دیدگاه سوم که مقبول بیشتر امامیّه و جمهور اهل سنّت است، امکان نَسخ و نبود مانع قرآنی است.۱ ابو حنیفه (م۱۵۰ق)، مالک (م۱۷۶ق)، بنا به قولی ابن حنبل (م۲۴۱ق)، ابن قتیبه دینوری(م۲۷۶ق)، جصّاص (م۳۸۵ق)، سیّد مرتضی (م۴۳۶ق)، ابن حزم (م۴۵۶ق)، سرخسی (م۴۹۰ق)، غزالی(م۵۰۵ق)، آمدی(م۶۳۱ق) و محقّق حلّی (م۶۷۶ق) در شمار طرفداران این قول شناخته میشوند.۲
در میان این گروه، سیّد مرتضی به تفصیل، به نقد استدلالهای شافعی و شیخ مفید پرداخته است،۳ چنان که برخی اندیشهوران معاصر اهل سنّت، به وجود ناسازگاری میان رأی شافعی در وحیانی بودن سنّت و انکار نَسخ توسّط او اشاره کردهاند.۴
تفسیر قرآن با سنّت
این مسئله نیز مسئلهای اختلافی است. در روایات بسیاری، از تفسیر به رأی، نهی و به تفسیر با اثر صحیح از پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمّه امامیّه علیهم السلام تأکید شده است.۵
در سده سوم و چهارم، تفسیرنگاری با عطف توجّه به این روایات، آغاز شد. در حوزه اهل سنّت، جامع البیان طبری(م۳۱۰ق) و در حوزه امامیّه، التبیان طوسی(م۴۶۰ق) شایان ذکرند. زبان بیشتر این روایات، مطلق است و همه آیات قرآن را فرا میگیرد. گویی تلقّی فهمناپذیری قرآن از آنها بستری را فراهم آورد تا مفسّران در باره جایگاه سنّت نسبت به قرآن اندیشه کنند.۶ با رهگیری این بحث، سه دیدگاه در باره جایگاه سنّت در تفسیر قرآن نمایان میشود: مطلقگرایی در جنبه اثبات، مطلقگرایی در جنبه نفی و نسبیتگرایی.
1.معالم الدین: ص۲۱۹.
2.تأویل مختلف الحدیث: ص۱۸۲، الفصول فی الاُصول: ج۱ ص۱۴۴، الذریعة: ج۱ ص۴۶۰ _ ۴۶۲، الإحکام، ابن حزم: ج۴ ص۴۷۷، عدّة الاُصول: ج۳ ص۴۵ _ ۴۶، اللمع: ص۱۷۳، اُصول السرخسی: ج۲ ص۶۷ _ ۶۸، المستصفی: ص۱۰۱، الأحکام، آمدی: ج۳ ص۱۵۳، معارج الاُصول: ص۱۷۲.
3.الذریعة: ج۱ ص۴۶۰ _ ۴۶۲.
4.تأثیث الإیدیولوجیّـه الوسطیة: ص۸۹ _ ۹۰.
5.جامع البیان: ج۱ ص۵۸ _ ۶۱، الجامع لأحکام القرآن: ج۱ ص۳۱ _ ۳۴، الفوائد المدنیّة: ص۲۸و ۱۲۸، وسائل الشیعة: ج۱۸ ص۱۲۹ _ ۱۵۱.
6.ر . ک: مکاتب تفسیری: ج۱ ص۲۶۰ _ ۲۹۵.