۱۴.المناقب، ابن شهرآشوب: در مدّتى كه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله در مكّه بود، هيچ عبادتى تشريع نشد، مگر طهارت و نماز كه بر او، واجب و براى امّت، سنّت (مستحبّ مؤكّد) بود. پس از معراج و در سال نهم بعثت، نمازهاى پنجگانه واجب شد. پس از هجرت پيامبر صلى اللَّه عليه وآله به مدينه و در شعبان سال دوم هجرت، روزه واجب گشت، قبله تغيير كرد و زكات روزه (فطريه) و نماز عيد، واجب شد. فريضه نماز جمعه در سال نخست هجرت نيز جاىگزين نماز ظهر روز جمعه شده بود. سپس زكات دارايىها واجب شد. پس از آن، حج و عمره و حلال و حرام و امور ممنوع و مجاز و استحباب و كراهت و نيز جهاد و ولايت امير مؤمنان عليه السلام مقرّر شدند.
۱۵.امام صادق عليه السلام - در بيان چگونگى تشريع نماز در شب معراج، پس از فرمان خدا به پيامبر صلى اللَّه عليه وآله تا از آب جارى شده از پايه عرشش وضو بگيرد - : سپس خداوند فرمود: «اى محمّد! به حجر الأسود ، رو كن و به تعداد حجابهاى من، تكبير بگو» و به همين دليل، در آغاز نماز، هفت تكبير مىگويند؛ زيرا حجابها هفت عددند، «و چون حجابها كنار رفتند، قرائت را آغاز كن» و از همين جا بود كه تكبير آغازين، رسم شد و چون حجابها سه طبقه بودند، به تعداد نورهاى نازل شده بر محمّد، تكبير آغازين سه بار شد و به همين دليل، هفت تكبير [پيشين ]و سه تكبير آغازين داريم.
و هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله از تكبير و آغاز نماز فارغ شد، خداوند عزّ وجلّ فرمود: «پس مرا با اسمم بخوان» . از اين رو ، «بسم اللَّه الرحمن الرحيم؛ به نام خداى بخشنده مهربان»
در آغاز سوره قرار داده شد. سپس خداوند به پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرمود: «مرا ستايش كن» و هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله گفت: «الحمد للَّه ربّ العالمين؛ ستايش، ويژه خداى جهانيان است»، پيامبر صلى اللَّه عليه وآله از پيش خود افزود و گفت : «سپاس ، خداى را» .
خداوند فرمود: «ستايش مرا قطع كردى. دوباره مرا با اسمم بخوان» و از اين رو «الرحمان الرحيم» دو بار در [سوره ]«حمد» قرار داده شد. پيامبر صلى اللَّه عليه وآله چون به (وَ لَا الضَّآلِّينَ ؛ و نه گمراهان) رسيد، گفت: «ستايش، ويژه پروردگار جهانيان است ، او را سپاس».
خداوند به وى وحى كرد و فرمود: «ذكر مرا قطع كردى. مرا با اسمم بخوان». به همين دليل نيز «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» [پس از حمد و] در آغاز سوره، قرار داده شد .
سپس خداوند عزّ وجلّ به پيامبر صلى اللَّه عليه وآله وحى فرمود كه: «اى محمّد! نسبنامه پروردگارت را بخوان : (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ، اللَّهُ الصَّمَدُ ، لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ ، وَ لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ ؛ بگو : خداوند، يگانه است. خداوند، بىنياز است. نه زاده و نه زاييده است و هيچ كس همسان او نيست)» و سپس از ارسال وحى به پيامبر صلى اللَّه عليه وآله خوددارى نمود . پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله گفت : يكتاى يگانه بىنياز .
خداوند به او وحى فرمود : (نه زاده و نه زاييده شده است و هيچ كس همسان او نيست) و سپس وحى را از او قطع فرمود . پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله گفت : چنين است خداوند ، چنين است خداوند، پروردگار ما . وقتى پيامبر صلى اللَّه عليه وآله چنين گفت ، خداوند به او وحى كرد : اى محمّد! به پروردگار ركوع كن . او ركوع كرد و خداوند به او ، در همان حال كه در ركوع بود ، وحى كرد : «بگو : سبحان ربّى العظيم ؛ پروردگار با شكوه من ، منزّه است» . [پيامبر] اين ذكر را سه بار گفت .
سپس خداوند به او وحى كرد كه : «اى محمّد! سرت را بلند كن» . پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله هم سر از ركوع برداشت و راست ايستاد . خداوند عزّ وجلّ به او وحى كرد : «اى محمّد! براى پروردگارت سجده كن» . پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله به سجده افتاد . خداوند به او وحى فرمود : «بگو : سبحان ربّى الأعلى ؛ پروردگار والاى من، منزّه است» . پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله اين ذكر را سه بار گفت . سپس خداوند به او وحى كرد كه : «اى محمّد! برخيز و بنشين» . پيامبر صلى اللَّه عليه وآله از سجده برخاست . وقتى سرش را از سجده برداشت و نشست ، به عظمت شكوهمند او نگريست و از جانب خود - و نه فرمان خدا - به سجده افتاد و سه بار تسبيح خداوند را گفت . آن گاه خداوند به او وحى كرد : «برخيز و بايست» . او هم اين كار را كرد؛ ولى عظمت پيشين را نديد . از اين رو بود كه نماز، يك ركعت با دو سجده شد .
سپس خداوند وحى فرمود: «اى محمّد! "حمد" را بخوان» و او همانند بار نخست، آن را خواند . سپس به او وحى فرمود: (إِنَّآ أَنزَلْنَهُ) را بخوان كه نسبنامه تو و خاندانت تا روز قيامت است».
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله در ركوع مانند آنچه در بار اوّل كرده بود، انجام داد . سپس يك سجده كرد و زمانى كه سر از سجده برداشت ، عظمت خداوند بر او تجلّى كرد و از جانب خود (و نه يه فرمان خداوند) به سجده افتاد و تسبيح خدا گفت . سپس خداوند به او وحى كرد كه : «اى محمّد! سرت را بلند كن. پروردگارت تو را استوار ساخت» . تا خواست برخيزد ، به او گفته شد : «اى محمّد ! بنشين» و او نشست .
خداوند به او وحى فرمود : «اى محمّد! به خاطر نعمتى كه به تو دادم ، نام مرا ياد كن» . و به او الهام شد كه بگويد : «به نام خدا و به يارى خدا ! هيچ معبودى جز خداوند يكتا نيست و نيكوترين نامها همه ، از آنِ خداست» .
سپس به او وحى فرمود : «اى محمّد ! بر خود و خاندانت درود بفرست» . و او گفت : «خدا بر من و خاندانم درود فرستد!» . خدا هم چنين كرد .
او سپس به صفوف فرشتگان، پيامبران و فرستادگان الهى توجّه كرد . به او گفته شد : «اى محمّد! به آنها سلام بده». او گفت: سلام و رحمت و بركات خدا بر شما!
خدا به او وحى فرمود: «اى محمّد! بى گمان، سلام و درود و رحمت و بركتها، تو و فرزندانت هستيد». سپس خدا به او فرمان داد كه به سمت چپ توجّه نكند و نخستين آيهاى كه پس از (قُلْ هُوَ اللَّهُ) و (إِنَّآ أَنزَلْنَهُ ...) شنيد ، آيه اصحاب يمين و اصحاب شمال بود . از آن رو، در نماز ، يك بار سلام به سمت قبله قرار داده شد و نيز تكبير براى رفتن به سجده به شكرانه [ى مشاهده نعمتهاى اصحاب يمين] .
و «سمع اللَّه لمن حمده؛ خداوند به هر كس كه حمدش كند، گوش مىدهد» از آن جا آمد كه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله صداى ناله فرشتگان را به تسبيح و حمد و «لا إله إلّا اللَّه» شنيد و اين جا بود كه گفت : «سمع اللَّه لمن حمده». و از اين رو دو ركعت اوّل به گونهاى اند كه هر اتفاقى در آنها بيفتد، نمازگزار بايد آنها را دوباره به جا بياورد؛ زيرا آنها واجب نخستين الهى اند و اين اوّلين فريضه الهى يا همان نماز نميروز ، يعنى نماز ظهر است .