۶۹۹..امام على عليهالسلام ـ در بيان گونههاى راويان ـ:... و سوم، مردى است كه از پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله دستور انجام دادنِ كارى را شنيده كه ايشان، بعدها از آن كار، نهى فرموده، ولى او از آن خبر ندارد، يا از ايشان شنيده كه از كارى نهى كرده، امّا بعدها به آن كار، امر فرموده و او اطّلاع ندارد. پس آنچه را نسخ شده، حفظ كرده، ولى ناسخ را حفظ نكرده است ؛ در صورتى كه اگر مىدانست نسخ شده است، حتما آن را رها مىكرد و اگر مسلمانان ـ وقتى آن حديث را از او شنيدند ـ مىدانستند كه منسوخ است، قطعا آن را نمىپذيرفتند.
۷۰۰.امام باقر عليهالسلام ـ هنگامى كه از ايشان پرسيده شد: چگونه ياران پيامبر صلىاللهعليهوآله در مسح كشيدن بر روى كفشها اختلاف دارند ؟ ـ: يكى از آنها، حديثى از پيامبر صلىاللهعليهوآله مىشنيد و به هنگام گفتن ناسخ آن، غايب بود و آن را در نمىيافت. پس چون كسى، آنچه را او در دست داشت، انكار مىكرد، رها كردن آن بروى، گِران مىآمد. همچنين چيزى بر پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله نازل مىشد و زمانى به آن عمل مىكرد، سپس به غير آن، فرمان مىيافت و ياران و امّتش را به همان فرمان مىداد تا آنجا كه مردم گفتند: اى پيامبر خدا ! ما را به چيزى فرمان مىدهى تا آن كه به آن، خو مىگيريم و مطابق آن مىرويم، آن گاه ما را به غير آن، فرمان مىدهى ؟ پيامبر صلىاللهعليهوآله به آنان چيزى نگفت و خداوند بر او نازل كرد: «بگو: من از ميان فرستادگان [خدا در دعوى نبوّت و ارائه كتاب و معجزه]، نوظهور و بىسابقه نيستم و نمىدانم [در آينده دنيا و آخرت] با من و شما، چه خواهد شد ؟ من پيروى نمىكنم، مگر از آنچه كه به سويم وحى مىشود و من، جز بيمدهنده آشكارى نيستم».
۷۰۱.الكافىـ به نقل از منصور بن حازم ـ: به امام صادق عليهالسلام گفتم: دليلش چيست كه گاهى من مسئلهاى از شما مىپرسم و پاسخ مرا در آن مىدهى، سپس، شخص ديگرى نزد شما مىآيد و در همان مسئله، پاسخ ديگرى به او مىدهى ؟ فرمود: «ما به مردم، بر اساس فزونى و كاستى، پاسخ مىدهيم».۱
گفتم: ياران پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله چه ؟ آيا آنها از قول محمّد صلىاللهعليهوآله، راست گفتهاند يا دروغ ؟
فرمود: «راست گفتهاند».
گفتم: پس چرا احاديث مختلف، نقل كردهاند ؟
فرمود: «مگر نمىدانى كه مردى خدمت پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله مىرسيد و مسئلهاى مىپرسيد و ايشان، پاسخ او را مىداد، سپس، بعد از آن، پاسخ ديگرى به او مىداد كه آن پاسخ او را نسخ مىكرد. بنا بر اين، حديثى، حديث ديگر را نسخ كرده است».