كرد كه هر چند خواندن دو نماز در وقت خود بهتر است ، امّا با هم خواندن آنها نيز جايز است؛ اما چون اين روايات با مذاهب اهل سنّت مخالف بوده ، آنان تلاش كردهاند با تأويلاتى ، روايات نبوى را با فتاواى خود هماهنگ سازند. برخى از اين تأويلات ، عبارت اند از :
۱ . جمع بين دو نماز در حَضَر كه در احاديث آمده، به اين معناست كه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله نماز ظهر را تا چهار ركعت به پايان وقت آن به تأخير انداخت، تا با خواندن نماز ظهر، وقت نماز عصر فرا رسد و پس از خواندن نماز ظهر، نماز عصر را به جا آورد. بر اين اساس، هر يك از نمازها را در وقت خود انجام داده و هم آنها را به صورت جمع ، ادا كرده است.
در نقد اين نظريّه بايد گفت : اين تأويل، به وضوح با ظاهر حديث ، مخالف است، علاوه بر اين كه عمل ابن عباس به هنگام ايراد خطبه و استدلالش به اين حديث براى توجيه عملش و تصديق ابو هريره ، در مردود بودن اين تأويل ، صراحت دارد.
۲ . روايات جمع بين دو نماز، مربوط به روزهاى بارانى اند.
نووى در مقام نقد اين نظريّه ، پس از آن كه آن را به گروهى از بزرگان متقدّم نسبت مىدهد، اين تأويل را با روايات ديگرى كه حاكى اند كه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله، بدون اين كه ترسى يا بارانى وجود داشته باشد، دو نماز را با هم خوانده ، تضعيف كرده است. ۱
۳ . جمع بين دو نماز ، به سبب بيمارى انجام شده است.
اين توجيه نيز قابل پذيرش نيست؛ زيرا در برخى از روايات، قيد «من غير خوف و لا علّة» و در برخى ديگر ، قيد «من غير مرض و لا علّة» وجود دارد كه نشان مىدهد عمل پيامبر صلى اللَّه عليه وآله در جمع كردن بين دو نماز، در شرايط بيمارى يا عذرهاى ديگر نبوده است. علاوه بر اين، با هم خواندن نماز مغرب و عشا توسط ابن عباس، بى آن كه بيمار