65
عرضۀ حدیث بر قرآن

این که دلیل قطعی بر معجزه دیگر وجود داشته باشد، قطعی نیست. از این رو برخی در آن، تردید۱ و کسانی بر وجود آن پافشاری کرده‌اند.۲ در باره دلیل دیگری غیر از قرآن بر رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله، گاه این قرینه دیده می‌شود که ظاهر برخی داستان‌های پیامبران الهی در قرآن، گویای آن است که نزول کتاب، شرط رسالت رسول الهی نیست. گویی پیامبران دو رسالت دارند: یک رسالت با نزول کتاب و دیگری بدون نزول کتاب که می‌توان از دومی به گونه‌ای مأموریت یاد کرد که نیازمند معجزه نیز هست. شاید داستان مأموریت موسی علیه السلام برای هدایت فرعون، شاهد مناسب و گویایی بر این مدّعا باشد. به موجب ظاهر قرآن، خداوند، موسی علیه السلام را به جانب فرعون فرستاد تا او را به گرایش به خود فرا خواند. موسی این مأموریت را انجام داد و بر فرعون نیز حجّت تمام شد. در انجام این مأموریت از آغاز تا پایان، سخن از کتاب آسمانی یا تورات مطرح نیست. گویا تورات پس از مرگ فرعون و بیرون راندن بنی اسرائیل از مصر نازل شده است.

جمع‌بندی

در جمع‌بندی می‌توان چنین استظهار کرد که:

۱. سنّت با بسیاری از مسائل و دانش‌های دینی، ارتباط تنگاتنگ دارد. مهم‌ترین این دانش‌ها، نَسخ، تخصیص، تفسیر و پالایش حدیث اند. از دیگر سو، همین ارتباط، میان مسائل یاد شده و ماهیت سنّت و دلیل اعتبار و حجّیت آن وجود دارد. شناخت جایگاه سنّت نسبت به قرآن، تابعی است از شناخت هر یک از این مسائل. روشن است که شناخت این مسائل، آن گاه می‌تواند به شناخت جایگاه سنّت ره‌نمون گردد که آنها در ارتباط با هم و هماهنگ با هم دیده شوند و به عبارت دیگر، هر یک از این مسائل در نگاه کلان و جامع، یکدیگر را پوشش داده، تأیید نماید.

به این مسائل از دیرباز پرداخته شده است. ویژگی آشکار این پردازش، آن است که پراکنده و به گونه جزایر مستقل در دانش‌های مختلف انجام گرفته است. مثلاً تخصیص و نَسخ در اصول، پالایش حدیث در دانش نقد حدیث، تفسیر در دانش تفسیر، مورد بحث قرار گرفته، چنان که ماهیت سنّت و دلیل اعتبار آن در اصول و گاه تفسیر

1.تسنیم: ج۱ ص۱۳۴.

2.حجّیة السنّـة: ص۴۷۳.


عرضۀ حدیث بر قرآن
64

در تسنیم در این باره چنین آمده است:

تفسیر قرآن به سنّت گرچه لازم و ضرورى است، لکن چنین تفسیرى در قبال تفسیر قرآن به قرآن، همانند ثقل اصغر است در ساحت ثقل اکبر؛ یعنى در طول آن است نه در عرض آن و معیت آن دو با هم، به نحو لازم و ملزوم است نه به نحو ملازم، و به نهج طولى است نه عرضى تا سنّت ابتدا در عرض قرآن باشد و بتواند متعرّض آن گردد و بر آن اعتراض کند و معارض آن شود، همان طور که دو حدیث، همتاى یکدیگر است و هر کدام نسبت به دیگرى، حقّ تعرّض، اعتراض و معارضه دارد و سرانجام چنین تعارضى، توقّف یا تخییر یا ترجیح یکى بر دیگرى است؛ بلکه آنچه اوّلاً حجّت است، کلام خداست و آنچه را که ثانیاً خداوند در قرآن حجّت قرار داد، مدیون حجّیت قرآن است. البتّه پس از استقرار حجّیت، حدوثاً و بقائاً، آن گاه سنّت و قرآن، متلازم یکدیگر است.۱

در کتاب حجّیة السنّـة نیز آمده:

در این که آیاتی از قرآن بر حجّیت سنّت دلالت می‌کنند، اختلاف وجود ندارد. بر این اساس، ارتباط سنّت با قرآن، ارتباط فرع به اصل یا دال و مدلول است؛ ولی این گونه ارتباط، مستلزم تأخّر سنّت از قرآن در اعتبار و استدلال به آن نیست؛ زیرا کنار گذاشتن سنّت به دلیل مخالفت (معارضه) آن با ظاهر آیه‌ای، به قیمت کنار زدن آیات زیادی که بر اعتبار سنّت دلالت می‌کنند، تمام می‌شود.۲

به جهت وجود احتمال تأخّر جایگاه سنّت در استدلال نسبت به قرآن با بسندگی به دلیل قرآنی، برخی به دنبال دلیل عصمت پیامبر صلی الله علیه و آله یا اثبات رسالت او با معجزه دیگری رفته‌اند.۳ البتّه ممکن است رسالت نبى اکرم صلی الله علیه و آله با معجزه دیگرى غیر از قرآن ثابت شود که در این صورت، حجّیت سنّت فرع بر حجّیت قرآن و برابر ره‌نمود قرآن نخواهد بود؛ امّا

1.تسنیم: ج۱ص۱۳۴.

2.حجّیة السنّـة: ص۴۷۳.

3.تسنیم: ج۱ ص۱۳۴، حجّیة السنّـة: ص۴۳۷.

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20132
صفحه از 312
پرینت  ارسال به