۴۶۷.مسند الشاميّينـ به نقل از معاوية بن ابى سفيان ـ: اى مردم ! نقل كردن از پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله را كم كنيد. شما كه [مى دانم] ناگزير از حديث گويى هستيد، پس آنچه را در روزگار عمر نقل مىشد، نقل كنيد. عمر، مردم را براى خدا مىترسانْد.
۴۶۸.جامع بيان العلم و فضلهـ به نقل از يحيى بن جعده ـ: عمر بن خطّاب، خواست سنّت و سيره [پيامبر صلىاللهعليهوآله] را بنويسد. سپس، تصميمش عوض شد كه ننويسد و به شهرها نوشت: هر كس چيزى [از روايات نبوى] دارد، آن را محو كند.
۴۶۹.جامع بيان العلم و فضلهـ به نقل از ابن وهب ـ: شنيدم مالك مىگويد: عمر بن خطّاب، خواست اين احاديث را بنويسد يا گفت: نوشت. سپس [تصميمش عوض شد و] گفت: هيچ كتابى در كنار كتاب خدا نيست.
۴۷۰.جامع بيان العلم و فضلهـ به نقل از عروه ـ: عمر بن خطّاب، خواست كه سنّتها [ى پيامبر صلىاللهعليهوآله] را بنويسد و از ياران پيامبر صلىاللهعليهوآله، در اين باره، نظر خواست. آنها نظر دادند كه آنها را بنويسد. عمر، يك ماه [مردّد بود و] از خداوند [راهنمايى و]خير مىطلبيد تا روزى به تصميم رسيد و گفت: من مىخواستم كه سنّتها را بنويسم، ولى اقوام پيش از شما را به ياد آوردم كه كتابهايى را نوشتند و به آنها روى آوردند و كتاب خدا را رها كردند. به خدا سوگند، من هرگز كتاب خدا را با چيزى آميخته نمىسازم.