713
شناخت‌نامه نماز جلد دوّم

۹۹۷.پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله : به زودى ، فرمان‏روايانى خواهيد داشت كه نماز را از اوّل وقت به تأخير مى‏اندازند و آن را در آخرين فرصتش به جاى مى‏آورند . پس هر گاه ايشان را ديديد كه چنين مى‏كنند، نماز را در وقتش بخوانيد و نمازتان را با آنان، نافله قرار دهيد.

۹۹۸.امام باقر عليه السلام : در دوران پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله ، مؤمنى فقير و به شدّت نيازمند از اهل صُفّه بود كه در همه وقت‏هاى نماز، همراه پيامبر خدا بود و هيچ يك از نمازها را از دست نمى‏داد . پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله نيز براى او دل مى‏سوزاند و به نيازمندى و به بى كسى‏اش مى‏نگريست و مى‏فرمود: «اى سعد ! اگر چيزى به دستم برسد، تو را بى‏نياز مى‏كنم». مدّتى به درازا كشيد و چيزى به دست ايشان نرسيد و اندوه پيامبر خدا براى سعد فزونى گرفت و خداوند سبحان ، اندوه دل پيامبر صلى اللَّه عليه وآله را براى سعد مى‏دانست. پس جبرئيل را با دو درهم بر پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرو فرستاد و جبرئيل به پيامبر صلى اللَّه عليه وآله گفت: اى محمّد! خدا اندوه تو را براى سعد مى‏داند . آيا دوست دارى كه او را بى‏نياز كنى؟
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرمود: آرى.
جبرئيل به او گفت: اين دو درهم را بگير و به او بده و به او امر كن كه با آن دو ، تجارت كند.
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله آن درهم‏ها را گرفت و براى نماز ظهر بيرون آمد. سعد بر در حجره‏هاى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله به انتظار ايشان ايستاده بود. هنگامى كه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله او را ديد ، فرمود : «اى سعد ! آيا تجارت بلدى؟» .
سعد گفت: به خدا سوگند ، تا كنون چيزى نداشته‏ام كه بتوانم با آن تجارت كنم.
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله آن دو درهم را به او داد و به او فرمود : «با اين دو درهم ، تجارت و براى كسب روزى خدا ، داد و ستد كن» .
سعد ، آن دو را گرفت و با پيامبر رفت و نماز ظهر و عصر را با ايشان خواند. پيامبر صلى اللَّه عليه وآله به او فرمود : «برخيز و در پى روزى شو، كه من بر حال تو اندوهگينم، اى سعد!» .
سعد به تجارت پرداخت و چيزى را به يك درهم نمى‏خريد ، جز آن كه به دو درهم مى‏فروخت و به دو درهم نمى‏خريد ، جز آن كه به چهار درهم مى‏فروخت. دنيا به سعد روى آورد و كالا و دارايى‏اش فراوان شد و تجارتش بالا گرفت و بر درگاه مسجد جايى گرفت و در آن جا نشست و تجارتش را در آن جا گرد آورد. پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله هنگامى كه بلال اقامه نماز را مى‏گفت ، براى نماز بيرون مى‏آمد، در حالى كه سعد به دنيا مشغول بود و نه وضو گرفته بود و نه مانند گذشته پيش از سرگرم شدن به دنيا آماده نماز شده بود. پيامبر صلى اللَّه عليه وآله به او مى‏فرمود : «اى سعد! دنيا تو را از نماز ، به خود مشغول داشته است!» . و او مى‏گفت: چه كنم!؟ دارايى‏ام را تباه كنم؟! اين مردى است كه چيزى را به او فروخته‏ام و مى‏خواهم بهايش را از او بستانم و اين مردى است كه چيزى از او خريده‏ام و مى‏خواهم بهايش را به او بدهم.
اين وضعيت سعد، اندوهى سخت‏تر از اندوه قبلى و به خاطر فقر او، بر دل پيامبر صلى اللَّه عليه وآله به وجود آورد. جبرئيل بر پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرود آمد و گفت: اى پيامبر ! خدا اندوه تو را به خاطر سعد مى‏داند. كدام حالت را دوست‏تر مى‏دارى؟ حالت اوّل يا دوم را؟
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله به او فرمود: «حالت اوّل را. در حالت دوم، دنيايش آخرتش را مى‏برد».
جبرئيل به ايشان گفت: محبّت دنيا و اموال، فتنه و دل‏مشغولى از آخرت است . به سعد بگو دو درهمى كه به او داده‏اى ، به تو باز گرداند ؛ حالتش به همان وضعيت اوّل باز مى‏گردد.
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله بيرون آمد و بر سعد گذشت و به او فرمود: «اى سعد ! آيا نمى‏خواهى كه دو درهمى را كه به تو داده بودم ، به من باز گردانى؟» .
سعد گفت: چرا و به جايش دو صد درهم مى‏دهم!
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله به او فرمود: «اى سعد! من از تو جز همان دو درهم را نمى‏خواهم» و سعد ، دو درهم به پيامبر صلى اللَّه عليه وآله داد.
دنيا به سعد پشت كرد و هر چه را گرد آورده بود، برد و سعد به حالت اوّلش باز گشت.


شناخت‌نامه نماز جلد دوّم
712

۹۹۷.رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله : إنَّهُ سَتَكونُ عَلَيكُم اُمراءُ يُؤَخِّرونَ الصَّلاةَ عن ميقاتِها ، ويَخنُقونَها إلى شَرَقِ المَوتى‏ ۱ ، فَإِذا رَأَيتُموهُم قَد فَعَلوا ذلِكَ ، فَصَلُّوا الصَّلاةَ لِميقاتِها ، وَاجعَلوا صَلاتَكُم مَعَهُم سُبحَةً ۲ . ۳

۹۹۸.الإمام الباقر عليه السلام : كانَ عَلى‏ عَهدِ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله مُؤمِنٌ فَقيرٌ شَديدُ الحاجَةِ مِن أهلِ الصُّفَّةِ ، وكانَ مُلازِماً لِرَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله عِندَ مَواقيتِ الصَّلاةِ كُلِّها لا يَفقِدُهُ في شَي‏ءٍ مِنها ، وكانَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله يَرِقُّ لَهُ ويَنظُرُ إلى‏ حاجَتِهِ وغُربَتِهِ فَيَقولُ : يا سَعدُ ، لَو قَد جاءَني شَي‏ءٌ لأََغنَيتُكَ . قالَ : فَأَبطَأَ ذلِكَ عَلى‏ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله ، فَاشتَدَّ غَمُّ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله لِسَعدٍ ، فَعَلِمَ اللَّهُ سُبحانَهُ ما دَخَلَ عَلى‏ رَسولِ اللَّهِ مِن غَمِّهِ لِسَعدٍ ، فَأَهبَطَ عَلَيهِ جَبرَئيلَ عليه السلام ومَعَهُ دِرهَمانِ ، فَقالَ لَهُ : يا مُحَمَّدُ ، إنَّ اللَّهَ قَد عَلِمَ ما قَد دَخَلَكَ مِنَ الغَمِّ لِسَعدٍ ، أفَتُحِبُّ أن تُغنِيَهُ ؟ فَقالَ : نَعَم ، فَقالَ لَهُ : فَهاكَ هذَينِ الدِّرهَمَينِ فَأَعطِهِما إيّاهُ ومُرهُ أن يَتَّجِرَ بِهِما .
قالَ : فَأَخَذَ [هُما] ۴ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله ، ثُمَّ خَرَجَ إلى‏ صَلاةِ الظُّهرِ وسَعدٌ قائِمٌ عَلى بابِ حُجُراتِ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله يَنتَظِرُهُ ، فَلَمّا رَآهُ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله قالَ : يا سَعدُ ، أتُحسِنُ التِّجارَةَ ؟ فَقالَ لَهُ سَعدٌ : وَاللَّهِ ما أصبَحتُ أملِكُ مالاً أتَّجِرُ بِهِ ! فَأَعطاهُ النَّبِيُّ صلى اللَّه عليه وآله الدِّرهَمَينِ وقالَ لَهُ : اِتَّجِر بِهِما وتَصَرَّف لِرِزقِ اللَّهِ . فَأَخَذَهُما سَعدٌ ومَضى‏ مَعَ النَّبِيِّ صلى اللَّه عليه وآله حَتّى‏ صَلّى‏ مَعَهُ الظُّهرَ وَالعَصرَ ، فَقالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى اللَّه عليه وآله : قُم فَاطلُبِ الرِّزقَ ؛ فَقَد كُنتُ بِحالِكَ مُغتَمّاً يا سَعدُ .
قالَ : فَأَقبَلَ سَعدٌ لا يَشتَري بِدِرهَمٍ شَيئاً إلّا باعَهُ بِدِرهَمَينِ ، ولا يَشتَري شَيئاً بِدِرهَمَينِ إلّا باعَهُ بِأَربَعَةِ دَراهِمَ ، فَأَقبَلَتِ الدُّنيا عَلى‏ سَعدٍ ؛ فَكَثُرَ مَتاعُهُ ومالُهُ وعَظُمَت تِجارَتُهُ ، فَاتَّخَذَ عَلى‏ بابِ المَسجِدِ مَوضِعاً وجَلَسَ فيهِ فَجَمَعَ تِجارَتَهُ إلَيهِ ، وكانَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله إذا أقامَ بِلالٌ لِلصَّلاةِ يَخرُجُ وسَعدٌ مَشغولٌ بِالدُّنيا ؛ لَم يَتَطَهَّر ولَم يَتَهَيَّأ كَما كانَ يَفعَلُ قَبلَ أن يَتَشاغَلَ بِالدُّنيا ، فَكانَ النَّبِيُّ صلى اللَّه عليه وآله يَقولُ : يا سَعدُ ، شَغَلَتكَ الدُّنيا عَنِ الصَّلاةِ! فَكانَ يَقولُ : ما أصنَعُ؟! اُضَيِّعُ مالي ؟! هذا رَجُلٌ قَد بِعتُهُ فَاُريدُ أن أستَوفِيَ مِنهُ ، وهذا رَجُلٌ قَدِ اشتَرَيتُ مِنهُ فَاُريدُ أن اُوفِيَهُ .
قالَ : فَدَخَلَ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله مِن أمرِ سَعدٍ غَمٌّ أشَدُّ مِن غَمِّهِ بِفَقرِهِ ، فَهَبَطَ عَلَيهِ جَبرَئيلُ عليه السلام فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، إنَّ اللَّهَ قَد عَلِمَ غَمَّكَ بِسَعدٍ ، فَأَيُّما أحَبُّ إلَيكَ : حالُهُ الاُولى‏ أو حالُهُ هذِهِ ؟ فَقالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى اللَّه عليه وآله : يا جَبرَئيلُ ، بَل حالُهُ الاُولى‏ ، قَد أذهَبَت دُنياهُ بِآخِرَتِهِ . فَقالَ لَهُ جَبرَئيلُ عليه السلام : إنَّ حُبَّ الدُّنيا وَالأَموالِ فِتنَةٌ ومَشغَلَةٌ عَنِ الآخِرَةِ ، قُل لِسَعدٍ يَرُدُّ عَلَيكَ الدِّرهَمَينِ اللَّذَينِ دَفَعتَهُما إلَيهِ ؛ فَإِنَّ أمرَهُ سَيَصيرُ إلَى الحالَةِ الَّتي كانَ عَلَيها أوَّلاً .
قالَ : فَخَرَجَ النَّبِيُّ صلى اللَّه عليه وآله فَمَرَّ بِسَعدٍ ، فَقالَ لَهُ : يا سَعدُ ، أما تُريدُ أن تَرُدَّ عَلَيَّ الدِّرهَمَينِ اللَّذَينِ أعطَيتُكَهُما ؟ فَقالَ سَعدٌ : بَلى‏ ومِئَتَينِ ! فَقالَ لَهُ : لَستُ اُريدُ مِنكَ يا سَعدُ إلَّا الدِّرهَمَينِ . فَأَعطاهُ سَعدٌ دِرهَمَينِ .
قالَ : فَأَدبَرَتِ الدُّنيا عَلى‏ سَعدٍ حَتّى‏ ذَهَبَ ما كانَ جَمَعَ ، وعادَ إلى‏ حالِهِ الَّتي كانَ عَلَيها . ۵

1.شَرَق المَوتى‏ : له معنَيان : أحدهما أنّه أراد به آخِرَ النهار ، لأنّ الشمس في ذلك الوقت إنّما تلبث قليلاً ثمّ تغيب ... والآخَر من قولهم : شَرِق الميّتُ بِريقه ؛ إذا غصّ به ، فشبّه قِلّة ما بقي من [الوقت‏] بما بقي من حياة الشَرِق بريقه إلى أن تخرج نفسه (النهاية : ج ۲ ص ۴۶۵ «شرق») .

2.سُبحة : أي نافِلة (النهاية : ج ۲ ص ۳۳۱ «سبح») .

3.صحيح مسلم : ج ۱ ص ۳۷۹ ح ۲۶ ، سنن أبي داود : ج ۱ ص ۱۱۷ ح ۴۳۲ ، مسند ابن حنبل : ج ۸ ص ۲۳۶ ح ۲۲۰۸۱ كلّها عن عبداللَّه بن مسعود ، صحيح ابن حزيمة : ج ۲ ص ۲۶۲ ذيل ح ۱۲۷۹ كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج ۷ ص ۳۶۱ ح ۱۹۲۶۹ ؛ مسند زيد : ص ۹۹ عن زيد بن علي عن آبائه عليهم السلام عنه صلى اللَّه عليه وآله نحوه .

4.في المصدر : «فأخذ»، والتصويب من بحار الأنوار.

5.الكافي : ج ۵ ص ۳۱۲ ح ۳۸ عن أبي بصير، مشكاة الأنوار : ص ۴۷۳ ح ۱۵۸۳ نحوه، بحار الأنوار : ج ۲۲ ص ۱۲۲ ح ۹۲.

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه نماز جلد دوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، با همکاری مرتضی خوش‌نصیب، ترجمۀ عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 19083
صفحه از 862
پرینت  ارسال به