63
عرضۀ حدیث بر قرآن

دلیل عقلی با چند تقریر بیان شده است که گویا محکم‌ترین آنها بر عصمت پیامبر صلی الله علیه و آله استوار است.۱ اگر درستی این تقریر آشکار باشد، می‌تواند دلیل بر هم‌ترازی سنّت و قرآن شمرده شود؛ ولی گویا اعتبار آن، قطعی و آشکار نیست. دلیل اجماع می‌تواند بر ناهم‌ترازی آن دو و تقدّم قرآن دلالت نماید؛ زیرا اجماع به هر معنا و با هر مستندی که باشد، پس از جایگاه قرآن جای می‌گیرد.

در استدلال قرآنی، کم و بیش به پنج آیه اشاره شده است: (وَ أَنْزَلْنا إِلَیکَ الذِّکرَ لِتُبَیّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ) ،۲(وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة) ،۳(وَ ما آتاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا) ،۴(أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ) ،۵(وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى‏ أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ).۶

به موجب این آیات، دلیل اعتبار سنّت، قرآن است؛ یعنی قرآن، اصل و سنّت، فرع بر آن است. به عبارت دیگر، سنّت در طول قرآن قرار دارد. ارتباط اصل و فرع اقتضا می‌کند که در استدلال بر آموزه‌های دینی، این ترتیب رعایت گردد. نیز سنّت نمی‌تواند مخالف قرآن باشد، در حالی که قرآن می‌تواند مخالف سنّت باشد و سوم این که سنّت در چارچوب قرآن اعتبار دارد.۷

با رهگیری این موضوع در آثار اندیشه‌وران مسلمان دانسته می‌شود که برداشت‌های یاد شده با پذیرش همگان همراه نیست. برخی میان مقام کسب اعتبار و مقام استدلال بر آموزه‌های دینی تفاوت گذاشته‌اند. در مقام کسب اعتبار، سنّت، مدیون قرآن و فرع بر آن است و رابطه میان آن دو، طولی است؛ ولی در مقام استدلال، قرآن و سنّت در تراز و عرض هم قرار می‌گیرند. در این مقام نمی‌توان سنّت را متأخّر یا قرآن را متقدّم یاد کرد. در شیعه گویا صاحب تسنیم (به زبان فارسی) و در اهل سنّت، صاحب کتاب حجّیة السنّـة، این دیدگاه را دارند.

1.الاُصول العامّـة للفقه المقارن: ص۱۲۷ _ ۱۳۱، حجّیة السنّـة: ص۴۷۳.

2.نحل: آیۀ ۴۴.

3.جمعه: آیۀ ۲.

4.حشر : آیۀ ۷.

5.نساء: آیۀ ۵۹.

6.نساء: آیۀ ۸۳

7.الموافقات: ج۴ ص۸ _ ۱۰.


عرضۀ حدیث بر قرآن
62

در این میان، گروهی از اندیشه‌وران مسلمان به بسندگی قرآن در شناخت مقاصد آن، تصریح کرده‌اند. محمّد توفیق صدقی(م۱۳۳۷ق) تحت عنوان «الإسلام هو القرآن وحده»، علّامه طباطبایی(م۱۴۰۳ق)، محمّد ابو زید الدمنهوری و محمّد صادقی تهرانی با رویکرد تفسیر قرآن به قرآن، این دیدگاه را تبیین کرده‌اند.۱

در دیدگاه نسبیت‌گرایی، سنّت در تفسیر قرآن، در برخی آیات اعتبار دارد. شیخ طوسی(م۴۶۰ق) در بیان این دیدگاه، پیش‌گام است. وی آیات قرآن را به چهار دسته تقسیم کرد: ۱. دسته‌ای که معنای آنها را جز خدا نمی‌داند، ۲. دسته‌ای که معنای ظاهری آنها، مطابق با مراد است و عرب‌زبانان آنها را می‌فهمند، ۳. دسته‌ای که مجمل اند و ظاهر آنها مراد تفصیلی را گزارش نمی‌کند، ۴. دسته‌ای که الفاظ آنها مشترک میان چند معناست و بدون سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمّه امامیّه علیهم السلام نمی‌توان یکی از آنها را تعیین کرد.۲

به قرینه مثال‌هایی که شیخ طوسی برای هر یک از این گروه‌های چهارگانه ذکر کرده، نقش روایات در فهم قرآن به مورد چهارم کاهش می‌یابد. وی برای دسته اوّل، زمان برپایی قیامت و برای دسته سوم، تفاصیل احکام کلّی را بیان کرده است. دسته چهارم نیز برای انسان فهم‌پذیر است و با روایت، گزینه محتمل صحیح مشخّص می‌شود. این دیدگاه با اقبال مفسّران شیعه و نیز برخی اخباریان واقع شد. شیخ یوسف بحرانی (م۱۱۸۶ق) با نقد مطلق‌‌گرایی اعتبار سنّت در تفسیر قرآن، دیدگاه شیخ طوسی را اختیار کرد.۳ شاطبی (م۷۹۱ق) جایگاه سنّت در تفسیر قرآن را در دو زمینه، محدود دانست: یکی الفاظ مشترک میان چند معنا و دیگری، آیاتی که ظاهر آنها مراد نیست و نیاز به تأویل دارند.۴

دلیل اعتبار سنّت

دلیل اعتبار سنّت، به عنوان یکی از مسائل آموزه‌های دینی از دیرباز مورد توجّه بوده است. اندیشه‌وران مسلمان در این باره به قرآن و گاه عقل و اجماع۵ استدلال کرده‌اند.

1.المنار (مجلّه): ج۹ ص۵۱۷ و ۹۰۶، المیزان: ج۳ ص۸۲ _ ۸۳، الفرقان فی تفسیر القرآن: ج۱ ص۳ _ ۸، القرآنیّون: ص۱۸۰ _ ۱۸۳.

2.التبیان: ج۱ ص۴ _ ۵.

3.الحدائق الناضرة: ج۱ ص۲۷ _ ۲۸.

4.الموافقات: ج۴ ص۷ _ ۸.

5.ر . ک: اُصول فقه، خضری: ص۲۱۶، اُصول المقارن: ص۱۲۷ _ ۱۳۱.

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 19047
صفحه از 312
پرینت  ارسال به