فَغَضِبَ رَسولُ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله حَتَّى احمَرَّت وَجنَتاهُ، ثُمَّ نودِيَ بِالصَّلاةِ جامِعَةً، فَقالَتِ الأَنصارُ: أغَضِبَ نَبِيُّكُم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، السِّلاحَ السِّلاحَ، فَجاؤوا حَتّى أحدَقوا بِمِنبَرِ رَسولِ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، فَقالَ: «يا أيُّهَا النّاسُ !
إنّي قَد اُوتيتُ جَوامِعَ الكَلِمِ وخَواتيمَهُ وَاختُصِرَ لِي اختِصارا، ولَقَد أتَيتُكُم بِها بَيضاءَ نَقِيَّةً، فَلا تَتَهَوَّكوا ولا يَغُرَّنَّكُمُ المُتَهَوِّكونَ»، قالَ عُمَرُ: فَقُمتُ فَقُلتُ: رَضيتُ بِاللّه‏ِ رَبّا وبِالإِسلامِ دينا وبِكَ رَسولاً، ثُمَّ نَزَلَ رَسولُ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله.۳

1.. السُّوس : بلدة بخوزستان فيها قبر دانيال النبيّ عليه‏السلام . قال بعضهم : السوس تعريب الشوش ، بنقط الشين ، ومعناه : الحسن والنزه الطيّب واللطيف معجم البلدان : ج ۳ ص ۲۸۰ .

2.. القناة : العصا (انظر : لسان العرب : ج ۱۵ ص ۲۰۴ «قنو») .

3.. تفسير ابن كثير : ج ۴ ص ۲۹۶ ، المطالب العالية : ج ۳ ص ۱۰۸ ح ۳۰۱۳ ، فتح الباري : ج ۱۳ ص ۵۲۵ ذيل ح ۷۵۵۴ وليس فيه ذيله من «ثمّ نودي بالصلاة» ، تفسير ابن أبي حاتم : ج ۷ ص ۲۱۰۰ ح ۱۱۳۲۴ وليس فيه ذيله من «لأنهكنّك عقوبة» وكلّها نحوه ، تقييد العلم : ص ۵۱ ، كنز العمّال : ج ۱ ص ۳۷۰ ح ۱۶۲۵ .

  • نام منبع :
    شناخت نامه حدیث - جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6130
صفحه از 501
پرینت  ارسال به