365
شناخت نامه حدیث - جلد دوم

۸۱۳.صحيح البخارى ـ به نقل از ابن عبّاس ـ پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «هر كس از فرمان‏روايش ناپسندى ببيند، بايد صبر كند كه اگر يك وجب از فرمان‏روا فاصله بگيرد، به مرگ جاهلى مرده است».

۸۱۴.سنن الترمذىـ به نقل از اُمّ سَلَمه ـ: پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «به زودى فرمان‏روايانى خواهيد داشت كه نيك و بد مى‏كنند. هر كس [بدى را] انكار كند، تكليفش را انجام داده است و هر كس ناخوش بدارد، به سلامت مانده است؛ امّا هر كس رضايت داده و پيروى كرده است [، بد كرده است]». گفته شد: اى پيامبر خدا ! آيا با آنها نجنگيم ؟ فرمود: «تا آن گاه كه نماز مى‏خوانند، نه».

۸۱۵.شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحديد ـ به نقل از واقدى ـ: معاويه، وقتى از عراق به شام برگشت (پس از بيعت كردن امام حسن عليه‏السلام و جمع شدن مردم بر گِرد معاويه)، سخنرانى كرد و گفت: اى مردم ! پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به من فرمود كه: «تو پس از من، به خلافت خواهى رسيد». پس، سرزمين مقدّس را برگزين كه در آن، اَبدال (اولياى برجسته) الهى هستند» و من، شما را برگزيدم. پس، ابو تراب را لعن كنيد. مردم نيز على عليه‏السلام را لعن كردند.
روز بعد، معاويه، نامه‏اى نوشت و همه را گِرد آورد و آن را بر آنان خواند. در آن نامه آمده بود: «اين، نوشته‏اى است از معاويه، امير مؤمنان و نويسنده وحى خداوند ؛ همان خدايى كه محمّد را به پيامبرى برگزيد و وى، اُمّى بود و نمى‏توانست بخواند و بنويسد و آن گاه براى او از خاندان وى، وزيرى نويسنده و امين برگزيد. وحى بر محمّد فرود مى‏آمد و من، آن را مى‏نوشتم. او نمى‏دانست كه من، چه مى‏نويسم و ميان من و خدا، هيچ كس از بندگانش نبود».
همه حاضران به او گفتند: راست گفتى، اى امير مؤمنان !

۸۱۶.الموضوعاتـ به نقل از ابن عبّاس ـ: پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله [به من] فرمود: «هنگامى كه فرزندان تو در مزارع عراق، ساكن شوند و جامه سياه به تن كنند و پيروانى از خراسان داشته باشند، حكومت ميان آنها خواهد بود تا آن را به عيسى بن مريم بسپارند».


شناخت نامه حدیث - جلد دوم
364

۸۱۳.صحيح البخاري عن ابن عبّاس عن رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: مَن كَرِهَ مِن أميرِهِ شَيئا فَليَصبِر، فَإِنَّهُ مَن خَرَجَ مِنَ السُّلطانِ شِبرا ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً.۱

۸۱۴.سنن الترمذي عن اُمّ سلمة عن رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: إنَّهُ سَيَكونُ عَلَيكُم أئِمَّةٌ تَعرِفونَ وتُنكِرونَ، فَمَن أنكَرَ فَقَد بَرِئَ، ومَن كَرِهَ فَقَد سَلِمَ، ولكِن مَن رَضِيَ وتابَعَ.
فَقيلَ: يا رَسولَ اللّه‏ِ ! أفَلا نُقاتِلُهُم ؟ قالَ: لا، ما صَلّوا.۲

۸۱۵.شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد عن الواقدي: إنَّ مُعاوِيَةَ لَمّا عادَ مِنَ العِراقِ إلَى الشّامِ بَعدَ بَيعَةِ الحَسَنِ عليه‏السلام وَاجتِماعِ النّاسِ إلَيهِ، خَطَبَ فَقالَ: أيُّهَا النّاسُ ! إنَّ رَسولَ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله قالَ لي: إنَّكَ سَتَلِي الخِلافَةَ مِن بَعدي، فَاختَرِ الأَرضَ المُقَدَّسَةَ، فَإِنَّ فيهَا الأَبدالَ، وقَدِ اختَرتُكُم، فَالعَنوا أبا تُرابٍ. فَلَعَنوهُ.
فَلَمّا كانَ مِنَ الغَدِ كَتَبَ كِتابا، ثُمَّ جَمَعَهُم فَقَرَأَهُ عَلَيهِم، وفيهِ: هذا كِتابٌ كَتَبَهُ أميرُ المُؤمِنينَ مُعاوِيَةُ، صاحِبُ وَحيِ اللّه‏ِ الَّذي بَعَثَ مُحَمَّدا نَبِيّا، وكانَ اُمِّيّا لا يَقرَأُ ولا يَكتُبُ، فَاصطَفى لَهُ مِن أهلِهِ وَزيرا كاتِبا أمينا، فَكانَ الوَحيُ يَنزِلُ عَلى مُحَمَّدٍ وأَنَا أكتُبُهُ، وهُوَ لا يَعلَمُ ما أكتُبُ، فَلَم يَكُن بَيني وبَينَ اللّه‏ِ أحَدٌ مِن خَلقِهِ.
فَقالَ لَهُ الحاضِرونَ كُلُّهُم: صَدَقتَ يا أميرَ المُؤمِنينَ.۳

۸۱۶.الموضوعات عن ابن عبّاس: قالَ [لي۴] رَسولُ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: إذا سَكَنَ بَنوكَ السَّوادَ ولَبِسُوا السَّوادَ، وكانَ شيعَتُهُم أهلَ خُراسانَ، لَم يَزَلِ الأَمرُ فيهِم حَتّى يَدفَعوهُ إلى عيسَى بنِ مَريَمَ.۵

1.. صحيح البخاري : ج ۶ ص ۲۵۸۸ ح ۶۶۴۵ ، صحيح مسلم : ج ۳ ص ۱۴۷۷ ح ۵۵ وفيه «الجماعة» بدل «السلطان» ، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۶۶۴ ح ۲۸۲۶ كلاهما نحوه ؛ بحار الأنوار : ج ۲۹ ص ۳۳۱ ذيل ح ۱۱ .

2.. سنن الترمذي : ج ۴ ص ۵۲۹ ح ۲۲۶۵ ، صحيح مسلم : ج ۳ ص ۱۴۸۰ ح ۶۲ و ص ۱۴۸۱ ح ۶۳ كلاهما نحوه ، مسند ابن حنبل : ج ۱۰ ص ۱۸۱ ح ۲۶۵۹۰ وفيها «اُمراء» بدل «أئمّة» ، السنن الكبرى : ج ۳ ص ۵۱۳ ح ۶۵۰۳ ، كنز العمّال : ج ۶ ص ۷۶ ح ۱۴۹۰۴ .

3.. شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج ۴ ص ۷۲ ؛ بحار الأنوار : ج ۳۳ ص ۲۱۵ ح ۴۹۲ .

4.. أثبتناه من كنز العمّال .

5.. الموضوعات : ج ۲ ص ۳۵ ، تاريخ بغداد : ج ۱۴ ص ۴۳۵ الرقم ۷۸۰۴ ، تاريخ دمشق : ج ۲۲ ص ۳۳۶ كلاهما عن ابن عبّاس من دون إسناد إلى أحد من أهل البيت عليهم‏السلام ، ذيل تاريخ بغداد : ج ۳ ص ۲۲۷ الرقم ۸۰۲ ، كنز العمّال : ج ۱۴ ص ۶۲۰ ح ۳۹۷۲۷ .

  • نام منبع :
    شناخت نامه حدیث - جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4674
صفحه از 501
پرینت  ارسال به