81
عرضۀ حدیث بر قرآن

که تأویل را تنها ائمّه علیهم السلام می‌دانند)، گویای آن است که قرآن یا باطن آن _ که گویی آن باطن، تنها مقصد و هدف قرآن یا بخشی از آن است _ ، برای آدمیان فهم‌ناپذیر است. اکثر، بلکه همه عالمان تفسیر اجتهادی به رغم اختلاف دیدگاه در معنای ظاهر و باطن و نیز نسبت و ارتباط آن دو و اعتبار آنها، فهم‌پذیری قرآن را مفروض دانسته یا به آن تصریح کرده‌اند،۱ هر چند که این اختلاف، در گونه تفهیم قرآن آشکار می‌شود.

در باره «تفسیر به رأی» نیز از دیرباز، مفسّران و عالمان قرآن سخن گفته‌اند.۲ دیدگاه غالب، آن است که تفسیر به رأی، ملازم با فهم‌ناپذیری قرآن توسّط آدمیان نیست.۳

شیوه تفهیم قرآن

پس از آن که معلوم شد قرآن برای آدمیان فهم‌پذیر است، این پرسش مطرح می‌شود که: قرآن در تفهیم مقاصد خود، چگونه عمل کرده است؟ در مواجهه با قرآن جهت فهم مقاصد آن، آدمیان باید چه شیوه‌ای را اختیار نمایند؟ آیا شیوه قرآن در بیان مقاصد، به سان شیوه متعارف در میان آدمیان است که در این صورت، آنان با مراعات قواعد معمول تفهیم و تفهّم در زبان عربی می‌توانند به فهم قرآن برسند؟ یا زبان متعارف، اگر چه لازم است؛ ولی کافی نیست و افزون بر ویژگی‌های زبان عربی باید به ویژگی‌‌های خاصّ زبان قرآن هم توجّه نمود؟ در این فرض، با تکیه صرف بر شیوه گفتاری متعارف نمی‌توان به مقاصد قرآن نائل شد؛ بلکه قرآن خود، شیوه گفتاری‌اش را مشخّص کرده است و باید به همان شیوه _ که می‌توان از آن به «شیوه خاص» یاد کرد _ ، توجّه نمود.

در برخی حوزه‌های دانش‌ و معارف اسلامی ‌بویژه تفسیر و اصول فقه، کم و بیش به زبان قرآن در شیوه تفهیم پرداخته شده است. در دانش تفسیر به مناسبت بحث از: عبارت «لسان عربی مبین»، لسان قوم، وجود تکرار در قرآن، تفسیر به رأی، لزوم تفسیر

1.الموافقات: ج۳ص۲۴۴ _ ۲۴۵.

2.جامع البیان: ج۱ص۵۸ _ ۶۴، التبیان: ج۱ ص۴ _ ۷، تفسیر البغوی: ج۱ ص۳۴ _ ۳۶، الجامع لأحکام القرآن: ج۱ص۳۱ _ ۳۴، فرائد الاُصول: ج۱ص۵۱ _ ۶۶، المیزان: ج۳ ص۷۴ _ ۸۷.

3.فرائد الاُصول: ج۱ ص۵۱ _ ۶۶، المیزان: ج۳ ص۷۴ _ ۸۷.


عرضۀ حدیث بر قرآن
80

آیات متشابه با هر معنایی از معانی یاد شده که فرض شوند، برای آدمیان، فهم‌پذیرند. مشکل این آیات، در پیوندی است که با تأویل و راسخان در علم پیدا کرده‌اند. در یک فرض، آیات متشابه برای آدمیان فهم‌ناپذیر می‌شوند و آن فرض، این است که تأویل از مقوله معنا و مراد گرفته شود و آن معنا و مراد را تنها خدا یا خدا و راسخان در علم (پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمّه:) بدانند.۱

غالب عالمان قرآنی، تأویل را از مقوله معنا و مراد گرفته و آن را خاصّ آیات متشابه دانسته‌اند، اگر چه در مصداق «راسخان در علم» اختلاف دارند.۲ در این میان، ابن تیمیّه(م۷۲۶ق) از اهل سنّت و علّامه طباطبایی(م۱۴۰۱ق) از شیعه، دیدگاهی متفاوت در هر دو مسئله ابراز کرده‌اند. آنها تأویل را از نوع وجود عینی خارجی و گستره آن را کلّ قرآن دانسته‌اند.۳ عدّه‌ای نیز که گویی اکثریت را تشکیل می‌دهند، آیات متشابه را فهم‌پذیر دانسته‌اند، چنان که راسخان در علم را به معنای عامّ آن و دارای مصادیق مختلف گرفته‌اند. پیامبر صلی الله علیه و آله، ائمّه علیهم السلام و علما، مصادیق آن، شناخته می‌شوند.۴

بحث ظاهر و باطن قرآن نیز از دیرباز در عصر صحابیان و ائمّه علیهم السلام کم و بیش، مطرح شده است.۵ به موجب ظاهر برخی روایات، ظاهر و باطن، هر دو، مراد و مقصدند، چنان که ظاهر برخی دیگر از روایات، مانند روایت: «لیس شیء أبعد من عقول الرجال منه» یا «من تفسیر القرآن»۶ و نیز روایت ناظر به تفسیر ظاهر به تنزیل و باطن به تأویل(با این فرض

1.در برخی متون روایی، راسخان در علم، پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمّه علیهم السلام دانسته شده‌اند، چنان که گویا برخی صحابه و تابعان، تأویل آیات متشابه را به خدا اختصاص داده و جایگاه راسخان در علم را به اظهار ایمان و تسلیم، فرو کاسته‌اند. در این باره، ر . ک: تفسیر القمّی: ج۱ص۲۰و ۹۶ _ ۹۷ و ج۲ص۱۵۲و ۴۵۱، تفسیر العیّاشی: ج۱ ص۱۶۳ _ ۱۶۴ و ص۲۴۷، تفسیر الصافی: ج۱ ص۲۴۷، تفسیر البرهان: ج۱ص۲۷۱، بحار الأنوار : ج۱۹ص۲۷ و ۹۳، الموافقات: ج۳ص۶۵.

2.جامع البیان: ج۳ص۲۴۸ _ ۲۵۳، التبیان: ج۲ص۳۹۸ _ ۴۰۰.

3.التفسیر الکبیر : ج۲ص۱۰۸ _ ۱۱۴، المیزان: ج۳ص۴۴ _ ۴۹.

4.روض الجنان و روح الجنان: ذیل آیۀ ۷ سورۀ آل عمران.

5.التبیان: ج۱ص ۹، التفسیر الکبیر: ج۲ص۳۹ _ ۴۹، محاسن التأویل: ج۱ص۵۱ _ ۶۷، المیزان: ج۳ص۷۲ _ ۷۴.

6.تفسیر العیّاشی: ج۱ ص۱۶۳ _ ۱۶۴.

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 18890
صفحه از 312
پرینت  ارسال به