321
شناخت نامه حدیث - جلد اول

۳۵۹.الغيبة، نعمانى ـ به نقل از ابو بصير ـ: امام باقر عليه‏السلام فرمود: «رازى است كه خداوند به جبرئيل سپرد و جبرئيل به محمّد و محمّد به على و على به هر كس كه خداوند خواسته، يكى از پى ديگرى سپرده است و شما از آن در كوچه و بازار، سخن مى‏گوييد !».

۳۶۰.امام رضا عليه‏السلام: اگر علما (ائمه) كسانى را مى‏يافتند كه [اسرار را] برايشان بگويند و آنها رازدارى كنند، قطعا مى‏گفتند و حكمت را بيان مى‏كردند ؛ امّا خداى عز و جل شما را به فاش ساختن آزمايش كرده است [و رازدار نيستيد]. شما مردمى هستيد كه در دل‏هايتان، دوستمان داريد ؛ ولى كردارتان خلاف آن است.

۳۶۱.رجال الكشّىـ به نقل از جابر [جعفى] ـ: جوان بودم كه نزد ابو جعفر [امام باقر] عليه‏السلام رفتم. ايشان فرمود: «تو كيستى ؟». گفتم: از اهل كوفه‏ام. فرمود: «از چه قبيله‏اى ؟». گفتم: از جُعْفيان. فرمود: «چه چيزى تو را بدين جا آورده است ؟». گفتم: جستجوى علم. فرمود: «از چه كسى ؟». گفتم: از شما. فرمود: «اگر كسى از تو پرسيد: "از كجا هستى ؟"، بگو از اهل مدينه‏ام». گفتم: پيش از هر چيز، همين را از تو بپرسم كه براى من، رواست دروغ بگويم ؟ فرمود: «اين، دروغ نيست. هر كس در هر شهرى باشد، از اهالى آن‏جاست تا آن كه بيرون رود».
سپس نوشته‏اى به من داد و فرمود: «اگر پيش از هلاكت اُمويان، از آن سخن بگويى، لعنت من و لعنت پدرانم بر تو باد و اگر پس از هلاكت امويان، چيزى را از آن كتمان كردى، باز هم لعنت من و پدرانم بر تو باد !». آن گاه، نوشته‏اى ديگر به من سپرد و سپس فرمود: «اين را [هم] بگير. براى هميشه، اگر چيزى از آن بازگو كنى، لعنت من و پدرانم بر تو باد!».


شناخت نامه حدیث - جلد اول
320

۳۵۹.الغيبة للنعماني عن أبي بصير عن الإمام الباقر عليه‏السلام: سِرٌّ أسَرَّهُ اللّه‏ُ إلى جَبرَئيلَ، وأَسَرَّهُ جَبرَئيلُ إلى مُحَمَّدٍ، وأَسَرَّهُ مُحَمَّدٌ إلى عَلِيٍّ، وأَسَرَّهُ عَلِيٌّ إلى مَن شاءَ اللّه‏ُ واحِدا بَعدَ واحِدٍ، وأَنتُم تَتَكَلَّمونَ بِهِ فِي الطُّرُقِ !۱

۳۶۰.الإمام الرضا عليه‏السلام: لَو أنَّ العُلَماءَ وَجَدوا مَن يُحَدِّثونَهُم ويَكتُمُ سِرَّهُم لَحَدَّثوا ولَبَيَّنُوا الحِكمَةَ، ولكِن قَدِ ابتَلاكُمُ اللّه‏ُ عز و جل بِالإِذاعَةِ، وأَنتُم قَومٌ تُحِبُّونّا بِقُلوبِكُم ويُخالِفُ ذلِكَ فِعلُكُم.۲

۳۶۱.رجال الكشّي عن جابر: دَخَلتُ عَلى أبي جَعفَرٍ عليه‏السلام وأَنَا شابٌّ، فَقالَ: مَن أنتَ ؟ قُلتُ: مِن أهلِ الكوفَةِ، قالَ مِمَّن ؟ قُلتُ: مِن جُعفِيٍّ، قالَ: ما أقدَمَكَ إلى هاهُنا ؟ قُلتُ: طَلَبُ العِلمِ، قالَ: مِمَّن ؟ قُلتُ: مِنكَ، قالَ: فَإِذا سَأَلَكَ أحَدٌ مِن أينَ أنتَ ؟ فَقُل: مِن أهلِ المَدينَةِ، قالَ: قُلتُ: أسأَ لُكَ قَبلَ كُلِّ شَيءٍ عَن هذا، أ يَحِلُّ لي أن أكذِبَ ؟ قالَ: لَيسَ هذا بِكَذِبٍ، مَن كانَ في مَدينَةٍ فَهُوَ مِن أهلِها حَتّى يَخرُجَ.
قالَ: ودَفَعَ إلَيَّ كِتابا وقالَ لي: إن أنتَ حَدَّثتَ بِهِ حَتّى تَهلِكَ بَنو اُمَيَّةَ فَعَلَيكَ لَعنَتي ولَعنَةُ آبائي، وإذا أنتَ كَتَمتَ مِنهُ شَيئا بَعدَ هَلاكِ بَني اُمَيَّةَ فَعَلَيكَ لَعنَتي ولَعنَةُ آبائي. ثُمَّ دَفَعَ إلَيَّ كِتابا آخَرَ، ثُمَّ قالَ: وهاكَ هذا، فَإِن حَدَّثتَ بِشَيءٍ مِنهُ أبَدا فَعَلَيكَ لَعنَتي ولَعنَةُ آبائي.۳

1.. الغيبة للنعماني : ص ۳۷ ح ۱۰ ، بحار الأنوار : ج ۲ ص ۸۰ ح ۷۷ وراجع الاختصاص : ص ۲۵۴ .

2.. قرب الإسناد : ص ۳۸۱ ح ۱۳۴۳ ، مختصر بصائر الدرجات : ص ۱۰۵ نحوه وكلاهما عن البزنطي ، بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۱۱۰ ح ۱۷ .

3.. رجال الكشّي : ج ۲ ص ۴۳۸ ح ۳۳۹ ، المناقب لابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۲۰۰ و ليس فيه ذيله من «قال : ودفع إليّ كتابا» ، بحار الأنوار : ج ۲ ص ۷۰ ح ۲۸ .

  • نام منبع :
    شناخت نامه حدیث - جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6186
صفحه از 501
پرینت  ارسال به