۱۲ / ۳
گنج حديث
۸۵۲.امام على عليهالسلام: گفتم: اى پيامبر خدا ! از گفته خداوند: «و زير آن گنجى از آن دو [كودك]بود» به من خبر بده كه آن گنجى كه خضر، ديوار رويش را برپا كرد [تا فرو نريزد و كشف نشود]، چه بود ؟
پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «اى على ! علمى مدفون در لوحى از طلا كه در آن نوشته شده بود: "به نام خداوند بخشنده مهربان. خدايى بجز من نيست، خداوند يگانه چيرهاى كه شريكى براى من نيست. محمّد، پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله بنده من است و با او [سلسله] پيامبران را به پايان مىبرَم. شگفتا از كسى كه به آتش [دوزخ]، يقين دارد و مىخندد ! شگفتا از كسى كه به مرگ، يقين دارد و شادى مىكند ! شگفتا از كسى كه دنيا و زير و رو كردن اهلش را مىبيند و به آن، اطمينان مىكند ! شگفتا از كسى كه به تقدير [الهى]، يقين دارد و غصّه مىخورَد ! شگفتا از كسى كه به محاسبه فردا[ى قيامت]، يقين دارد و كارى نمىكند !».
۸۵۳.امام باقر عليهالسلام ـ در باره سخن خداى متعال: «و زير آن گنجى از آن دو [كودك] بود» ـ: به خدا سوگند، گنج طلا و نقره نبود. آن، تنها لوحى بود كه چهار كلمه در آن نوشته شده بود:
«منم، خدا، معبودى جز من نيست و محمّد، فرستاده من است. در شگفتم از كسى كه به مرگ يقين دارد، چگونه دلش خوشحالى مىكند ؟ ! در شگفتم از كسى كه به محاسبه يقين دارد، چگونه خنده دنداننما مىكند ؟ ! در شگفتم از كسى كه به تقدير خدا ايمان دارد، چگونه خدا را در روزى رساندنش، كُنْد مىشمُرَد ؟ و در شگفتم از كسى كه پديد آمدن نخست را ديده است، چگونه پديد آمدن ديگر (رستاخيز) را انكار مىكند ؟ !».
۸۵۴.الكافىـ به نقل از على بن اَسباط ـ: از ابو الحسن الرضا عليهالسلام شنيدم كه مىفرمايد: «در آن گنجى كه خداى عز و جل فرموده: «زير آن ديوار، گنجى از آن دو [كودك] بود»، اين [كلمات]بود: "به نام خداى مهرگسترِ مهربان. در شگفتم از كسى كه به مُردن يقين دارد، چگونه شاد مىشود ؟ در شگفتم از كسى كه به تقدير يقين دارد، چگونه اندوهگين مىشود ؟ در شگفتم از كسى كه دنيا و زير و رو كردن اهلش را مىبيند، چگونه به آن اعتماد مىكند ؟ براى كسى كه خدا را مىشناسد، سزاوار است كه خداوند را در قضايش متّهم نسازد و در روزى رساندنش او را به كُنْدى نسبت ندهد"».
گفتم: فدايت شوم ! مىخواهم اين را بنويسم. به خدا سوگند، خودِ امام عليهالسلام، دستش را سوى دوات برد تا آن را پيش من بگذارد. من، دست ايشان را گرفتم و بوسيدم و دوات را برداشتم و اين حديث را نوشتم.