99
عرضۀ حدیث بر قرآن

باشد؛ ولی کافی نباشد. برای فهم مقاصد قرآن، لازم است به برخی ویژگی‌های زبانی آن که خود قرآن بر آنها دلالت دارد، توجّه کرد و آنها را به کار گرفت. آن ویژگی‌ها عبارت اند از: به هم پیوستگی، نظام‌مند بودن زبان قرآن، نسبی بودن «صدق» و «دقّت» در کلام متعارف و مطلق بودن آن در قرآن، اشتمال قرآن بر مفاهیم ماورای حسّی و اُنس فهم عرفی با مادّیات و در نتیجه پدید آمدن اختلاف در تعیین مصادیق و چند ساحتی بودن زبان قرآن.

به موجب زبان متعارف، چه در دیدگاه نخست و چه در دیدگاه علّامه طباطبایی، زبان قرآن، رمزی نیست. نمی‌توان همه آیات قرآن را بر معانی خاص تأویل کرد و از ظواهر آنها چشم پوشید.۱ نیز زبان قرآن، اسطوره‌ای و تخیّلی نیست، چنان که برخی از مفسّران معاصر اهل سنّت مانند صاحب تفسیر المنار مطرح کرده‌اند.

به نظر می‌رسد برخی از ویژگی‌هایی که در این دیدگاه برای قرآن اشاره شده، اختصاص به قرآن نداشته باشد؛ بلکه زبان متعارف را نیز شامل می‌شود، مانند: ویژگی به هم پیوستگی و نظام‌مند بودن زبان قرآن گویا این نظام، حاصل نزول تدریجی قرآن و اشتمال آن بر مطلق و مقیّد، عام و خاص، ناسخ و منسوخ، و محکم و متشابه است. با این نگاه در تفسیر قرآن، تعارضات و اختلافات درونی آیات رفع می‌شوند. به قول یکی از اهل علم، اهل زبان به دلیل تعقیب اغراض گوناگون و رعایت مقتضیات متفاوت، گاهى مضمونى را با تعابیر متفاوتى مى‌آورند. تفاوت تعبیرها در کلام هر کسى، طبیعى و قابل جمع است. بدین روى، مفسّران، تعابیر متفاوت قرآنى را جمع نموده‌اند.۲

پذیرش زبان متعارف برای قرآن، ملازم با قول به مماشات قرآن با عقاید باطل عرب عهد رسول خدا نیست. مثلاً عرب به پیروى از صابئه به هفتگانه بودن بسیارى از چیزها نظیر آسمان و زمین و روز و جز آنها قائل بودند و قرآن مطابق قول آنان، آسمان و زمین را به تعداد هفت قرار داده است،۳ یا آنان عقیده داشتند که انسان در اثر تماس جن یا شیطان، به دیوانگى مبتلا مى‌شود و قرآن موافق عقیده آنان، رباخوار را به مجنون تشبیه

1.و ۲ المیزان: ج۷ ص۲۹۳ _ ۲۹۴.

2.المیزان: ج۸ ص۳۳۴ _ ۳۳۶ و ج۱۱ ص۶۰، ۶۵، ۶۹ _ ۷۰ و ج۱۸ ص ۳۸۰، ۳۸۶ _ ۳۸۸ و ۳۹۱.

3.الجواهر فى تفسیر القرآن: ج۴ ص۶۲.


عرضۀ حدیث بر قرآن
98

کند مى‏تواند به واقع آنچه گفته شده، دست یابد و کلام گوینده را بر آن تطبیق دهد؛ امّا کلام خدا چنین نیست و باید خدا را بالاتر از این دانست؛ چون او به هر چیزى از هر جهت آن، احاطه علمى دارد. او خود در وصف کلامش می‌گوید: (إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ) ۱.۲

علّامه طباطبایی همچنین از ویژگی همنشینی کلمات در ایجاد معنا و چندساحتی بودن قرآن، یاد کرده است. وی در معناشناسی واژه‌های قرآنی بر این باور بود که هر واژه در موقعیت همنشینی با سایر کلمات و در ارتباط با آن‌ها معنایی پیدا می‌کند که همان مراد است و چه بسا با معنای دیگر آن واژه در موارد دیگر همنشینی، موافق نباشد. بر همین اساس، وی واژه «کتاب» را به حکم واجب الاتّباع یا هر چیز مستحکم غیر قابل نقض،۳ واژه «قلب» را به نفس و روح۴ و «اذن» را در ارتباط با خدا به تقدیر و تدبیر،۵ معنا کرده است.

وی همچنین در باره ساحت‌های مختلف قرآن، متذکّر شده که قرآن دارای مراتب مختلف از جهت معناست که این مراتب به هم وابسته و طولی اند، نه عرضی تا لازم آید که یک لفظ در بیشتر از یک معنا استعمال شود یا نظیر عموم مجاز تلقّی گردد و نیز از باب لوازم متعدّد براى ملزوم واحد نیست؛ بلکه همه آن معانى، معانى مطابقى اند که لفظ آیات به طور مطابقى بر آنها دلالت دارد. چیزى که هست، هر معنایى مخصوص به افق و مرتبه‏اى از فهم و درک است.۶

جمع‌بندی این دیدگاه، آن است که شیوه گفتاری قرآن، اگر چه همان شیوه گفتاری متداول و متعارف در میان مخاطبان عصر نزول آن بوده است، ولی با آن، تفاوت‌هایی دارد. این تفاوت‌ها موجب می‌شود که زبان متعارف، شرط لازم برای فهم مقاصد قرآن

1.طارق: آیۀ ۱۳ _ ۱۴.

2.المیزان: ج۵ ص۳۸۱ _ ۳۸۲.

3.المیزان: ج۲ ص۲۳۴.

4.المیزان: ج۹ ص۴۴ و ۲۳۴.

5.المیزان: ج۱ ص۲۳۸ و ج۱۰ ص۱۶۱.

6.المیزان: ج۳ ص۶۴.

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 19971
صفحه از 312
پرینت  ارسال به