باشد؛ ولی کافی نباشد. برای فهم مقاصد قرآن، لازم است به برخی ویژگیهای زبانی آن که خود قرآن بر آنها دلالت دارد، توجّه کرد و آنها را به کار گرفت. آن ویژگیها عبارت اند از: به هم پیوستگی، نظاممند بودن زبان قرآن، نسبی بودن «صدق» و «دقّت» در کلام متعارف و مطلق بودن آن در قرآن، اشتمال قرآن بر مفاهیم ماورای حسّی و اُنس فهم عرفی با مادّیات و در نتیجه پدید آمدن اختلاف در تعیین مصادیق و چند ساحتی بودن زبان قرآن.
به موجب زبان متعارف، چه در دیدگاه نخست و چه در دیدگاه علّامه طباطبایی، زبان قرآن، رمزی نیست. نمیتوان همه آیات قرآن را بر معانی خاص تأویل کرد و از ظواهر آنها چشم پوشید.۱ نیز زبان قرآن، اسطورهای و تخیّلی نیست، چنان که برخی از مفسّران معاصر اهل سنّت مانند صاحب تفسیر المنار مطرح کردهاند.
به نظر میرسد برخی از ویژگیهایی که در این دیدگاه برای قرآن اشاره شده، اختصاص به قرآن نداشته باشد؛ بلکه زبان متعارف را نیز شامل میشود، مانند: ویژگی به هم پیوستگی و نظاممند بودن زبان قرآن گویا این نظام، حاصل نزول تدریجی قرآن و اشتمال آن بر مطلق و مقیّد، عام و خاص، ناسخ و منسوخ، و محکم و متشابه است. با این نگاه در تفسیر قرآن، تعارضات و اختلافات درونی آیات رفع میشوند. به قول یکی از اهل علم، اهل زبان به دلیل تعقیب اغراض گوناگون و رعایت مقتضیات متفاوت، گاهى مضمونى را با تعابیر متفاوتى مىآورند. تفاوت تعبیرها در کلام هر کسى، طبیعى و قابل جمع است. بدین روى، مفسّران، تعابیر متفاوت قرآنى را جمع نمودهاند.۲
پذیرش زبان متعارف برای قرآن، ملازم با قول به مماشات قرآن با عقاید باطل عرب عهد رسول خدا نیست. مثلاً عرب به پیروى از صابئه به هفتگانه بودن بسیارى از چیزها نظیر آسمان و زمین و روز و جز آنها قائل بودند و قرآن مطابق قول آنان، آسمان و زمین را به تعداد هفت قرار داده است،۳ یا آنان عقیده داشتند که انسان در اثر تماس جن یا شیطان، به دیوانگى مبتلا مىشود و قرآن موافق عقیده آنان، رباخوار را به مجنون تشبیه