387
شناخت نامه حدیث - جلد اول

۴۳۴.الإرشاد ـ: امام صادق عليه‏السلام فرمود: «علم ما "غابر" است و "مزبور" و به صورت الهام در دل‏ها و اثر نهادن در گوش‏هاست و همانا نزد ماست جَفْر اَحمَر (سرخ) و جَفْر اَبيض (سفيد) و "مصحف فاطمه عليهاالسلام". همانا در پيش ماست "جامعه" كه در آن همه آنچه مردم بدان محتاج‏اند، هست.
شرح و توضيح اين سخنان از ايشان پرسيده شد كه فرمود: «امّا "غابر" علم به آينده است و "مزبور"، علم به گذشته، و امّا مقصود از كوبش در دل‏ها، الهام است و معناى تأثير كردن در گوش‏ها، سخن گفتن فرشتگان است. سخن ايشان را مى‏شنويم و خودشان را نمى‏بينيم. جَفْر سرخ نيز ظرفى است كه در آن، سلاح پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله است و هرگز آشكار نخواهد شد تا قائم ما خانواده قيام كند. امّا جَفْر سفيد، ظرفى است كه در آن، تورات موسى و انجيل عيسى و زبور داوود و كتاب‏هاى پيشين خداست و در "مصحف فاطمه عليهاالسلام"، شرح وقايعى است كه از اين پس، پيش مى‏آيد و نام هر حكمرانى كه تا روز قيامت، حكومت كند. "جامعه" نيز طومارى است به درازاى هفتاد ذراع كه پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله [مطالب] آن را از دو لب مبارك خود، املا فرموده و على بن ابى طالب عليه‏السلام، آن را به دست خطّ خود، نوشته است. به خدا سوگند، همه آنچه مردم تا روز قيامت بدان محتاج‏اند، همه در آن، موجود است، حتّى حكم جريمه يك خراش و زدن يك تازيانه و نصف تازيانه.

۴۳۵.الكافىـ به نقل از عبد الرحمان بن سالم از ابو بصير ـ: امام صادق عليه‏السلام [فرمود]: «پدرم (امام باقر عليه‏السلام) به جابر بن عبد اللّه‏ انصارى فرمود: «با تو كارى دارم. چه وقت برايت ميسّر است كه تو را تنها ببينم و از آن كار بپرسم ؟».
جابر گفت: هر وقت كه شما دوست داشته باشيد.
پس در يكى از روزها با او خلوت كرد و فرمود: «اى جابر ! در باره لوحى كه آن را در دست مادرم فاطمه عليهاالسلامدختر پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ديده‏اى و در باره نوشته آن لوح كه مادرم تو را از آن آگاه ساخت، برايم بگو».
جابر گفت: به خدا گواهى مى‏دهم كه من در زمان زنده بودن پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، خدمت مادرت فاطمه عليهاالسلامرسيدم تا تولّد حسين را به او تبريك بگويم. در دستش لوح سبزى ديدم كه گويا از زمرّد بود. در آن لوح، نوشته‏اى سفيد به سان رنگ آفتاب ديدم. به ايشان گفتم: پدر و مادرم به فدايت، اى دختر پيامبر خدا ! اين لوح چيست ؟
فرمود: «اين، لوحى است كه خداوند، آن را به پيامبرش صلى‏الله‏عليه‏و‏آله اهدا كرد كه نام پدرم و نام شوهرم و نام دو پسرم و نام اوصيا از نسل من در آن نوشته است. پدرم، اين لوح را به من داد تا با آن مرا بشارت دهد».
جابر گفت: مادرت فاطمه عليهاالسلام آن را به من داد و من، آن را خواندم و از روى آن، نسخه‏بردارى كردم.
پدرم به او فرمود: «اى جابر ! آن را به من نشان مى‏دهى ؟».
گفت: آرى.
پدرم همراه جابر، به خانه‏اش رفت. جابر، نوشته‏اى از پوست، بيرون آورد. پدرم فرمود: «اى جابر ! تو نوشته‏ات را بنگر تا من برايت بخوانم».
جابر، در نسخه خود نگريست و پدرم، آن را خواند، به طورى كه حتّى يك حرف نيز با آن، اختلاف نداشت.۱

1.. ر . ك : دانش‏نامه امام مهدى عليه‏السلام : ج ۱ ص ۳۹۵ ـ ۴۰۳ تحقيق درباره حديث لوح .


شناخت نامه حدیث - جلد اول
386

۴۳۴.الإرشاد عن الإمام الصادق عليه‏السلام: عِلمُنا غابِرٌ ومَزبورٌ ونَكتٌ فِي القُلوبِ ونَقرٌ فِي الأَسماعِ وإنَّ عِندَنا الجَفرَ الأَحمَرَ وَالجَفرَ الأَبيَضَ ومُصحَفَ فاطِمَةَ عليهاالسلام، وأَنَّ عِندَنا الجامِعَةَ فيها جَميعُ ما يَحتاجُ إلَيهِ النّاسُ، فَسُئِلَ عَن تَفسيرِ هذَا الكَلامِ فَقالَ: أمَّا الغابِرُ فَالعِلمُ بِما يَكونُ، وأَمَّا المَزبورُ فَالعِلمُ بِما كانَ، وأَمَّا النَّكتُ فِي القُلوبِ فَهُوَ الإِلهامُ، وَالنَّقرُ فِي الأَسماعِ حَديثُ المَلائِكَةِ، نَسمَعُ كَلامَهُم ولا نَرى أشخاصَهُم.
وأَمَّا الجَفرُ الأَحمَرُ فَوِعاءٌ فيهِ سِلاحُ رَسولِ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، ولَن يَظَهَرَ حَتّى يَقومَ قائِمُنا أهلَ البَيتِ، وأَمَّا الجَفرُ الأَبيَضُ فَوِعاءٌ فيهِ تَوراةُ موسى وإنجيلُ عيسى وزَبورُ داودَ وكُتُبُ اللّه‏ِ الاُولى، وأَمَّا مُصحَفُ فاطِمَةَ عليهاالسلام فَفيهِ ما يَكونُ مِن حادِثٍ وأَسماءُ كُلِّ مَن يَملِكُ إلى أن تَقومَ السّاعَةُ، وأَمَّا الجامِعَةُ فَهِيَ كِتابٌ طولُهُ سَبعونَ ذِراعا، إملاءُ رَسولِ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مِن فَلقِ فيهِ وخَطُّ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه‏السلام بِيَدِهِ، فيهِ ـ وَاللّه‏ِ ـ جَميعُ ما يَحتاجُ النّاسُ إلَيهِ إلى يَومِ القِيامَةِ، حَتّى أنَّ فيهِ أرشَ الخَدشِ وَالجَلدَةِ ونِصفِ الجَلدَةِ.۱

۴۳۵.الكافي عن عبد الرحمن بن سالم عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه‏السلام: قالَ أبي لِجابِرِ بنِ عَبدِ اللّه‏ِ الأَنصارِيِّ: إنَّ لي إلَيكَ حاجَةً فَمَتى يَخِفُّ عَلَيكَ أن أخلُوَ بِكَ فَأَسأَلَكَ عَنها ؟ فَقالَ لَهُ جابِرٌ: أيَّ الأَوقاتِ أحبَبتَهُ. فَخَلا بِهِ في بَعضِ الأَيّامِ، فَقالَ لَهُ: يا جابِرُ، أخبِرني عَنِ اللَّوحِ الَّذي رَأَيتَهُ في يَدِ اُمّي فاطِمَةَ عليهاالسلام بِنتِ رَسولِ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، وما أخبَرَتكَ بِهِ اُمّي أنَّهُ في ذلِكَ اللَّوحِ مَكتوبٌ.
فَقالَ جابِرٌ: أشهَدُ بِاللّه‏ِ أنّي دَخَلتُ عَلى اُمِّكَ فاطِمَةَ عليهاالسلام في حَياةِ رَسولِ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فَهَنَّيتُها بِوِلادَةِ الحُسَينِ، ورَأَيتُ في يَدَيها لَوحا أخضَرَ، ظَنَنتُ أنَّهُ مِن زُمُرُّدٍ، ورَأَيتُ فيهِ كِتابا أبيَضَ شِبهَ لَونِ الشَّمسِ، فَقُلتُ لَها: بِأَبي واُمّي يا بِنتَ رَسولِ اللّه‏ِ ! ما هذَا اللَّوحُ ؟
فَقالَت: هذا لَوحٌ أهداهُ اللّه‏ُ إلى رَسولِهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، فيهِ اسمُ أبي وَاسمُ بَعلي وَاسمُ ابنَيَّ وَاسمُ الأَوصِياءِ مِن وُلدي، وأَعطانيهِ أبي لِيُبَشِّرَني بِذلِكَ.
قالَ جابِرٌ: فَأَعطَتنيهِ اُمُّكَ فاطِمَةُ عليهاالسلام فَقَرَأتُهُ وَاستَنسَختُهُ.
فَقالَ لَهُ أبي: فَهَل لَكَ يا جابِرُ أن تَعرِضَهُ عَلَيَّ ؟ قالَ: نَعَم، فَمَشى مَعَهُ أبي إلى مَنزِلِ جابِرٍ فَأَخرَجَ صَحيفَةً مِن رَقٍّ، فَقالَ: يا جابِرُ ! اُنظُر في كِتابِكَ لِأَقرَأَ (أنَا) عَلَيكَ، فَنَظَرَ جابِرٌ في نُسخَتِهِ فَقَرَأَهُ أبي، فَما خالَفَ حَرفٌ حَرفا.۲

1.. الارشاد : ج ۲ ص ۱۸۶ ، الاحتجاج : ج ۲ ص ۲۹۴ ح ۲۴۶ ، روضة الواعظين : ص ۲۳۲ ، إعلام الورى : ج ۱ ص ۵۳۵ نحوه ، كشف الغمّة : ج ۲ ص ۳۸۱ ، بحار الأنوار : ج ۲۶ ص ۱۸ ح ۱ وراجع الكافي : ج ۱ ص ۵۷ ح ۱۴ .

2.. الكافي : ج ۱ ص ۵۲۷ ح ۳ ، كمال الدين : ص ۳۰۸ ح ۱ ، الغيبة للطوسي : ص ۱۴۳ ح ۱۰۸ ، عيون أخبار الرضا عليه‏السلام : ج ۱ ص ۴۲ ح ۲ ، الاختصاص : ص ۲۱۰ كلّها عن أبي بصير نحوه ، بحار الأنوار : ج ۳۶ ص ۱۹۵ ح ۳ .

  • نام منبع :
    شناخت نامه حدیث - جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4963
صفحه از 501
پرینت  ارسال به