91
عرضۀ حدیث بر قرآن

عرب، مجاز و کنایه، حذف و تقدیر، ایجاز و تفصیل و ... وجود دارند، در قرآن نیز این ویژگى‏ها به چشم مى‏خورند. عرفى بودن زبان قرآن، ملازم با بشرى و غیر وحیانى بودن قرآن نیست. به موجب این دیدگاه، قرآن در عین حال که وحیانى است، به منظور فهم بشر، در قالب زبان بشرى فرود آمده است. از جمله کسانی که به زبان قوم و شیوه متعارف در گفتار به عنوان «زبان قرآن» اشاره کرده‌اند، شیخ طوسی (م۴۶۰ق)، ابن خلدون (م۸۰۸ق) و وحید بهبهانی (م۱۲۱۲ق) اند.

شیخ طوسی در ارتباط با تکرار در قرآن متذکّر شده که جهت تکرار قصّه‌ها و اخبار در قرآن، این است که رسول خدا صلی الله علیه و آله با سوره‌های مختلف به میان قبایل متفرّق می‌رفت. در این شرایط، اگر اخبار و داستان‌ها تکرار نمی‌شد، قصّه موسى برای قومی گفته می‌شد و قصّه عیسى برای قومی دیگر و قصّه نوح نیز برای قومی دیگر. خدا از سر لطف و رحمت، چنین خواست که این داستان‌ها در سراسر زمین مشهور شوند و در همه گوش‌ها فرو روند و در قلب‌ها تثبیت گردند و شمار کسانی که این اخبار و داستان‌ها به آنها تفهیم می‌شود، زیاد گردد. از این رو یک جنس کلام را تکرار کرد، مانند: (قُلْ یا أیُّهَا الْکَافِرُونَ)، سوره مرسلات و الرحمان. بنا بر این، جهت این تکرار، آن است که قرآن به زبان قوم، نازل شده است و شیوه متعارف در زبان قوم، تکرار بود که برای تأکید و تثبیت در افهام به کار می‌رفت، چنان که ایجاز و اختصار به هدف تخفیف، معروف بود. این، یکی از فنون سخنوری است، مانند: (کَلّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ کَلّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ) ۱، (فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً) ،۲(أَوْلى‏ لَکَ فَأَوْلى‏ ثُمَّ أَوْلى‏ لَک فَأَوْلى) ،۳(ما أَدْراکَ ما یوْمُ الدِّینِ ثُمَّ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ).۴ وی در پایان این مطلب، به اشعار چندین شاعر معروف عرب در همین باره اشاره کرده است.۵

1.تکاثر : آیۀ ۳ _ ۴.

2.انشراح: آیۀ ۵ _ ۶.

3.قیامت: آیۀ ۳۴ _ ۳۵.

4.انفطار : آیۀ ۱۷ _ ۱۸.

5.التبیان: ج۱ ص۱۴ _ ۱۵.


عرضۀ حدیث بر قرآن
90

چگونه ماه به صورت هلال در مى‌‌آید)، (یَسْئَلُونَکَ عَنِ الیَتامی؛۱ از تو سؤال می‌کنند با یتیمان چگونه رفتار کنند)، (یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِیهِ؛۲ از تو در مورد جنگ در ماه حرام مى‌پرسند)، (یَسْئَلُونَکَ عَنِ الخَمْرِ وَ المیَسِر؛۳ نظر تو را در مورد شراب و قمار جویا مى‌شوند)، (یَسْئَلُونَکَ عَنِ ذی القَرنَین؛۴ از تو درباره ذو القرنین می‌پرسند) و (یَسْئَلُونَکَ عَنِ المَحیض؛۵ از تو در باره قاعدگى مى پرسند).

برخی از مقتضیّات و اسباب نزول قرآن، رخدادهاى خاص و برجسته‏اى‏ بوده‌اند که نزول آیات معیّنى را ایجاب کرده‏‌اند و برخى از آنها شرایطِ عامِّ حاکم بر فضاى نزول قرآن به شمار مى‏روند. بنا بر این، همه آیات قرآن، اسباب نزول داشته‏اند، با این توضیح که اسباب نزول برخى از آنها، خاص و اسباب نزول برخى دیگر از آنها، عام بوده است. با این توضیح، آیاتى که در اصطلاح، فاقد اسباب نزول خوانده مى‏شوند، بدون لحاظ شرایط محیطى و فرهنگى و اجتماعى و دینى عرب عصر نزول، نازل نگردیده‌اند و این، رمز بلاغت قرآن ‏است؛ زیرا بلاغت کلام، به «رعایت مقتضاى حال مخاطب» تعریف شده است.۶

تأکید بر زبان متعارف

زبان قرآن، زبان عرفی است و به زبان عرفِ عامِّ عرب حجاز در عصر نزول، نازل شده است؛ زبانى که در مرکز حجاز آن عصر (مکّه و مدینه) رواج داشته است و زبان معیار آن مردم شمرده مى‏شده است. بر همین اساس، از الفاظ قرآن، همان معناهایى اراده شده ‏است که معهود عرب عصر نزول قرآن بوده و ویژگى‏هاى زبان‏شناختى قرآن، همان ویژگى‏هاى زبان‏شناختى موجود در زبان آن مردم است؛ یعنى چنان که در زبان

1.بقره: آیۀ ۲۲۰.

2.بقره: آیۀ ۲۱۷.

3.بقره: آیۀ ۲۱۹.

4.کهف: آیۀ ۸۳.

5.بقره: آیۀ ۲۲۲.

6.ر . ک: جواهر البلاغة: ص۳۲.

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 19023
صفحه از 312
پرینت  ارسال به