549
شناخت‌نامه نماز جلد دوّم

۸۳۶.المصنّف، ابن ابى شيبه - به نقل از عاصم بن ضَمره - : ايشان (امام على عليه السلام) مى‏گفت: «خدايا ! نورت كامل شد و ره نمودى . پس ستايش ، از آنِ توست، و بردبارى‏ات بزرگ است و عفو كردى. پس ستايش ، از آنِ توست، و دستانت را گشودى و عطا كردى . پس ستايش ، از آنِ توست. خدايا ! روى تو، گرامى‏ترينِ روى‏ها و منزلت تو، برترينِ منزلت‏ها و عطايت ، برترين و گواراترينِ عطاهاست. خدايا ! اطاعت مى‏شوى و ارج مى‏نهى . خدايا ! سرپيچى مى‏شوى و مى‏آمرزى و گرفتار را پاسخ مى‏دهى و گره از كارش مى‏گشايى و بيمار را شفا مى‏دهى و از سختى‏ها مى‏رهانى ، و توبه را مى‏پذيرى و گناه هر كه را بخواهى ، مى‏آمرزى . هيچ كس را ياراى جزا دادن بخشش‏هايت نيست و شمار نعمت‏هايت در گفتار هيچ گوينده‏اى نمى‏گنجد».

۸۳۷.امام على عليه السلام - در پى هر نماز - : خداى من! اين نمازم است كه آن را نه از سر نياز و يا علاقه تو به آن ، بلكه براى بزرگداشت و فرمانبرى و اجابت فرمانت به من ، گزارده‏ام. خداى من! اگر كاستى و اختلالى در نيّت، قيام، قرائت، ركوع و يا سجود آن هست، مرا مؤاخذه مكن و به فضلت، آن را بپذير و كاستى‏هايش را ناديده بگير، اى مهربان‏ترينِ مهربانان !

۸۳۸.الاختيار ، ابن باقى : امير مؤمنان عليه السلام ، پس از دو ركعت نماز صبح ، اين دعا را مى‏خواند : «بار خدايا! اى آن كه زبان صبح را با گويايى پرتو تابناك آن بيرون آورد ، و پاره‏هاى تاريك شب را با توده‏هاى سياه و سرگردان ، جارى ساخت ، و ساخت فلك دوّار را در اندازه‏هاى آشكار و زيبا ، استوار گردانيد ، و روشنايى خورشيد را به نور گرمش پرتوافكن نمود!
اى آن كه با ذاتش بر ذاتش ره‏نماست ، و از همجنس بودن با آفريده‏هايش منزّه است ، و از سازگارى با كيفيّات [آفريده‏هايش‏] ، برتر است! اى آن كه به گمان‏ها و انديشه‏ها نزديك و از نگرش ديده ، به دور است و به هر چيزى پيش از بودن آن، آگاهى دارد! اى آن كه در بستر آرامش و پناهش خوابم بُرد و به آنچه از نيكويى‏ها و بخشش‏هايش به من داد، بيدارم ساخت و با قدرت و سلطنت خود، پنجه‏هاى بدى را از من باز داشت!
بار خدايا! بر آن كه در شب تار به سويت راه‏نمايى كرد، و از بين دستاويزهايت به ريسمان بلند شرافت ، چنگ زد، آن پاك‏نژادى كه بر قلّه بلند پاكى حَسَب دارد و در دوران نخست (جاهليّت) در لغزشگاه‏ها استوار مانْد ، و نيز بر خاندان نيكوكار برگزيده و نيكش درود فرست.
بار خدايا! درهاى صبحگاهان را به كليدهاى رحمت و رستگارى بر ما بگشاى. بار خدايا! بهترين جامه‏هاى هدايت و خير را بر من بپوشان، و به عظمتت در آبشخور زندگى‏ام ، چشمه‏هاى فروتنى را جارى ساز. بار خدايا! در برابر هيبتت، از گوشه‏هاى چشمم قطرات اشك را جارى گردان. بار خدايا! به زمام قناعت، شتابِ نادانى مرا ادب كن.
خداى من! اگر با رحمتت خوش‏توفيقى برايم در آغاز حاصل نشده بود، چه كسى در راه واضح، مرا به سوى تو مى‏آورْد؟ و اگر مدارايت مرا به دست اميد و آرزو مى‏سپُرد، چه كسى ناديده گيرنده لغزش‏هايم از پرتگاه هواى نفس مى‏گشت؟ و اگر به هنگام مبارزه با نفس و شيطان، يارى‏ات از من بُريده مى‏شد، بى ياور گذاشتن من از جانب تو، مرا به رنج و محروميّت مى‏كشاند.
خداى من! مرا مى‏بينى كه جز از راه آرزوها به درگاهت نيامده‏ام ؛ بلكه چون گناهان ، مرا از دار وصال تو دور مى‏كنند، جز به ريسمان [لطفِ‏] تو چنگ نمى‏زنم. هوا و هوس ، چه زشت مَركبى است كه نفس من سوارش شده است! واى بر او از آنچه گمان‏ها و آرزوها برايش آراسته‏اند، و هلاك باد به خاطر جسارتش بر سرور و مولايش!
خداى من! درِ رحمتت را به دست اميد كوبيدم، و از زياده‏روى‏هاى هوايم، پناهجويان ، به سويت گريختم، و سرْانگشتان دوستى‏ام را به رشته‏هاى ريسمانت آويختم. پس - بار خدايا - از جرم‏هايى كه به خاطر لغزش و خطاهايم انجام داده‏ام، چشمپوشى كن و از در افتادن به وادى هلاكت ، نگاهم دار؛ چرا كه تو سرور، مولا، تكيه‏گاه و اميدم هستى و تو نهايتِ خواسته‏ها و آرزوهايم در دنيا و عُقبايى.
خداى من! چگونه بينوايى را كه گريزان از گناهان به تو پناه آورده، طرد مى‏كنى ؟! و چگونه هدايتجويى را كه خواهان تقرّب به درگاه توست، نااميد مى‏گردانى؟! و يا تشنه‏كامى را كه جوياى آب به آبگيرهايت گام نهاده، باز مى‏گردانى؟! هرگز! آبگيرهايت در خشك‏سالى‏ها، سختْ لبريزند، و درِ خانه‏ات براى خواستن و وارد شدن ، باز است، و تو نهايتِ مطلوب و كمال آرزوهايى.
خداى من! اين، زمام نَفْسم است كه به رشته اراده‏ات گِره زده‏ام، و اين، بار گناهم است كه به گذشت و رحمتت دورش مى‏سازم، و اينها، هوسهاى گم‏راه كننده‏ام هستند كه به درگاه لطف و مهرت، وا مى‏گذارمشان.
پس - بار خدايا - چنان كن كه اين صبح با نور هدايت و با سلامت در دين و دنيا بر من بدمد، و شبم را سپرى در برابر نيرنگ دشمنانم، و نگهدارى از هلاكت‏جويى‏هاى نَفْسم قرار ده، كه تو بر هر چيزى كه بخواهى، توانمندى . به هر كس كه بخواهى، زمامدارى مى‏دهى، و از هر كس كه بخواهى، زمامدارى را مى‏ستانى ، و هر كس را بخواهى ، عزّت مى‏بخشى، و هر كس را بخواهى، خوار مى‏سازى . خير ، در دست توست و بر هر چيزى توانمندى . شب را در روز، و روز را در شب فرو مى‏برى، و زنده را از مرده، و مرده را از زنده بيرون مى‏كنى، و به هر كس كه بخواهى، بى حساب، روزى مى‏دهى.
منزّهى تو و معبودى جز تو نيست . كيست كه بداند تو كيستى و بزرگت نشمارد؟ و كيست كه اندازه قدرت تو را بشناسد و از تو پروا نكند؟ به قدرتت سپيده‏دم را شكافتى، و تاريكى‏هاى شب را به كَرَمت نورانى ساختى، و آب‏هاى شيرين و شور را از درون صخره‏ها جارى گردانيدى، و از ابرها آبِ ريزان فرو فرستادى، و خورشيد و ماه را چراغ نوربخش براى مردم قرار دادى، بى آن كه در آنچه آغاز كردى، خستگى و درماندگى احساس كنى.
اى آن كه در عزّت و بقا، تنها هستى و با مرگ و نابودى بندگانت، بر آنان چيره گشتى! بر محمّد و خاندان پرهيزگارش درود فرست، و نداى مرا بشنو، و دعايم را پذيرا باش، و به فضل خود، آرزوها و اميدهايم را محقَّق ساز، اى بهترين كسى كه براى بر طرف كردن بدحالى‏ها خوانده مى‏شود، و براى هر آسانى و دشوارى، به وى اميد بسته شده است! حاجتم را به درگاه تو آوردم. پس مرا از بهترينِ بخشش‏هايت نااميد بر مگردان. اى كريم!» .
آن گاه سجده مى‏كنى و مى‏گويى : «خداى من! قلبم در پرده، خِرَدم شكست خورده، جانم معيوب، و زبانم اقرار كننده به گناه است ، و تو پوشاننده عيب‏هايى . پس گناهانم را ببخش ، اى آمرزنده گناهان ، اى پوشاننده عيب‏ها ، اى سخت‏كيفر ، اى آمرزنده ، اى سپاس‏گزار ، اى بردبار! حاجتم را برآور ، به حقّ آن راستگو ، فرستاده گرامى‏ات و خاندان پاكش ، به مهربانى‏ات اى مهربان‏ترين مهربانان!» .


شناخت‌نامه نماز جلد دوّم
548

۸۳۶.المصنّف لإبن أبي شَيبَة عن عاصم بن ضَمرَة عن الإمام عليّ عليه السلام - أنَّهُ كانَ يَقولُ - : اللَّهُمَّ تَمَّ نورُكَ فَهَدَيتَ فَلَكَ الحَمدُ ، وعَظُمَ حِلمُكَ فَعَفَوتَ فَلَكَ الحَمدُ ، وبَسَطَت يَدكَ فَأَعطَيتَ فَلَكَ الحَمدُ ، رَبَّنا وَجهُكَ أكرَمُ الوُجوهِ ، وجاهُكَ خَيرُ الجاهِ ، وعَطِيَّتُكَ أفضَلُ العَطِيَّةِ وأَهنَؤُها ، تُطاعُ رَبَّنا فَتَشكُرُ ، وتُعصى‏ رَبَّنا فَتَغفِرُ ، تُجيبُ المُضطَرَّ ، وتَكشِفُ الضُّرَّ ، وتَشفِي السَّقيمَ ، وتُنجي مِنَ الكَربِ ، وتَقبَلُ التَّوبَةَ ، وتَغفِرُ الذَّنبَ لِمَن شِئتَ ، لا يَجزي آلاءَكَ أحَدٌ ، ولا يُحصي نَعماءَكَ قَولُ قائِلٍ . ۱

۸۳۷.الإمام عليّ عليه السلام - في تَعقيبِ كُلِّ صَلاةٍ - : إلهي! هذِهِ صَلاتي صَلَّيتُها لا لِحاجَةٍ مِنكَ إلَيها ، ولا رَغبَةٍ مِنكَ فيها إلّا تَعظيماً وطاعَةً وإجابَةً لَكَ إلى‏ ما أمَرتَني بِهِ .
إلهي! إن كانَ فيها خَلَلٌ أو نَقصٌ مِن نِيَّتِها أو قِيامها أو قِراءَتِها أو رُكوعِها أو سُجودِها ، فَلا تُؤاخِذني وتَفَضَّل عَلَيَّ بِالقَبولِ وَالغُفرانِ ، بِرَحمَتِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . ۲

۸۳۸.الاختيار لابن الباقي : كانَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام يَدعو بَعدَ رَكعَتَيِ الفَجرِ بِهذَا الدُّعاءِ :
«اللَّهُمَّ يا مَن دَلَعَ لِسانَ الصَّباحِ بِنُطقِ تَبَلُّجِهِ ، وسَرَّحَ قِطَعَ اللَّيلِ بغيهب تَلَجلُجِهِ ، وأتقَنَ صُنعَ الفَلَكِ الدَّوّارِ في مَقاديرِ تَبَرُّجِهِ ، وشَعشَعَ ضِياءَ الشَّمسِ بِنورِ تَأَجُّجِهِ ، يا مَن دَلَّ عَلى‏ ذاتِهِ بِذاتِهِ ، وتَنَزَّهَ عَن مُشابَهَةِ مَخلوقاتِهِ ، وجَلَّ عَن مُلائَمَةِ كَيفِيّاتِهِ ، يا مَن بَعُدَ عَن لَحَظاتِ العُيونِ وقَرُبَ مِن خَطَراتِ الظُّنونِ ، وعَلِمَ بِما كانَ قَبلَ أن يَكونَ ، يا مَن أرقَدَني في مِهادِ أمنِهِ وأمانِهِ ، وأيقَظَني إلى‏ ما مَنَحَني بِهِ مِن مِنَنِهِ وإحسانِهِ ، وكَفَّ عَنّي يَدَ الأسواءِ بِيَدِهِ وسُلطانِهِ . اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الدَّليلِ إلَيكَ فِي اللَّيلِ الأَلْيَلِ ، وَالماسِكِ مِن أسبابِكَ بِحَبلِ الشَّرَفِ الأَطوَلِ ، وَالنّاصِعِ الحَسَبِ في ذِروَةِ ۳ الكاهِلِ الأَعْبَلِ ۴ ، وَالثّابِتِ القَدَمِ عَلى‏ زَحاليفِها ۵ فِي الزَّمَنِ الأَوَّلِ ، وعَلى‏ آلِهِ الأَخيارِ المُصطَفَينَ الأَبرارِ .
وَافتَحِ اللَّهُمَّ لَنا مَفاتيح الصَّباحِ على مَصاريع الرَّحمَةِ وَالفَلاحِ ، وألبِسنِي اللَّهُمَّ مِن أفضَلِ خِلَعِ الهِدايَةِ وَالصَّلاحِ ، وَاغرِس بِعَظَمَتِكَ في شِربِ حياتي يَنابيعَ الخُشوعِ ، وأَجرِ مِن آماقي لِهَيبَتِكَ زَفَراتِ الدُّموعِ ، وأدِّبِ اللَّهُمَّ نَزَقَ ۶ الخُرقِ مِنّي بِأَزِمَّةِ القُنوعِ .
إلهي ! إن لَم تَبتَدِئنِي الرَّحمَةُ مِنكَ بِحُسنِ التَّوفيقِ ، فَمَنِ السّالِكُ بي إلَيكَ في واضِحِ الطَّريقِ ؟! وإن أسلَمَتني أناتُكَ لغاية الأَمَلِ وَالمُنى‏ ، فَمَنِ المُقيلُ عَثَراتي مِن كَبَواتِ الهَوى‏ ؟! وإن خَذَلَني نَصرُكَ عِندَ مُحارَبَةِ النَّفسِ وَالشَّيطانِ ، فَقَد وَكَلَني خِذلانُكَ إلى‏ حَيثُ النَّصَبِ وَالحِرمانِ .
إلهي ! أ تَراني ما أتَيتُكَ إلّا مِن حَيثُ الآمالِ ؟ ! أم عَلِقتُ بِأَطرافِ حيالك إلّا حينَ باعَدَتني ذُنوبي من دارِ الوِصالِ ، فَبِئسَ المَطِيَّةُ الَّتِي امتَطَت نَفسي مِن هَواها ! فَواهاً لَها لِما سَوَّلَت لَها ظُنونُها ومُناها ! وتَبّاً لَها لِجُرأَتِها عَلى‏ سَيِّدِها ومَولاها !
إلهي ! قَرَعتُ بابَ رَحمَتِكَ بِيَدِ رَجائي ، وهَرَبتُ إلَيكَ لاجِئاً مِن فَرطِ أهوائي ، وعَلَّقتُ بِأَطرافِ حِبالِكَ أنامِلَ وَلائي ، فَاصفَحِ اللَّهُمَّ عَمّا اقترفته مِن زَلَلي وخَطائي ، وأقِلني مِن صَرعَةِ دائي ، إِنَّكَ سَيِّدي ومَولايَ ومُعتَمَدي ومنتهى رَجائي ، وغايَةُ مُنايَ في مُنقَلَبي ومَثوايَ .
إلهي ! كَيفَ تَطرُدُ مِسكيناً الفَى إلَيكَ مِنَ الذُّنوبِ هارِباً ؟ ! أم كَيفَ تُخَيِّبُ مُستَرشِداً قَصَدَ إلى‏ جَنابِكَ ساعياً ؟ ! أم كَيفَ تَرُدُّ ظَمآناً وَرَدَ عليك شارِباً ؟ ! كَلّا وحِياضُكَ المُترَعَة في ضَنكِ المَحولِ ، وبابُكُ مَفتوحٌ لطلب الوُغولِ ، وأنتَ غايَةُ السُّؤولِ ، ونِهايَةُ المَأمولِ .
إلهي ! هذِهِ أهوائِيَ المُضِلَّةُ وَكَلتُها إلى جَنابِ لُطفِكَ ورَأفَتِكَ ، وهذِهِ أزِمَّةُ اُموري قلدتها عِقالِ مَشِيَّتِكَ ، وهذِهِ أعباءُ ذُنوبي ذَرَأتُها برَحمَتِكَ ، فَاجعَلِ اللَّهُمَّ صَباحي هذا نازِلاً عَلَيَّ بالسَّلامَةِ فِي الدارينِ ومَسائي جُنَّةً مِن نزغات الهَوى‏ ، إنَّكَ قادِرٌ عَلى‏ ما تَشاءُ ، تُؤتِي المُلكَ مَن تَشاءُ ، وتَنزِعُ المُلكَ مِمَّن تَشاءُ ، وتُعِزُّ مَن تَشاءُ ، وَتُذِلُّ مَن تَشاءُ ، بِيَدِكَ الخَيرُ إنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَي‏ءٍ قَديرٌ ، تولِجُ اللَّيلَ فِي النَّهارِ وتولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيلِ ، وتُخرِجُ الحَيَّ مِنَ المَيِّتِ وتُخرِجُ المَيِّتَ مِنَ الحَيِّ ، وتَرزُقُ مَن تَشاءُ بِغَيرِ حِسابٍ .
سُبحانَكَ لا إله إلا انت مَن يَعلَمُ ما أنتَ ولا يَهابُكَ ؟ ! ومن يقدّر قدرتك ولا يخافك؟ فَلَقتَ بِقُدرَتِكَ الفَلَقَ ، وأنشَرتَ بِكَرَمِكَ دَياجِيَ الغَسَقِ ، وأهمَرتَ المِياهَ مِنَ الصُّمِّ الصيلاخيدِ عَذباً واُجاجاً ، وأنزَلتَ مِنَ السماء ماءً ثَجّاجاً ، وجَعَلتَ الشَّمسَ وَالقَمَرَ لِلبَرِيَّةِ سِراجاً وَهّاجاً ، مِن غَيرِ أن تُمارِسَ فيمَا ابتَدَأتَ بِهِ لُغوباً ولا عِلاجاً .
فَيا مَن تفرد بالبقاء ، وقَهَرَ عِبادَهُ بِالمَوتِ وَالفَناءِ ، صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وآلِهِ الأَتقِياءِ ، وَاسمَع نِدائي ، وَاستَجِب دُعائي ، وحَقِّق بِفَضلِكَ أمَلي ورَجائي ، يا خَيرَ مَن انتجع لِكَشفِ الضُّرِّ ، وَالمَأمولِ لِكُلِّ عسر ويسر ، بِكَ أنزَلتُ حاجَتي ، فَلا تَرُدَّني مِن سَنِيِّ مَواهِبِكَ خائِباً ، يا كَريمُ» .
ثُمَّ تسجُدُ وتَقولُ :
«إلهي ! قَلبي مَحجوبٌ ، وعَقلي مَغلوبٌ ونَفسي مَعيوبَةٌ ، ولِساني مُقِرٌّ بِالذُّنوبِ ، وأنت سَتّارُ العُيوبِ ، فَاغفر لي ذُنوبي ، يا غَفّارَ الذُّنوبِ ، يا سَتّارَ العُيوبِ ، يا شَديدَ العِقابِ ، يا غَفورُ ، يا شَكورُ ، يا حَليمُ ، اقضِ حاجَتيِ بِحَقِّ الصادِقِ رَسولِكَ الكَريمِ وآلِهِ الطّاهِرينَ بِرَحمَتِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ» . ۷

1.المصنّف لابن أبي شيبة : ج ۷ ص ۳۷ ح ۶، مسند أبي يعلى : ج ۱ ص ۲۳۶ ح ۴۳۶، الدعاء للطبراني : ص ۲۳۳ ح ۷۳۴ كلاهما نحوه، كنز العمّال : ج ۲ ص ۶۴۰ ح ۴۹۶۳؛ دعائم الإسلام : ج ۱ ص ۱۶۹، بحار الأنوار : ج ۸۶ ص ۳۵ ح ۴۱ وراجع الكافي : ج ۲ ص ۵۸۲ ح ۱۸ وكتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۱ ص ۴۸۸ ح ۱۴۰۴.

2.المصباح للكفعمي : ص ۳۰، بحار الأنوار : ج ۸۶ ص ۳۸ ح ۴۵ نقلاً عن البلد الأمين.

3.ذِروَة كلّ شي‏ء : أعلاه (لسان العرب : ج ۱۴ ص ۲۸۴ «ذرا») .

4.الكاهل : مقدّم أعلى الظهر (النهاية : ج ۴ ص ۲۱۴ «كهل») . والأعْبَل : الجبل الأبيض الحجارة (تاج العروس : ج ۱۵ ص ۴۶۰ «عبل») .

5.الزُّحلوفةُ : المكانُ الزَّلِقُ (لسان العرب : ج ۹ ص ۱۳۱ «زحلف») .

6.النَّزَقُ : خفّة في كلّ أمر ، وعجلة في جهل وحُمق (لسان العرب : ج ۱۰ ص ۳۵۲ «نزق») .

7.الاختيار لابن الباقي : ج ۱ ص ۲۷۶ ، بحار الأنوار : ج ۸۷ ص ۳۳۹ ح ۱۹ .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه نماز جلد دوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، با همکاری مرتضی خوش‌نصیب، ترجمۀ عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 18247
صفحه از 862
پرینت  ارسال به