95
عرضۀ حدیث بر قرآن

وقتى جمله‌ای از گوینده‏اى صادر می‌شود، مخاطب بدون درنگ، قواعد متعارف را در باره آن اعمال می‌کند و از این طریق، منظور وی را در می‌یابد و آن معنا را به آن کلام و گوینده‏اش نسبت می‌دهد و مى‏گوید: فلانى چنین و چنان گفته است. همین شیوه تفهیم و تفهّم، در محاکم قضایى و اقرارها و شهادت‌ها و امثال آنها معمول است و باید چنین نیز باشد؛ چرا که کلام آدمى بر اساس همین قواعد عربى بیان مى‏شود و هر گوینده‏اى به اتّکاى آن قواعد، سخن مى‏گوید و مى‏داند که شنونده‏اش نیز آن قواعد را اعمال مى‏کند و تک تک کلمات و جملات را بر مصادیق حقیقى و مجازى _ که علم لغت در اختیارش گذاشته _ تطبیق مى‏دهد؛ امّا بیان قرآنى بر این مجرا جریان ندارد؛ بلکه کلامى است که الفاظ آن در عین این که از یکدیگر جدایند، به یکدیگر متّصل اند و هر یک، بیانگر دیگرى و به فرموده امام على علیه السلام، «شاهد بر مراد دیگرى» است. پس نباید به مدلول یک آیه و آنچه از به کار بردن قواعد عربی به دست می‌آید، اکتفا نمود، بدون این که سایر آیات مناسب با آن را مورد دقّت و اجتهاد قرار داد. علّامه طباطبایی در باره پیوستگی معنایی آیات قرآن از آیه ۸۱ سوره نساء استفاده کرده که به موجب آن با تدبّر در قرآن معلوم می‌شود که در قرآن اختلاف نیست : (أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً؛۱ آیا در قرآن نمی‌اندیشند؟ اگر از جانب غیر خدا بود، قطعاً در آن اختلاف بسیاری می‌یافتند). ‏

وی در چند سطر بعد، متذکّر شده که فرق بین زبان قرآن با زبان عربی در نحوه استعمال الفاظ و چینش جملات و به کار بردن فنون ادبى و صناعات لفظى نیست؛ زیرا قرآن، کلامى عربى است که همه آنچه در سایر کلمات عربى رعایت مى‏شود، در آن نیز رعایت شده است، چنان که قرآن خود می‌گوید: (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ؛۲ و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم، تا [حقایق را] برای آنان بیان کند) و (وَ هذا لِسانٌ عَرَبِیٌّ مُبینٌ؛۳ و این (قرآن)، به زبان عربی آشکار است) و (إِنَّا جَعَلْناهُ

1.نساء:‌آیۀ ۸۲.

2.ابراهیم: آیۀ ۴.

3.نحل: آیۀ ۱۰۳.


عرضۀ حدیث بر قرآن
94

بهشتى که به اهل تقوا وعده داده شده، [چون باغی است که] در آن، جوى‌هایى از آبِ ناگشته‌رنگ و جوى‌هایى از شیر ناگشته‌مزه وجود دارد). در این تشبیه با قید «فاسد نشدنی»، تفاوت آب و شیر بهشت با آب و شیر دنیا بیان شده است،۱ یا در توصیف فرشتگان آمده است: (الْحَمْدُ لِلّـهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلاً أُولِی أَجْنِحَةٍ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ یَزیدُ فِی الْخَلْقِ ما یشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ؛۲ سپاس، خدایی را که آسمان‌ها و زمین را پدید آورد و فرشتگان را فرستادگانى داراى بال‌هایى دوتایى و سه‌تایى و چهارتایى گرداند. در آفرینش، هر چه را بخواهد، مى‌افزاید. خدا بر هر چیزى تواناست). گویا در این آیه فرشتگان به پرندگان تشبیه شده‌اند، با این تفاوت که پرندگان دارای دو بال اند؛ ولی آنان مى‌توانند بیش از دو بال داشته باشند. این تمثیل نیز برای تقریب به ذهن یک موجود مجرّد به نام فرشته به کار رفته است.۳

زبان متعارف خاص

زبان متعارف خاص، به این معناست که زبان عرفی یا عقلایی، شرط لازم در تفهیم مقاصد قرآن است؛ ولی کافی نیست. این دیدگاه را گویا علّامه سیّد محمّدحسین طباطبایی مطرح کرده است. به موجب این دیدگاه، قرآن با مردم، مطابق با اصول و قواعد جاری در زبان آنها سخن گفته و تمام نکات ادبی و دستوری و اصول لفظی زبان عربی را در بر ‌دارد. عموم افراد با سطوح مختلف فهم و علم می‌توانند مقاصد قرآن را دریابند. با این وجود، زبان متعارف با زبان قرآن، تفاوت‌هایی دارد. وی این دیدگاه را به طور خاص در ارتباط با روایات تفسیر به رأی مطرح کرده است. به موجب ظاهر این روایات که کلمه «رأی» مضاف به «ها» آمده، این اضافه، اختصاص و انفراد و استقلال را مى‏رساند. بنا بر این، مفسّر نباید در تفسیر قرآن به اسبابى که براى فهم کلام عربى در دست دارد، بسنده و کلام خدا را با کلام مردم مقایسه کند؛ زیرا کلام خدا با کلام بشر فرق دارد. در زبان بشری

1.المیزان: ج۱۸ ص۲۳۲.

2.فاطر : آیۀ ۱.

3.المیزان: ج۱۷ ص۵ _ ۱۳.

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 19969
صفحه از 312
پرینت  ارسال به