۶. اِعلام: استادى، به شخص يا اشخاص خاصّى با كلام صريح يا اشاره يا نگاشتهاى، اعلام مىكند كه نگاشته و كتاب خاصّى يا حديثى، روايت يا شنيده اوست، بدون آن كه اجازه در روايت اين كتاب يا حديث را بدهد.۱
۷. وصيّت: استاد، هنگام سفر يا مرگ خويش، به كسى در باره كتابى كه استاد از آن روايت مىكرده، وصيّت به حفظ آن مىكند، بدون آن كه اجازه روايت آن كتاب را به آن شخص بدهد. برخى، اين نوع را در واقع، نوعى اِعلام دانستهاند. به هر حال، بيشتر عالمان اين نوع تحمّل حديث را معتبر ندانستهاند؛ اگر چه برخى نيز اين وصيّت را خود نوعى اذن پنداشتهاند.۲
راويان، از اين طريق با تعابير «أَخْبَرنى» و «حَدَّثَنى وَصِيَّةً» ياد مىكنند.
۸. وِجاده: اين واژه، يك كلمه ساختگى است كه در عرب اصيل، سابقه نداشته است، به اين معنا كه كسى حديث را از نگاشتهاى گرفته كه آن را نشنيده و اجازه يا مناولهاى هم در كار نبوده است. طبيعى است كه چنين حديثى، سندش مُنقَطع شمرده مىشود. تنها در موردى كه خطّ نويسنده شناخته شده باشد و قرائن اعتماد بر نسخه يافت شده باشد، امكان احتجاج به حديث موجود در آن، وجود دارد؛ امّا همه در ممنوعيت روايت و نقل از اين طريق با استناد به يابنده نسخه، اتّفاق نظر دارند.۳
راوى، هنگام نقل روايت از چنين نسخهاى، بايد از تعبير«وَجَدْتُ» استفاده كند.