مطرح کردن آداب و رسوم مردم عصر نزول قرآن، یکی دیگر از جلوههای زبان قوم است. توجّه به دانش مخاطبان مانند حرکت دورى ستارگان و ماه و خورشید و زمین نیز از مواردی است که در قرآن آمده است: (کُلٌّ فی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ؛۱ همه در مداری خاص شناورند) و در احتجاج ابراهیم خلیل علیه السلام با نمرود آمده است: (فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ؛۲ خدا خورشید را از مشرق پدیدار مىکند. تو آن را از مغرب پدیدار کن).
موضوع سحر و کهانت و چشمزخم و تأثیر آنها و نیز موضوع فرشته و جن، از دیگر جلوههای زبان قوم است که در قرآن آمده است، مانند: (سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ؛۳ چشمان مردم را سحر کردند و آنها را ترساندند)، (فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى؛۴ از سحر ساحران، آن هنگام، رسنها و عصاهاى آنها در خیال او پدیدار شده که آنها در حرکت اند)، (یُفَرِّقُونَ بِهِ بَینَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلّا بِإِذْنِ اللَّهِ؛۵ ساحران با سحر، بین همسران جدایى مىافکنند و هیچ گونه تأثیر سوئى نمىنهند مگر به اذن خدا) و (وَ إِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکرَ وَ یقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ؛۶ نزدیک بود هنگامى که کافران، آیات قرآن را مى شنیدند، تو را با چشم زخم بلغزانند و مىگویند: او دیوانه است).
شیوه جدال در محاوره براى ایجاد زمینه پذیرش در مخاطب، از شیوههاى متعارف است. در جدال، از مقدّمات مسلّم در نزد طرف مقابل استفاده میشود، اگر چه گوینده به آنها باور نداشته باشد. قرآن در محاوره، شیوههاى برهان، موعظه و جدال را _ که از آنها با وصف «احسن» یاد کرده _ ، پذیرفته است: (اُدْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ