41
شناخت‌نامه نماز جلد اوّل

۱۴.المناقب، ابن شهرآشوب: در مدّتى كه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله در مكّه بود، هيچ عبادتى تشريع نشد، مگر طهارت و نماز كه بر او، واجب و براى امّت، سنّت (مستحبّ مؤكّد) بود. پس از معراج و در سال نهم بعثت، نمازهاى پنجگانه واجب شد. پس از هجرت پيامبر صلى اللَّه عليه وآله به مدينه و در شعبان سال دوم هجرت، روزه واجب گشت، قبله تغيير كرد و زكات روزه (فطريه) و نماز عيد، واجب شد. فريضه نماز جمعه در سال نخست هجرت نيز جاى‏گزين نماز ظهر روز جمعه شده بود. سپس زكات دارايى‏ها واجب شد. پس از آن، حج و عمره و حلال و حرام و امور ممنوع و مجاز و استحباب و كراهت و نيز جهاد و ولايت امير مؤمنان عليه السلام مقرّر شدند.

۱۵.امام صادق عليه السلام - در بيان چگونگى تشريع نماز در شب معراج، پس از فرمان خدا به پيامبر صلى اللَّه عليه وآله تا از آب جارى شده از پايه عرشش وضو بگيرد - : سپس خداوند فرمود: «اى محمّد! به حجر الأسود ، رو كن و به تعداد حجاب‏هاى من، تكبير بگو» و به همين دليل، در آغاز نماز، هفت تكبير مى‏گويند؛ زيرا حجاب‏ها هفت عددند، «و چون حجاب‏ها كنار رفتند، قرائت را آغاز كن» و از همين جا بود كه تكبير آغازين، رسم شد و چون حجاب‏ها سه طبقه بودند، به تعداد نورهاى نازل شده بر محمّد، تكبير آغازين سه بار شد و به همين دليل، هفت تكبير [پيشين ]و سه تكبير آغازين داريم.
و هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله از تكبير و آغاز نماز فارغ شد، خداوند عزّ وجلّ فرمود: «پس مرا با اسمم بخوان» . از اين رو ، «بسم اللَّه الرحمن الرحيم؛ به نام خداى بخشنده مهربان»
در آغاز سوره قرار داده شد. سپس خداوند به پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرمود: «مرا ستايش كن» و هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله گفت: «الحمد للَّه ربّ العالمين؛ ستايش، ويژه خداى جهانيان است»، پيامبر صلى اللَّه عليه وآله از پيش خود افزود و گفت : «سپاس ، خداى را» .
خداوند فرمود: «ستايش مرا قطع كردى. دوباره مرا با اسمم بخوان» و از اين رو «الرحمان الرحيم» دو بار در [سوره ]«حمد» قرار داده شد. پيامبر صلى اللَّه عليه وآله چون به (وَ لَا الضَّآلِّينَ ؛ و نه گم‏راهان) رسيد، گفت: «ستايش، ويژه پروردگار جهانيان است ، او را سپاس».
خداوند به وى وحى كرد و فرمود: «ذكر مرا قطع كردى. مرا با اسمم بخوان». به همين دليل نيز «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» [پس از حمد و] در آغاز سوره، قرار داده شد .
سپس خداوند عزّ وجلّ به پيامبر صلى اللَّه عليه وآله وحى فرمود كه: «اى محمّد! نسب‏نامه پروردگارت را بخوان : (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ، اللَّهُ الصَّمَدُ ، لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ ، وَ لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ ؛ بگو : خداوند، يگانه است. خداوند، بى‏نياز است. نه زاده و نه زاييده است و هيچ كس همسان او نيست)» و سپس از ارسال وحى به پيامبر صلى اللَّه عليه وآله خوددارى نمود . پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله گفت : يكتاى يگانه بى‏نياز .
خداوند به او وحى فرمود : (نه زاده و نه زاييده شده است و هيچ كس همسان او نيست) و سپس وحى را از او قطع فرمود . پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله گفت : چنين است خداوند ، چنين است خداوند، پروردگار ما . وقتى پيامبر صلى اللَّه عليه وآله چنين گفت ، خداوند به او وحى كرد : اى محمّد! به پروردگار ركوع كن . او ركوع كرد و خداوند به او ، در همان حال كه در ركوع بود ، وحى كرد : «بگو : سبحان ربّى العظيم ؛ پروردگار با شكوه من ، منزّه است» . [پيامبر] اين ذكر را سه بار گفت .
سپس خداوند به او وحى كرد كه : «اى محمّد! سرت را بلند كن» . پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله هم سر از ركوع برداشت و راست ايستاد . خداوند عزّ وجلّ به او وحى كرد : «اى محمّد! براى پروردگارت سجده كن» . پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله به سجده افتاد . خداوند به او وحى فرمود : «بگو : سبحان ربّى الأعلى ؛ پروردگار والاى من، منزّه است» . پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله اين ذكر را سه بار گفت . سپس خداوند به او وحى كرد كه : «اى محمّد! برخيز و بنشين» . پيامبر صلى اللَّه عليه وآله از سجده برخاست . وقتى سرش را از سجده برداشت و نشست ، به عظمت شكوهمند او نگريست و از جانب خود - و نه فرمان خدا - به سجده افتاد و سه بار تسبيح خداوند را گفت . آن گاه خداوند به او وحى كرد : «برخيز و بايست» . او هم اين كار را كرد؛ ولى عظمت پيشين را نديد . از اين رو بود كه نماز، يك ركعت با دو سجده شد .
سپس خداوند وحى فرمود: «اى محمّد! "حمد" را بخوان» و او همانند بار نخست، آن را خواند . سپس به او وحى فرمود: (إِنَّآ أَنزَلْنَهُ) را بخوان كه نسب‏نامه تو و خاندانت تا روز قيامت است».
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله در ركوع مانند آنچه در بار اوّل كرده بود، انجام داد . سپس يك سجده كرد و زمانى كه سر از سجده برداشت ، عظمت خداوند بر او تجلّى كرد و از جانب خود (و نه يه فرمان خداوند) به سجده افتاد و تسبيح خدا گفت . سپس خداوند به او وحى كرد كه : «اى محمّد! سرت را بلند كن. پروردگارت تو را استوار ساخت» . تا خواست برخيزد ، به او گفته شد : «اى محمّد ! بنشين» و او نشست .
خداوند به او وحى فرمود : «اى محمّد! به خاطر نعمتى كه به تو دادم ، نام مرا ياد كن» . و به او الهام شد كه بگويد : «به نام خدا و به يارى خدا ! هيچ معبودى جز خداوند يكتا نيست و نيكوترين نام‏ها همه ، از آنِ خداست» .
سپس به او وحى فرمود : «اى محمّد ! بر خود و خاندانت درود بفرست» . و او گفت : «خدا بر من و خاندانم درود فرستد!» . خدا هم چنين كرد .
او سپس به صفوف فرشتگان، پيامبران و فرستادگان الهى توجّه كرد . به او گفته شد : «اى محمّد! به آنها سلام بده». او گفت: سلام و رحمت و بركات خدا بر شما!
خدا به او وحى فرمود: «اى محمّد! بى گمان، سلام و درود و رحمت و بركت‏ها، تو و فرزندانت هستيد». سپس خدا به او فرمان داد كه به سمت چپ توجّه نكند و نخستين آيه‏اى كه پس از (قُلْ هُوَ اللَّهُ) و (إِنَّآ أَنزَلْنَهُ ...) شنيد ، آيه اصحاب يمين و اصحاب شمال بود . از آن رو، در نماز ، يك بار سلام به سمت قبله قرار داده شد و نيز تكبير براى رفتن به سجده به شكرانه [ى مشاهده نعمت‏هاى اصحاب يمين‏] .
و «سمع اللَّه لمن حمده؛ خداوند به هر كس كه حمدش كند، گوش مى‏دهد» از آن جا آمد كه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله صداى ناله فرشتگان را به تسبيح و حمد و «لا إله إلّا اللَّه» شنيد و اين جا بود كه گفت : «سمع اللَّه لمن حمده». و از اين رو دو ركعت اوّل به گونه‏اى اند كه هر اتفاقى در آنها بيفتد، نمازگزار بايد آنها را دوباره به جا بياورد؛ زيرا آنها واجب نخستين الهى اند و اين اوّلين فريضه الهى يا همان نماز نميروز ، يعنى نماز ظهر است .


شناخت‌نامه نماز جلد اوّل
40

۱۴.المناقب لابن شهرآشوب : العِباداتُ لَم يُشرَع مِنها مُدَّةَ مُقامِهِ بِمَكَّةَ إلَّا الطَّهارَةُ وَالصَّلاةُ ، وكانَت فَرضاً عَلَيهِ وسُنَّةً لِاُمَّتِهِ ، ثُمَّ فُرِضَتِ الصَّلَواتُ الخَمسُ بَعدَ إسرائِهِ وذلِكَ فِي السَّنَةِ التّاسِعَةِ مِن نُبُوَّتِهِ ، فَلَمّا تَحَوَّلَ إلَى المَدينَةِ فُرِضَ صِيامُ شَهرِ رَمَضانَ فِي السَّنَةِ الثّانِيَةِ مِنَ الهِجرَةِ في شَعبانَ ، وحُوِّلَتِ القِبلَةُ ، وفُرِضَ زَكاةُ الفِطرِ ، وفُرِضَت فيها صَلاةُ العيدِ ، وكانَ فَرضُ الجُمُعَةِ في أوَّلِ الهِجرَةِ بَدَلاً مِن صَلاةِ الظُّهرِ ، ثُمَّ فُرِضَت زَكاةُ الأَموالِ ، ثُمَّ الحَجُّ وَالعُمرَةُ ، وَالتَّحليلُ وَالتَّحريمُ ، وَالحَظرُ ۱ وَالإِباحَةُ ، والاِستِحبابُ وَالكِراهَةُ ، ثُمَّ فُرِضَ الجِهادُ ، ثُمَّ وِلايَةُ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام . ۲

۱۵.الإمام الصادق عليه السلام - في بَيانِ كَيفِيَّةِ تَشريعِ الصَّلاةِ في لَيلَةِ المِعراجِ بَعدَ أن أمَرَ اللَّهُ نَبِيَّهُ بِالوُضوءِ مِن ماءٍ يَسيلُ مِن ساقِ عَرشِهِ - : ثُمَّ أوحَى اللَّهُ عزّ وجلّ إلَيهِ : «يا مُحَمَّدُ ، استَقبِلِ الحَجَرَ الأَسوَدَ وكَبِّرني عَلى‏ عَدَدِ حُجُبِي» ، فَمِن أجلِ ذلِكَ صَارَ التَّكبيرُ سَبعاً ؛ لِأَنَّ الحُجُبَ سَبعٌ «فَافتَتِح عِندَ انقِطاعِ الحُجُبِ» ، فَمِن أجلِ ذلكَ صارَ الاِفتِتاحُ سُنَّةً ، وَالحُجُبُ مُتَطَابِقَةٌ بَينَهُنَّ بِحارُ النّورِ ، وذلِكَ النّورُ الَّذي أنزَلَهُ اللَّهُ عَلى‏ مُحَمَّدٍ صلى اللَّه عليه وآله ؛ فَمِن أجلِ ذلِكَ صارَ الاِفتِتاحُ ثَلاثَ مَرّاتٍ لِافتِتاحِ الحُجُبِ ثَلاثَ مَرّاتٍ ، فَصارَ التَّكبيرُ سَبعاً وَالِافتِتاحُ ثَلاثاً .
فَلَمّا فَرَغَ مِنَ التَّكبيرِ وَالاِفتِتاحِ أوحَى اللَّهُ إلَيهِ : «سَمِّ بِاسمي» ، فَمِن أجلِ ذلكَ جُعِلَ (بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ) في أوَّلِ السّورَةِ ، ثُمَّ أوحَى اللَّهُ إلَيهِ : أنِ احمَدني ، فَلَمّا قالَ : (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ) قالَ النَّبِيُّ في نَفسِهِ شُكراً ، فَأَوحَى اللَّهُ عزّ وجلّ إلَيهِ : «قَطَعتَ حَمدي فَسَمِّ بِاسمي» ، فَمِن أجلِ ذلكَ جُعِلَ فِي الحَمدِ (الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ) مَرَّتَينِ ، فَلَمّا بَلَغَ (وَ لَا الضَّالِّينَ) قالَ النَّبِيُّ صلى اللَّه عليه وآله : الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمينَ ؛ شُكراً ، فَأَوحَى اللَّهُ إلَيهِ : «قَطَعتَ ذِكري فَسَمِّ بِاسمي» ، فَمِن أجلِ ذلكَ جُعِلَ (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ) في أوَّلِ السّورَةِ .
ثُمَّ أوحَى اللَّهُ عزّ وجلّ إلَيهِ : «اقرَأ - يا مُحَمَّدُ - نِسبَةَ رَبِّكَ تَبَارَكَ و تَعالى‏ : (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ * وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ)» ، ثُمَّ أمسَكَ عَنهُ الوَحيُ ، فَقالَ رَسولُ اللَّهُ صلى اللَّه عليه وآله : الواحِدُ الأَحَدُ الصَّمَدُ ، فَأَوحَى اللَّهُ إلَيهِ : (لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ * وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ) .
ثُمَّ أمسَكَ عَنهُ الوَحيُ ، فَقالَ رَسولُ اللَّه صلى اللَّه عليه وآله : كَذلِكَ اللَّهُ ، كَذلِكَ اللَّهُ رَبُّنا ، فَلَمّا قالَ ذلِكَ أوحَى اللَّهُ إلَيهِ : «اركَع لِرَبِّكَ يَا مُحَمَّدُ» ، فَرَكَعَ ، فَأَوحَى اللَّهُ إلَيهِ وهُوَ راكِعٌ : «قُل : سُبحَانَ رَبِّيَ العَظيمِ» ، فَفَعَلَ ذلِكَ ثَلاثاً .
ثُمَّ أوحَى اللَّهُ إِلَيهِ : أنِ ارفَع رَأسَكَ يَا مُحَمَّدُ ، فَفَعَلَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله فَقامَ مُنتَصِباً ، فَأَوحَى اللَّهُ عزّ وجلّ إلَيهِ : أنِ اسجُد لِرَبِّكَ يا مُحَمَّدُ ، فَخَرَّ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله ساجِداً ، فَأَوحَى اللَّهُ عزّ وجلّ إلَيهِ : «قُل : سُبحَانَ رَبِّيَ الأَعلى‏» ، فَفَعَلَ ذلِكَ ثَلاثاً ، ثُمَّ أوحَى اللَّهُ إلَيهِ : «استَوِ جالِساً يا مُحَمَّدُ» ، فَفَعَلَ ، فَلَمّا رَفَعَ رَأسَهُ مِن سُجودِهِ وَاستَوى‏ جالِساً نَظَرَ إلى‏ عَظَمَتِهِ تَجَلَّت لَهُ ، فَخَرَّ ساجِداً مِن تِلقاءِ نَفسِهِ لا لِأَمرٍ أُمِرَ بِهِ ، فَسَبَّحَ - أيضاً - ثَلاثاً ، فَأَوحَى اللَّهُ إلَيهِ : «انتَصِب قائِماً» ، فَفَعَلَ ، فَلَم يَرَ ما كانَ رَأى مِنَ العَظَمَةِ ؛ فَمِن أجلِ ذلِكَ صَارَتِ الصَّلاةُ رَكعَةً وسَجدَتَينِ .
ثُمَّ أوحَى اللَّهُ عزّ وجلّ إلَيهِ : «اقرَأ بِالحَمدِ لِلّهِ» ، فَقَرَأَها مِثلَ ما قَرَأَ أوَّلاً ، ثُمَّ أوحَى اللَّهُ عزّ وجلّ إلَيهِ : «اقرَأ (إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ) ؛ فَإِنَّها نِسبَتُكَ ونِسبَةُ أهلِ بَيتِكَ إلى‏ يَومِ القِيامَةِ» . وفَعَلَ فِي الرُّكوعِ مِثلَ ما فَعَلَ فِي المَرَّةِ الأُولى‏ ، ثُمَّ سَجَدَ سَجدَةً واحِدَةً ، فَلَمّا رَفَعَ رَأسَهُ تَجَلَّت لَهُ العَظَمَةُ فَخَرَّ ساجِداً مِن تِلقاءِ نَفسِهِ لا لِأَمرٍ اُمِرَ بِهِ ، فَسَبَّحَ أيضاً .
ثُمَّ أوحَى اللَّهُ إلَيهِ : «ارفَع رَأسَكَ يا مُحَمَّدُ ، ثَبَّتَكَ رَبُّكَ» ، فَلَمّا ذَهَبَ لِيَقومَ قيلَ : «يا مُحَمَّدُ ، اجلِس» ، فَجَلَسَ ، فَأَوحَى اللَّهُ إلَيهِ : «يا مُحَمَّدُ ، إذا مَا أنعَمتُ عَلَيكَ فَسَمِّ بِاسمي» ، فَأُلهِمَ أن قالَ : بِسمِ اللَّهِ وبِاللّهِ ولا إلهَ إلَّا اللَّهُ ، وَالأَسماءُ الحُسنى‏ كُلُّها لِلّهِ ، ثُمَّ أوحَى اللَّهُ إلَيهِ : «يَا مُحَمَّدُ ، صَلِّ عَلى‏ نَفسِكَ وعَلى‏ أهلِ بَيتِكَ» ، فَقالَ : صَلَّى اللَّهُ عَلَيَّ وعَلى‏ أهلِ بَيتي ، وقَد فَعَلَ .
ثُمَّ التَفَتَ فَإِذا بِصُفوفٍ مِنَ المَلائِكَةِ وَالمُرسَلينَ وَالنَّبيّينَ ، فَقيلَ : «يا مُحَمَّدُ ، سَلِّم عَلَيهِم» ، فَقالَ : السَّلامُ عَلَيكُم ورَحمَةُ اللَّهِ وبَرَكاتُهُ ، فَأَوحَى اللَّهُ إلَيهِ : «إنَّ السَّلامَ وَالتَّحِيَّةَ وَالرَّحمَةَ وَالبَرَكَاتِ أنتَ وذُرِّيَّتُكَ» ، ثُمَّ أوحَى اللَّهُ إلَيهِ ألاّ يَلتَفِتَ يَساراً .
و أوَّلُ آيَةٍ سَمِعَهَا بَعدَ (قُل هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ) و (إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ) آيَةُ أصحابِ اليَمينِ وأصحابِ الشِّمالِ ؛ فَمِن أجلِ ذلِكَ كانَ السَّلامُ واحِدَةً تُجَاهَ القِبلَةِ ، ومِن أجلِ ذلِكَ كانَ التَّكبيرُ فِي السُّجودِ شُكراً ، وقَولُهُ : سَمِعَ اللَّهُ لِمَن حَمِدَهُ ؛ لِأَنَّ النَّبِيَّ صلى اللَّه عليه وآله سَمِعَ ضَجَّةَ المَلائِكَةِ بِالتَّسبِيحِ وَالتَّحميدِ وَالتَّهليلِ ؛ فَمِن أجلِ ذلِكَ قالَ : سَمِعَ اللَّهُ لِمَن حَمِدَهُ ، ومِن أجلِ ذلِكَ صارَتِ الرَّكعَتانِ الأُولَيانِ كُلَّمَا أحدَثَ فيهِما حَدَثاً كانَ عَلى‏ صاحِبِهِما إِعادَتُهُما . فَهذَا الفَرضُ الأَوَّلُ في ۳ صَلاةِ الزَّوالِ ؛ يَعني صَلاةَ الظُّهرِ . ۴

1.الحَظرُ : المَنعُ (النهاية : ج ۱ ص ۴۰۴ «حظر») .

2.المناقب لابن شهرآشوب : ج ۱ ص ۴۳ ، العدد القويّة : ص ۳۴۳ ح ۱۷ ، الدر النظيم : ص‏۹۸ وفيهما صدره إلى «نبوّته» ، بحار الأنوار : ج ۱۸ ص ۱۹۴ ح ۲۹ .

3.في بعض نسخ الكافي وفي الوافي : «وهي» بدل «في» .

4.الكافي : ج ۳ ص ۴۸۵ ح ۱ ، علل الشرائع : ص ۳۱۵ ح ۱ نحوه ، منتقى الجمان : ج‏۲ ص‏۳۵۰ كلّها عن عمر بن اُذينة ، بحار الأنوار : ج ۸۲ ص ۲۴۰ ح ۱ .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه نماز جلد اوّل
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، با همکاری مرتضی خوش‌نصیب، ترجمۀ عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 19141
صفحه از 440
پرینت  ارسال به