۸۷۷.مسند ابن حنبلـ به نقل از ابو ايّوب انصارى ـ: مردى خدمت پيامبر صلىاللهعليهوآله آمد و گفت: مرا اندرزى بده و كوتاه كن. پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «چون به نماز مىايستى، چنان نماز بخوان كه گويى آخرين نماز توست و سخنى مگو كه فردا، از آن پوزش بخواهى و از آنچه در دست مردمان است، به كلى مأيوس باش».
۸۷۸.امام على عليهالسلام: مردى به نزد پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله آمد و گفت: اى پيامبر خدا ! به من سفارشى كن و كوتاه بگو.
پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: «بار و بُنهات را آماده ساز و زاد و توشهات را درست كن و وصىّ خودت باش ؛ زيرا هيچ چيز، جاى خدا را نمىگيرد و سخن خداوند، خلاف نمىشود».
۸۷۹.امام باقر عليهالسلام: مردى نزد پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله آمد و گفت: اى پيامبر خدا ! چيزى به من بياموز. پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «از آنچه در دست مردم است، نااميد باش كه اين خود، ثروتى حاضر و آماده است».
گفت: اى پيامبر خدا ! برايم بيشتر بگو.
فرمود: «مبادا چشم طمع داشته باشى كه فقرى حاضر و موجود است».
گفت: برايم بيفزا، اى پيامبر خدا !
فرمود: «هنگامى كه به كارى همّت مىكنى، به سرانجامش بينديش تا اگر در آن خير و رشد باشد، در پىِ آن بروى و اگر بدى و گمراهى باشد، رهايش كنى».
۸۸۰.امام صادق عليهالسلام: به امير مؤمنان عليهالسلام گفته شد: ما را پندى ده و كوتاه بگو. فرمود: «دنيا، حلالش حساب دارد و حرامش، عِقاب. كجا شما را آسايش رسد، در حالى كه هنوز به راه و رسم پيامبرتان اقتدا نكردهايد ؟ ! شما چيزى (ثروت فراوان) را مىجوييد كه شما را به سركشى مىكشانَد و به اندازه كفافتان قانع نيستيد».