823
شناخت‌نامه نماز جلد دوّم

۱۵ / ۱۷

نماز طلب باران‏

۱۱۴۰.الكافى : مرّه، غلام آزاد شده محمّد بن خالد ، گفت : اهالى مدينه، محمّد بن خالد را براى خواندن نماز باران فرا خواندند. او به من گفت: نزد امام صادق عليه السلام برو و از او بپرس : نظرتان چيست ، كه اينان مرا فرا خوانده‏اند؟
من نزد امام عليه السلام رفتم و به ايشان گفتم. به من فرمود: «به او بگو: بيرون برود [و نماز را بخواند]»
به ايشان گفتم : فدايت شوم ! كِى بيرون رود؟
فرمود: «روز دوشنبه» .
گفتم: چگونه؟
فرمود: «منبر را بيرون مى‏فرستد و سپس خود بيرون مى‏آيد و پياده مى‏رود، همان گونه كه در دو روز عيد [قربان و فطر براى نماز] پياده مى‏رود، و پيش رويش، اذان‏گويان مى‏روند ، در حالى كه عصاهايشان را به دست دارند، تا آن كه به جايگاه نماز مى‏رسد و دو ركعت نماز بدون اذان و اقامه با مردم به جماعت مى‏خواند و آن گاه بر بالاى منبر مى‏رود و ردايش را پشت و رو مى‏كند و سمت راستش را بر [دوش‏] چپش و آن گوشه را كه بر سمت چپش است، روى [دوش ]راستش مى‏اندازد . سپس رو به قبله مى‏كند و خداوند را بزرگ مى‏دارد و با صداى بلند ، صد بار "اللَّه اكبر" مى‏گويد. سپس از سمت راست به مردم توجّه مى‏كند و خداوند را تسبيح مى‏كند و با صداى بلند ، صد بار "سبحان اللَّه" مى‏گويد. آن گاه از سمت چپش به مردم روى مى‏كند و خداوند را يگانه مى‏شمرد و با صداى بلند و صد بار "لا إله إلّا اللَّه" مى‏گويد و سپس رو به مردم مى‏كند و خدا را مى‏ستايد و صد بار "الحمد للَّه" مى‏گويد و سپس دستانش را بالا مى‏برد و دعا مى‏كند و سپس مردم دعا مى‏كنند، و من اميد دارم كه ناكام نشوند».
محمّد بن خالد چنين كرد و هنگامى كه باز مى‏گشتيم، باران آمد. آنها گفتند: اين از آن آموزش جعفر [صادق عليه السلام ]بود.
در روايت يونس [راوى ديگر اين حديث‏] آمده است: و باز نگشتيم تا آن كه انديشناك [خيس شدن‏] خود شديم.


شناخت‌نامه نماز جلد دوّم
822

۱۵ / ۱۷

صَلاةُ الاِستِسقاءِ

۱۱۴۰.الكافي : قالَ مُرَّة مَولى‏ مُحَمَّدِ بنِ خالِدٍ : صاحَ أهلُ المَدينَةِ إلى‏ مُحَمَّدِ بنِ خالِدٍ فِي الاِستِسقاءِ ، فَقالَ لي : انطَلِق إلى‏ أبي عَبدِ اللَّه عليه السلام فَسَلهُ ما رَأيُكَ فَإِنَّ هؤُلاءِ قَد صاحوا إلَيَّ .
فَأَتَيتُهُ فَقُلتُ لَهُ ، فَقالَ لي : قُل لَهُ : فَليَخرُج . قُلتُ لَهُ : مَتى‏ يَخرُجُ جُعِلتُ فِداكَ؟ قالَ : يَومَ الإثنَينِ . قُلتُ : كَيفَ يَصنَعُ ؟ قالَ :
يُخرِجُ المِنبَرَ ، ثُمَّ يَخرُجُ يَمشي كَما يَمشي يَومَ العيدَينِ ، وبَينَ يَدَيهِ المُؤَذِّنونَ في أيدِيهِم عَنَزُهُم ۱ ، حَتّى‏ إذَا انتَهى‏ إلَى المُصَلّى‏ يُصَلّي بِالنّاسِ رَكعَتَينِ بِغَيرِ أذانٍ ولا إقامَةٍ ، ثُمَّ يَصعَدُ المِنبَرَ فَيَقلِبُ رِداءَهُ فَيَجعَلُ الَّذي عَلى‏ يَمينِهِ عَلى‏ يَسارِهِ ، وَالَّذِي عَلى‏ يَسارِهِ عَلى‏ يَمينِهِ ، ثُمَّ يَستَقبِلُ القِبلَةَ فَيُكَبِّرُ اللَّهَ مِئَةَ تَكبيرَةٍ رافِعاً بِه صَوتَهُ ، ثُمَّ يَلتَفِتُ إلَى النّاسِ عَن يَمينِهِ فَيُسَبِّحُ اللَّهَ مِئَةَ تَسبيحَةٍ رافِعاً بِه صَوتَهُ ، ثُمَّ يَلتَفِتُ إلَى النّاسِ عَن يَسارِهِ فَيُهَلِّلُ اللَّهَ مِئَةَ تَهليلَةٍ رافِعاً بِهِ صَوتَهُ ، ثُمَّ يَستَقبِلُ النّاسَ فَيَحمَدُ اللَّهَ مِئَةَ تَحميدَةٍ ، ثُمَّ يَرفَعُ يَدَيهِ فَيَدعُو ثُمَّ يَدعُونَ ؛ فَإِنّي لَأَرجو أن لا يَخيبوا .
قالَ : فَفَعَلَ ، فَلَمّا رَجَعنا جاءَ المَطَرُ ، قالُوا : هَذا مِن تَعليمِ جَعفَرٍ .
وَ فِي رِوايَةِ يُونُسَ : فَما رَجَعنا حَتّى‏ أهَمَّتنا أنفُسُنا . ۲

1.العَنَزَة : عَصاً أقصر من الرمح ولها زُجٌّ [حديدة] من أسفلها (المصباح المنير : ص ۴۳۲ «عنز») .

2.الكافي : ج ۳ ص ۴۶۲ ح ۱ ، تهذيب الأحكام : ج ۳ ص ۱۴۹ ح ۳۲۲ ، بحار الأنوار : ج ۴۷ ص ۲۳۲ ح ۲۰ ، و راجع مصباح المتهجّد : ص ۵۲۶ .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه نماز جلد دوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، با همکاری مرتضی خوش‌نصیب، ترجمۀ عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 18629
صفحه از 862
پرینت  ارسال به