فصل سوم: همسانی یا ناهمسانی قرآن و حدیث در زبان گفتاری
قرآن و حدیث، از این جهت که هر دو متن اند، اشتراک دارند، اگر چه قرآن متنی است که جنبه وحیانی دارد و به قول معروف، سخن مستقیم خداست و حدیث، هر چند که میتواند وحیانی باشد، ولی به عنوان سخن مستقیم پیامبر صلی الله علیه و آله شناخته میشود.
با توجّه به آنچه گفته شد، باید دید: آیا در مواجهه با متون قرآن و حدیث و در جهت درک و فهم معنا و مراد آنها، ساز و کار واحدی وجود دارد؟ آیا دو ساز و کار و شیوه متفاوت باید اعمال شود؟ به عبارت دیگر، خداوند در قرآن با چه زبانی با مردم سخن گفته است؟ آیا سخن گفتن خدا با مردم به همان شیوه و طریق متعارف در میان مردم و به قول قرآن، با زبان قوم انجام گرفته است؟ یعنی انسانها در مواجهه با متن قرآن همان شیوهای را به کار میگیرند که در تفهیم و تفاهم زبانی میان خودشان معمول و متعارف است؟ یا ممکن است نحوه تفهیم در کلام خدا با نحوه تفهیم در میان انسانها متفاوت باشد؟ از سوی دیگر، آیا این تفاوت در سراسر قرآن، ساری است و همه آیات را شامل میشود یا به بخشی از آیات اختصاص دارد؟ در فرض تفاوت، برای فهم مقاصد قرآن، از چه طریق یا طرقی باید اقدام کرد؟ پیداست که در این صورت، افراد خاصّی که به آن طریق آشنا هستند، میتوانند در این باره گام بردارند.
در باره حدیث نیز همه این صورتها و فرضها میتواند مطرح شود. آیا حدیث از این نظر همسان قرآن است یا با آن تفاوت دارد؟ نتیجه این بحث با توجّه به پاسخهایی که به این پرسشها داده میشوند، آثار و پیامدهای معرفتیای دارد که در حوزه تفسیر قرآن، جایگاه حدیث(سنّت) نسبت به قرآن را در استدلال و نقد و پالایش حدیث با قرآن _ که در روایات به آن اشاره شده است _ ، آشکار میکند.