قُرْآناً عَرَبِیّاً لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ؛۱ ما قرآن را عربی قرار دادیم تا در فکررس شما باشد)؛ بلکه اختلاف بین آن دو از جهت مراد و مصداق مفهوم کلام است. انسانها به خاطر ارتباط و انس با عالم طبیعت، ذهنشان مأنوس با مادّیات شده و از هر معنایی، مفهوم مادّى آن را مىفهمند و آن مفهوم را با مصداق جسمانی آن منطبق مىسازند.
وی در جایی دیگر با اشاره به اختلاف مفسّران در شیوه و منابع تفسیر قرآن متذکّر شده که هیچ یک از این اختلافات از جهت اختلاف نظر در مفهوم لفظ آیه و معناى لغوى و عرفى عربى مفرد آن و جملهاش پدید نیامده است؛ چرا که هم کلمات قرآن و هم جملات و آیات آن، عربى، بلکه عربى آشکارند، آن چنان که در فهم آن، هیچ عرب و غیر عربى که عارف به لغت و اسالیب کلام عربى است، توقّف نمیکند و در میان همه آیات قرآن، حتّى یک آیه یافت نمیشود که در مفهوم آن، اغلاق و تعقید باشد، به طورى که ذهن خواننده در فهم معناى آن، دچار حیرت و سرگردانى شود و چه طور چنین نباشد و حال آن که قرآن، فصیحترین کلام عرب است و ابتدایىترین شرط فصاحت، این است که اغلاق و تعقید نداشته باشد!؟ و حتّى آن آیاتى هم که جزو متشابهات قرآن به شمار مىآیند، مانند آیات نسخ شده و امثال آنها، در مفهوم، غایت وضوح و روشنى را دارند و تشابه آنها به خاطر این است که مراد آنها دانسته نیست، نه این که معناى ظاهری آنها نامعلوم باشد.
پس این اختلافها از ناحیه معناى کلمات پیدا نشده؛ بلکه همه آنها از اختلاف در مصداق کلمات است و هر مذهب و مسلکى، کلمات و جملات قرآن را به مصداقى حمل کرده است که آن دیگرى قبول ندارد. یکی، از مدلول تصوّرى و تصدیقى کلمه چیزى فهمیده و آن دیگرى، چیزى دیگر. انس و عادت، موجب میشوند که ذهن آدمى در هنگام شنیدن یک کلمه یا یک جمله به معناى مادّى آن، سبقت جوید و قبل از هر معناى دیگر، آن معناى مادّى و یا لواحق آن به ذهن آید. انسان از آن جا که بدن و قواى بدنیاش به خاطر زندگی در این دنیاى مادّى، در مادّه غوطهور است و سر و کار با مادّه دارد، وقتی مثلاً لفظهای حیات، علم، قدرت، سمع، بصر، کلام، اراده، رضا، غضب،