47
شناخت‌نامه نماز جلد اوّل

۱۶.علل الشرائع - به نقل از اسحاق بن عمّار - : از امام كاظم عليه السلام پرسيدم: چگونه نماز، يك ركعت و دو سجده شد؟ و چگونه دو سجده و دو ركعت نشد؟
فرمود: «هنگامى كه از چيزى پرسيدى، دلت را از چيزهاى ديگر خالى كن تا بفهمى. نخستين نمازى كه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله خواند، در آسمان‏ها و در پيشگاه خداى - تبارك و تعالى - و جلوى عرش خداى عزّ وجلّ بود. اين گونه بود كه شبى او را به نزد عرش خداى - تبارك و تعالى - بردند و خدا خود را بر او تجلّى داد تا محمّد به او بنگرد. فرمود: "اى محمّد! به آب جارى پايه عرش نزديك شو و اعضاى سجده‏ات را بشوى و آن را پاك كن و براى خدايت نماز بگزار". پيامبر خدا به همان جايى كه خداى - تبارك و تعالى - فرمان داده بود، نزديك شد و وضويش را كامل گرفت و رو به روى خداى خجسته متعال ايستاد و خداوند، او را به آغاز نماز فرمان داد و او چنين كرد.
خداوند فرمود: "اى محمّد! (بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ‏ّ الْعَلَمِينَ) را تا آخر بخوان" . پيامبر صلى اللَّه عليه وآله چنين كرد. سپس خداوند به او فرمان داد كه نسب‏نامه خدايش - تبارك و تعالى - : (بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ، اللَّهُ الصَّمَدُ ؛ به نام خداوند بخشنده مهربان. بگو : خدا يگانه است. خدا بى‏نياز است) را بخواند و ديگر چيزى نگفت.
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله گفت: (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ، اللَّهُ الصَّمَدُ) و خداوند فرمود: "بگو: (لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ ، وَ لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ ؛ نه زاده و نه زاييده شده و نه كسى مانند و همتاى اوست)". و ديگر سخن نگفت.
پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله گفت: چنين است خداوند يكتا، پروردگار من. چنين است خداوند يكتا، پروردگار من. چنين است خداوند يكتا، پروردگار من.
هنگامى‏كه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله اين‏جمله راگفت، خدا فرمود: "اى محمّد! براى پروردگارت ركوع كن". پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله ركوع كرد و خدا در همان ركوع به او فرمود: "بگو: سبحان ربّى العظيم و بحمده؛ پروردگار باشكوه من ، منزّه است و او را مى‏ستايم" و پيامبر صلى اللَّه عليه وآله سه بار گفت.
سپس خدا فرمود: "اى محمّد! سرت را [از ركوع‏] بلند كن" و پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله چنين كرد و در برابر خدا، صاف ايستاد.
خداوند فرمود: "اى محمّد! براى خدايت سجده كن" و پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله به سجده افتاد.
خدا فرمود: "بگو: سبحان ربّى الأعلى و بحمده؛ پروردگار والاى من، منزّه است و او را مى‏ستايم" و پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله سه بار گفت.
خداوند به او فرمود: "اى محمّد! راست بنشين" و پيامبر صلى اللَّه عليه وآله چنين كرد و چون صاف نشست، جلالت و شُكوه پروردگارش را ياد كرد و به اختيار خود و نه فرمان الهى ، به سجده رفت و سه بار ديگر تسبيح گفت. خدا فرمود: "برخيز و راست بايست" و پيامبر صلى اللَّه عليه وآله چنين كرد و ديگر، آن عظمت و شكوه خداى جليل را نديد. خداوند به او فرمود: "اى محمّد! بخوان و همان كارهاى ركعت اوّل را بكن" و پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله چنين كرد و سپس يك سجده كرد و چون سربرداشت دوباره جلالت خدايش - تبارك و تعالى - را ياد كرد و به اختيار خود و نه فرمان الهى به سجده رفت و دوباره تسبيح گفت.
آن گاه خداوند به او فرمود: "سرت را بلند كن كه خدا استوارت بداشت . گواهى ده كه جز خداوند يكتا، معبودى نيست و محمّد، فرستاده خداست و قيامت، بى هيچ ترديدى، آمدنى است و خداوند، همه خفتگان در قبرها را بر مى‏انگيزد. [سپس بگو: ]خدايا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و بر محمّد و خاندانش رحم كن، همان گونه كه بر ابراهيم و خاندانش درود فرستادى و بركت دادى و رحم آوردى و منّت نهادى، كه تو ستوده و بزرگوارى. خدايا! شفاعت پيامبر را در حق امّتش بپذير و درجاتش را بالا ببر" .
او چنين كرد . و خداوند فرمود: "اى محمّد! سلام بده، و رو به رو بايست".
پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله سر به زير در برابر پروردگار متعال و مبارك و منزّهش ايستاد و گفت: سلام بر تو!
خداى جبّار باشُكوه به او پاسخ داد و فرمود: "و بر تو سلام، اى محمّد! به نعمتم، تو را بر اطاعتم نيرو دادم و با محافظتم از تو، تو را پيامبر و دوست خودم كردم"».
امام كاظم عليه السلام سپس فرمود: «نمازى كه به آن فرمان داده شد، دو ركعت و دو سجده بود و پيامبر صلى اللَّه عليه وآله از آن رو در هر ركعت، دو سجده كرد كه به تو خبر دادم و آن يادآورى عظمت خدايش - تبارك و تعالى - بود و خداى عزّ وجلّ هم آن را واجب كرد».


شناخت‌نامه نماز جلد اوّل
46

۱۶.علل الشرائع عن إسحاق بن عمّار : سَأَلتُ أبَا الحَسَنِ موسَى بنَ جَعفَرٍ عليه السلام : كَيفَ صارَتِ الصَّلاةُ رَكعَةً وسَجدَتينِ؟ وكَيفَ إذا صارَت سَجدَتَينِ لَم تَكُن رَكعَتَينِ؟ فَقالَ : إذا سَأَلتَ عَن شَي‏ءٍ فَفَرِّغ قَلبَكَ لِتَفهَمَ :
إنَّ أوَّلَ صَلاةٍ صَلّاها رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله إنَّما صَلّاها فِي السَّماءِ بَينَ يَدَيِ اللَّهِ تَبارَكَ وتَعالى‏ ، قُدّامَ عَرشِهِ جَلَّ جَلالُهُ ، وذلِكَ أنَّهُ لَمّا اُسرِيَ بِهِ وصارَ عِندَ عَرشِهِ تَبارَكَ وتَعالى‏ ، فَتَجَلّى‏ لَهُ عَن وَجهِهِ حَتّى‏ رَآهُ بِعَينِهِ ، قالَ : «يا مُحَمَّدُ ! اُدنُ مِن صادٍ ۱ ، فَاغسِل مَساجِدَكَ وطَهِّرها وصَلِّ لِرَبِّكَ» ، فَدَنا رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله إلى‏ حَيثُ أمَرَهُ اللَّهُ تَبارَكَ وتَعالى‏ ، فَتَوَضَّأَ فَأَسبَغَ وُضوءَهُ ، ثُمَّ استَقبَلَ الجَبّارَ تَبارَكَ وتَعالى‏ قائِماً ، فَأَمَرَهُ بِافتِتاحِ الصَّلاةِ ، فَفَعَلَ .
فَقالَ : «يا مُحَمَّدُ ، اِقرَأ : (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ‏ّ الْعَلَمِينَ) - إلى‏ آخِرِها - » ، فَفَعَلَ ذلِكَ ، ثُمَّ أمَرَهُ أن يَقرَأَ نِسبَةَ ربِّهِ تَبارَكَ وتَعالى‏ : (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ) ثُمَّ أمسَكَ عَنهُ القَولَ ، فَقالَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله : (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ) ، فَقالَ : «قُل : (لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ * وَ لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ)» ، فَأَمسَكَ عَنهُ القَولَ ، فَقالَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله : «كَذلِكَ اللَّهُ رَبّي ، كَذلِكَ اللَّهُ رَبّي ، كَذلِكَ اللَّهُ رَبّي» .
فَلَمّا قالَ ذلِكَ قالَ : «اِركَع يا مُحَمَّدُ لِرَبِّكَ» ، فَرَكَعَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله ، فَقالَ لَهُ وهُوَ راكِعٌ : قُل : «سُبحانَ رَبِّيَ العَظيمِ وبِحَمدِهِ» ، فَفَعَلَ ذلِكَ ثَلاثاً ، ثُمَّ قالَ : «اِرفَع رَأسَكَ يا مُحَمَّدُ» ، فَفَعَلَ ذلِكَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله ، فَقام مُنتَصِباً بَينَ يَدَيِ اللَّهِ عزّ وجلّ ، فَقالَ : «اُسجُد يا مُحَمَّدُ لِرَبِّكَ» ، فَخَرَّ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله ساجِداً ، فَقالَ : قُل : «سُبحانَ رَبِّيَ الأَعلى‏ وبِحَمدِهِ» ، فَفَعَلَ ذلِكَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله ثَلاثاً ، فَقالَ لَهُ : «اِستَوِ جالِساً يا مُحَمَّدُ» ، فَفَعَلَ ، فَلَمَّا استَوى‏ جالِساً ذَكَرَ جَلالَ رَبِّهِ جَلَّ جَلالُهُ ، فَخَرَّ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله ساجِداً مِن تِلقاءِ نَفسِهِ لا لِأَمرٍ أمَرَهُ رَبُّهُ عزّ وجلّ ، فَسَبَّحَ أيضاً ثَلاثاً ، فَقالَ : «اِنتَصِب قائِماً» ، فَفَعَلَ ، فَلَم يَرَ ما كانَ رَأى‏ مِن عَظَمَةِ رَبِّهِ جَلَّ جَلالُهُ . فَقالَ لَهُ : «اِقرأ يا مُحَمَّدُ ، وَافعَل كَما فَعَلتَ فِي الرَّكعَةِ الاُولى‏» ، فَفَعَلَ ذلِكَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله ، ثُمَّ سَجَدَ سَجدَةً واحِدَةً ، فَلَمّا رَفَعَ رَأسَهُ ذَكَرَ جَلالَةَ رَبِّهِ تَبارَكَ وتَعالى‏ الثّانِيَةَ ، فَخَرَّ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله ساجِداً مِن تِلقاءِ نَفسِهِ لا لِأَمرٍ أمَرَهُ رَبُّهُ عزّ وجلّ ، فَسَبَّحَ أيضاً .
ثُمَّ قالَ لَهُ : «اِرفَع رَأسَكَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ ، وَاشهَد أن لا إلهَ إلَّا اللَّهُ ، وأنَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّهِ ، وأنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيبَ فيها ، وأنَّ اللَّهَ يَبعَثُ مَن فِي القُبورِ ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَارحَم مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ ، كَما صَلَّيتَ وبارَكتَ وتَرَحَّمتَ ومَنَنتَ عَلى‏ إبراهيمَ وآلِ إبراهيمَ إنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ ، اللَّهُمَّ تَقَبَّل شَفاعَتَهُ في اُمَّتِهِ وَارفَع دَرَجَتَهُ» ، فَفَعَلَ ، فَقالَ : «سَلِّم يا مُحَمَّدُ ، استَقبِل ۲ » ، فَاستَقبَلَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله رَبَّهُ تَبارَكَ وتَعالى‏ وتَقَدَّسَ وَجهُهُ مُطرِقاً ، فَقالَ : «السَّلامُ عَلَيكَ» ، فَأَجابَهُ الجَبّارُ جَلَّ جَلالَهُ فَقالَ : «وعَلَيكَ السَّلامُ يا مُحَمَّدُ ، بِنِعمَتي قَوَّيتُكَ عَلى‏ طاعَتي ، وبِعِصمَتي إيّاكَ اتَّخَذتُكَ نَبِيّاً وحَبيباً» .
ثُمَّ قالَ أبُو الحَسَنِ عليه السلام : وإنَّما كانَتِ الصَّلاةُ الَّتي اُمِرَ بِها رَكعَتَينِ وسَجدَتَينِ ، وهُوَ صلى اللَّه عليه وآله إنَّما سَجَدَ سَجدَتَينِ في كُلِّ رَكعَةٍ عَمّا أخبَرتُكَ مِن تَذَكُّرِهِ لِعَظَمَةِ رَبِّهِ تَبارَكَ وتَعالى‏ ، فَجَعَلَهُ اللَّهُ عزّ وجلّ فَرضاً . ۳

1.صاد : قيلَ : هو ماء يسيل من ساق العرش الأيمن (مجمع البحرين : ج ۲ ص ۱۰۶۱ «صيد») .

2.هكذا في المصدر ، ولا توجد كلمة «استقبل» في بحار الأنوار .

3.علل الشرائع : ص ۳۳۴ ح ۱ ، المحاسن : ج ۲ ص ۴۵ ح ۱۱۳۵ عن الحسين أبي العلاء نحوه و فيه صدره إلى «ففعل ذلك رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله ثلاثاً» ، بحار الأنوار : ج ۸۲ ص ۲۶۶ ح ۱۵ .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه نماز جلد اوّل
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، با همکاری مرتضی خوش‌نصیب، ترجمۀ عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 19090
صفحه از 440
پرینت  ارسال به